آیا آلمان توان مالی برای ایفای نقش محافظ اروپا را دارد؟
نظامی قویتر به اقتصادی مستحکمتر نیاز دارد
Sudha David‑Wilp و Liana Fix

قبل از اینکه فریدریش مرز در انتخابات پارلمانی آلمان در فوریه امسال پیروز شود، این کشور با یک معضل مالی روبهرو بود: رکود اقتصادی آلمان به اصلاحات و سرمایهگذاریهای عمده برای احیای صنعت نیاز داشت و ایالات متحده مطالبهٔ افزایش هزینهها برای دفاع مشترک کرده بود. مناقشهٔ بودجهای دربارهٔ چگونگی همزمان رسیدگی به این اولویتهای متضاد منجر به سقوط دولت صدراعظم اولف شولتس شد. برای جلوگیری از تکرار این سرنوشت، قانونگذاران در ائتلاف بزرگ مرز، که شامل اتحادیه دموکراسی مسیحی مرکز‑راست، حزب کارگر مرکز‑چپ، و همچنین سبزها میشود، توافق کردند تا از بدهی برای تأمین این دو وظیفه استفاده کنند. ناگهان، آلمان سرشار از پول شد.
هفت ماه پس از بهدستآمدن، با این حال دولت مرز هنوز نتوانسته مسیر اصلاحات اقتصادی را ترسیم کند و رایدهندگان را متقاعد سازد که روزهای بهتری در پیش است. اقدامات جسورانهٔ مرز در زمینه هزینههای دفاعی نقش رهبری آلمان در اروپا را تأیید کردهاند، اما بهقیمت کاهش محبوبیت داخلی او. استفادهٔ مرز از سرمایهٔ سیاسی قابلتوجه در اجلاسهای بینالمللی برای مدیریت رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، و دفاع از اوکراین، او را در معرض انتقادی قرار داده است که میگوید او بیش از حد بر سیاست خارجی تمرکز کرده و به مسایل داخلی کافی نمیپردازد. حزب راستگرا و دوستدار روسیهٔ جایگزینی برای آلمان (AfD) با بهرهگیری از اضطراب اقتصادی، در نظرسنجیها سود میبرد و دولت مرز را به خاطر هدر دادن ثروت آلمانی برای ساختن «اقتصاد جنگی» مورد انتقاد قرار میدهد. و اگرچه تلاشهای مرز در حوزه دفاع از سوی کاخ سفید تحسین شدهاند، دولت ترامپ بهطور مداوم او را تضعیف میکند؛ با عادیسازی حزب AfD و — بهعبارتی که در استراتژی امنیت ملی تازه منتشر شده است — دیگر «حزبهای ملیگرا اروپایی».
دولت مرز زمان کمی برای مهار نارضایتیهای رو به رشد در میان رایدهندگان دارد. عدم پیگیری اصلاحات برای احیای و رشد اقتصاد آلمان میتواند حمایت عمومی از ائتلاف مرکزگرای مرز را به خطر اندازد. اگر مسیحی دمکراتها و کارگر دمکراتها زمینه بیشتری به حزب AfD بدهند، ممکن است توانایی آنها برای تشکیل ائتلافهای قابلحیات در آینده را از دست بدهند. در صورتی که ائتلاف بزرگ نتواند مسیر اصلاحات اقتصادی و رشد را دنبال کند، ممکن است دولت پیش از موعد منحل شود و نقش رهبری طولانیمدت آلمان در اروپا بهنفع منافع ایالات متحده بهصورت منفی معکوس شود.
آنگلا مرکل، رهبر پیشین آلمان و رقیب اصلی مرز، در سال ۲۰۰۵ با کنار زدن مرز و دیگر نامزدها بهمنصب صدر اعظم رسید. سپس بهمدت ۱۶ سال در قدرت باقی ماند، با اجتناب از اصلاحات بالقوهٔ مخرب. این رویکرد، فرمولی نیست که مرز بتواند از آن پیروی کند.
حرکات مالی
مرز با مأموریتی برای تقویت توان دفاعی آلمان و ارتقای اقتصاد آن وارد کار شد. برای اجتناب از مناظرهٔ «سلاح مقابل نان» که بسیاری از دولتهای اروپایی را آزار میدهد، مرز پیشفرض سنتی حزب برای انضباط مالی را کنار گذاشت و پارلمان را بهسوی شل کردن مهار بدهی آلمان سوق داد. این مهار، که در سال ۲۰۰۹ تأسیس شد، هزینهٔ کسری را در ۰٫۳۵ درصد از تولید ناخالص داخلی محدود میکند. کمکم پس از انتخابات فدرال سال جاری، پارلمان آلمان مهار بدهی را اصلاح کرد تا امکان هزینهٔ نامحدود برای دفاع فراهم شود و از برشهای چشمگیر در حوزههای همچون رفاه اجتماعی جلوگیری کند. مرز همچنین موافقت کرد تا ۵۰۰ میلیارد یورو، مبلغی بیسابقه، بهمنظور سرمایهگذاری در زیرساختهای فرسودهٔ آلمان اختصاص یابد.
در همان زمان، برلین بهمنظور انجام تعهدات کشور به امنیت اروپا تلاش کرده است. در طول اجلاس ناتو در لاهه در ژوئن، آلمان تعهد کرد که هزینههای دفاعی خود را تا سال ۲۰۳۵ به پنج درصد افزایش دهد، بهطوریکه ۳٫۵ درصد از این مقدار به نیازهای اصلی دفاعی اختصاص یابد. مرز از درجهای از انعطاف مالی بهره برده است که همتایان اروپایی آلمان نمیتوانند آن را تکرار کنند: بهعنوان مثال، فرانسه پیشاپیش بدهی سنگینی دارد، در حالی که مهار بدهی به آلمان امکان داشتن بودجهای متعادلتر و بنابراین فضای بیشتری برای اقدام میدهد. تحت فشار نیز از طرف ترامپ، مرز پیش از این افزایش چشمگیری در هزینههای نظامی آلمان را اعلام کرده است؛ پیشبینی میشود کشور تعهد ناتو خود را زودتر از موعد مقرر برآورده کند. بودجه دفاعی آلمان — که برای پنج سال آینده بهصورت مجموع ۶۵۰ میلیارد یورو برآورد شده است — در حال حاضر بزرگترین در اتحادیه اروپا است. تقریباً ۸٫۵ میلیارد یورو در سال برای حمایت از اوکراین اختصاص یافته است.
مشکلات در جزئیات
اما این ارزیابیهای بالا در داخل کشور هنوز دستیافتنی نیستند. پیش از ورود به دفتر صدر اعظم، مرز میدانست که تلاشهای او برای پاسخگویی به تقاضاهای امنیتی و چالشهای اقتصادی داخلی میتواند با یکدیگر تعارض داشته باشد و خطر ایجاد واکنش عامهپسندانه به برنامهاش را به همراه داشته باشد. اکثریت آلمانیها از افزایش هزینههای نظامی که از طریق بدهی تأمین میشود، حمایت میکنند؛ اما بسیاری مایلند دولت سرمایهگذاریهای مبتنی بر بدهی را در اولویتهای دیگر مانند صنعت، بازنشستگی و آموزش انجام دهد.
رشد صنعتی آلمان از سال ۲۰۱۹ بهصورت رکود ادامه دارد. شورای اقتصاددانان آلمان تخمین زدهاند که اقتصاد این کشور در سال ۲۰۲۵ با رشد غمانگیز ۰٫۲ درصد و در سال ۲۰۲۶ با رشد ۰٫۶ درصد پیش خواهد رفت. قدرتمند اقتصادی اروپا به وضوح در مقایسه با همتایان خود در گروه هفت (G‑۷) ضعیف عمل میکند. بازار صادراتمحور آلمان همچنین از یک سیل کالاهای فناوری پیشرفته و ارزان که توسط دولت چین یارانه داده میشوند، رنج میبرد، که تهدیدی برای صنعت خودروسازی آلمان و میلیونها شغل آن است. عدم سرمایهگذاری داخلی از زمان تصویب مهار بدهی در سال ۲۰۰۹، همراه با نظام تعرفههای جدید واشنگتن و مازاد توان تولید چین، مدل اقتصادی آلمان را ناکارآمد کرده است.
اکنون، با اصلاح مهار بدهی، ائتلاف بزرگ مرز دسترسی به منابع بودجهای کافی برای همزمان افزایش هزینه دفاعی و انجام اصلاحات اقتصادی دارد — وضعیتی که دولتهای پیشین نداشتهاند. بهطور تاریخی، آلمانیها مخالف هزینهکردهای کسری بودهاند. بنابراین دولت مرز مجبور است این تغییر سیاست را بهگونهای بهتر توجیه کند و اعتبارهای بیسابقهٔ اضافه را بهجای هدر رفتن، بهکار گیرد. مرز در صدد اجرای برنامهای اصلاحی اقتصادی به نام «دستور کار ۲۰۳۰» است که شامل کاهش مالیاتها، حذف مقررات و همچنین برخی کاهشها در مزایای رفاهی اجتماعی میباشد. با اینحال، این طرح تاکنون برای مقیاس مشکلات اقتصادی آلمان ناکافی نشان داده شده است. این برنامه به مشکلات با ابزارهای سنتی اقتصادی میپردازد، در حالی که باید به چالش چین برای صنعت آلمانی و اروپایی تمرکز کند. علاوه بر این، درگیریهای داخلی در ائتلاف دربارهٔ نحوه استفاده از صندوق سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیارد یورویی زیرساختها، نگرانیهایی را برانگیخته است که اعضای ائتلاف ممکن است هزینهٔ کسری را بهعنوان یک بانداِی بر مشکلات قدیمی استفاده کنند و بهمنظور خدمت به پایگاه رایدهندگان خود بهجای ایجاد فرصتهای اقتصادی بهکار گیرند.
مرز نتوانسته است رایدهندگان را متقاعد کند که روزهای بهتری در پیش است.
عدم دستیابی به نتایج باعث شده تا حزب مخالف AfD رشد کند. در سال ۲۰۲۱، در جریان کارزار مرز برای رهبری حزب، او وعده داد که حمایت از AfD را بهنصف کاهش دهد. امروز، AfD با حمایت تاریخی بالا مواجه است: نظرسنجی دسامبر از مؤسسه فورا که از آلمانیها پرسید کدام حزب را برای رایدادن انتخاب میکنند، نشان داد که AfD بالاتر از جناح محافظهکار مرز است. اگرچه راستگراهای افراطی آلمان بهصورت اصولی از افزایش هزینه دفاعی حمایت میکنند، اما مخالف تأمین مالی این هزینه از طریق بدهی هستند و دولت مرز را بهخاطر سهلانگاری مهار بدهی بهانتقاد میگیرند. دیدگاههای AfD درباره هزینه دفاعی ریشه عمیقی در تصور ملیگرایانهٔ قدرت نظامی آلمان دارد که خارج از نهادهای محدودکنندهای مانند اتحادیه اروپا و ناتو قرار میگیرد.
ارائه پول برای دفاع به مرز کمک کرده است تا روابط خود با ترامپ را مدیریت کند، اما اعضای جنبش MAGA ایالات متحده، مانند معاون رئیسجمهور جِیدی وَنس و نماینده آنا‑پاولینا لونا، یک جمهوریخواه از فلوریدا، همسو با AfD شدهاند و از همکاری نزدیک حمایت میکنند. این امر تهدید واقعی برای مرز است که خود را یک ترازوسگرای آتلانتیکی میداند و سعی دارد مرکز گرانشی حرکت محافظهکار پساجنگی آلمان را در مقابل افراطگرایان AfD حفظ کند. استراتژی جدید امنیت ملی ترامپ، که رسماً احزاب محافظهکار ملیگرا را میپذیرد و حتی سعی دارد تغییرات سیاسی در کشورهای اروپایی مانند آلمان برانگیزد، ضربهای دیگر به تلاشهای مرز است.
در دههٔ ۱۹۸۰، فرانز جوزف اشتراوس، رئیس افسانهای اتحادیهٔ اجتماعی مسیحی (حزب خواهر مسیحیدمکراتها در بایرن)، هشدار داد که احزاب راست افراطی نباید اجازه داشته باشند که به بالایی جریان محافظهکاری اصلی تبدیل شوند. اتحادیهٔ اجتماعی مسیحی باید بهعنوان نوار بیرونی این جنبش عمل کند. از آن زمان، طیف سیاسی آلمان تغییر کرده است و AfD بهوضوح بهعنوان یک حزب راست افراطی خاص در اروپا مستحکم است. در ماه مه گذشته، دفتر فدرال حفاظت از قانون اساسی آلمان این حزب را بهعنوان افراطی شناخته است. با این حال، این حزب به موفقترین حزب راست افراطی در تاریخ آلمان پس از جنگ جهانی دوم تبدیل شده است.
دردهای رو به رشد
مرز با معضل مواجه است. خطرات عقبنشینی ایالات متحده و تجاوز روسیه مستلزم افزایش هزینه دفاعی و دیپلماسی شاتل بینالمللی است. صدر اعظم ریسکها را درک میکند و سعی کرده است نشان دهد که سیاست خارجی و رونق داخلی بههم پیوستهاند. اما همانگونه که هلموت کول، صدر اعظم آلمان در دورهٔ وحدت کشور تجربه کرد، توانمندیهای سیاست خارجی تضمینکنندهٔ موفقیت انتخابی نیستند.
پس از صد روز اول در سمت، مرز حتی از پیشین خود شولتس که اولین صدر اعظم آلمانی در چند دهه بود که یک دورهٔ تکدورهای را اجرا کرد، کمتر محبوب شد. بر اساس نظرسنجی فورا از اوایل دسامبر، ۷۶ درصد از آلمانیها از عملکرد مرز بهعنوان صدر اعظم ناراضی هستند.
مرز ممکن است قربانی یک کشمکش داخلی قدرت نیز شود. بسیاری از محافظهکاران دربارهٔ حذف مهار بدهی سر داد میکنند. یک نسل جوانتر خواستار اصلاح نظام بازنشستگی است که کارگران دموکراتها مخالف آناند. بهعلاوه، برخی از اعضای گروه مرز تمایلی به حفظ دیوار آتش در برابر AfD ندارند و به همکاری با حزب راست افراطی فکر میکنند؛ ایدهای که مرز قطعا رد میکند.
با وجود تضاد اولویتهای مرکز‑راست و مرکز‑چپ، ائتلاف مرز توانسته است تا حدی پیوستگی را حفظ کند، زیرا یک انتخابات فدرالی فوری دیگر میتواند AfD را به سمت قدرت نزدیکتر کند. حتی بدون رایگیری فوری، ائتلاف بزرگ در انتخابات ایالتی آلمان در سال آینده با آزمونی روبرو خواهد شد. AfD در سراسر کشور حمایت محکمی دارد و در برخی از ایالتهای سابق شرق آلمان با دو رقم پیشی دارد. اگر AfD در انتخابات فدرال آینده بهصورت بزرگ پیروز شود، ساخت ائتلافهای میانهرو حتی دشوارتر خواهد شد. دورهٔ مرز و همچنین نقش رهبری آلمان در اروپا ممکن است کوتاهمدت باشد.
همه چیز در تعادل
انجام اصلاحات دشوار برای آلمان چیز جدیدی نیست و عموماً کشور را قویتر کرده است. احساسپرهیز از مهاجران در دههٔ ۱۹۹۰ بهعنوان مسئلهای که نیاز به سیاستهای ادغام داشت موجود بود. در اوایل قرن بیست و یکم، دستور کار ۲۰۱۰ صدر اعظم گرارد شرودر به بهبود بازار کار بسته و مسیری برای اصلاح اقتصادی باز کرد.
مرز اکنون باید وعدهٔ تجدید خود را با دستور کار ۲۰۳۰ عملی کند. با بیش از یک تریلیون یورو اختصاص یافته به پروژههای دفاعی و زیرساختی در چهار سال آینده، مرز توان مالی برای بازآفرینی اقتصاد آلمان و حفظ مرکز سیاسی آن را دارد. مدل اقتصادی محور صادرات آلمان نیاز به بازطراحی دارد تا تقاضای داخلی در آلمان و اروپا تحریک شود. سرمایهگذاریهای بیشتری باید در پایه صنعتی دفاعی انجام شود تا شغلهایی ایجاد گردد که جایگزین مشاغل از دسترفتهٔ تولیدکنندگان سنتی آلمان بهدلیل صادرات چین باشد. ابعاد واقعی تهدید اقتصادی چین هماکنون برای رهبران آلمان واضح میشود.
عدم تحویل کمک کرده است تا AfD رشد کند.
آلمان بهصورت پیشفرض طرفدار تجارت آزاد است، اما باید سیاست صنعتی خود را با بقیهٔ اتحادیه اروپا بهتر هماهنگ کند تا با جستجوی شرکای تجاری جدید و ساخت تولیدکنندگان رقابتی اروپایی، بهمنظور محافظت در برابر شدیدترین اثرات تعرفههای ایالات متحده و مازاد ظرفیت چین، بهدست آید. و با رشد سست و جمعیت پیر، برلین نمیتواند هزینههای فعلی هزینههای اجتماعی را حفظ کند. برای اینکه آلمان از نظر اقتصادی رقابتی بماند، باید سن بازنشستگی را افزایش دهد تا فشارهای بودجهای کاهش یابد. سرمایهگذاری در نوآوری و فناوریهای آینده نمیتواند نسبت به هزینههای اجتماعی بهصورت کوتاهمدت نادیده گرفته شود.
این اصلاحات بهصورت جادویی باعث ناپدید شدن AfD نخواهد شد. در واقع، ممکن است بهطور کوتاهمدت حزب را تقویت کنند. مانند دیگر دموکراسیهای مستقر غربی، آلمان هماکنون یک حزب راست افراطی در سیستم سیاسی خود دارد که بهتدریج جریانهای اصلی را زیرکوبی میکند. اما مرز و ائتلاف او میتوانند مشروعیت AfD را کاهش دهند، با نشان دادن به رایدهندگان که تأمین امنیت اروپایی و سرمایهگذاری در دفاع آلمان، دورهای جدید از رشد اقتصادی و رقابتپذیری را بهوجود میآورد. برای مدیریت روابط ترانسآتلانتیک با ترامپ، بازدارندگی از تجاوز روسیه، مقابله با فشارهای اقتصادی چین، و کاهش نگرانیهای داخلی، آلمان به میانهگرایی مرز، نه افراطگرایی AfD، نیاز دارد.