«این همان کستکو انرژی است، رفیق!»: نویسنده بیل مککیبن درباره وعدههای انرژیهای تجدیدپذیر
استیو کورود از Living on Earth
فعال و نویسنده کتاب Here Comes the Sun درباره پیشرفتهای سریع در انرژی خورشیدی و بادی و اینکه چگونه ایالات متحده رهبری این بخش را به رقیب اصلی خود واگذار کرده است
کتاب بیل مککیبن با عنوان The End of Nature که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد، زودهنگام خطرات تغییرات اقلیمی را هشدار داد و از آن زمان بهدنبال کارزارها و نوشتن در این زمینه بوده است. کتاب اخیر او، Here Comes the Sun، به پتانسیل رو به افراز انرژیهای تجدیدپذیر مینگرد
آیا کتاب اخیر شما نگاه خوشبینانهتری به این جهان دارد؟
شاید خوشبینی دقیقاً واژهٔ مناسب نباشد. چیزهایی که در کتاب The End of Nature تقریباً چهل سال پیش دربارهاش هشدار میدادیم، رخ دادهاند. سیاره اکنون به سرعت در حال گرم شدن است. دانشمندان کاملاً درست میگفتند. ما با یک سلسلهٔ بیپایان از بلایایی مواجهیم که بدتر میشوند. این تا کنون مهمترین میراث زمان ما بر روی زمین است.
اما در طول سه یا چهار سال اخیر، سرانجام ابزاری در اختیار داریم که در این مقطع نمیتواند گرمایش جهانی را متوقف کند – برای این کار دیگر دیر شده است – اما شاید بتواند چند دهم درجه را از دمایی که سیاره میگیرد، کم کند. و این ابزار انرژی ارزان از خورشید و باد و باتریها برای ذخیرهٔ این قدرت است، هنگامی که خورشید غروب میکند یا باد کم میشود. انرژیهای جایگزین راه حل واضح، منطقی و سرراست برای تولید برق در این سیاره است، به همین دلیل است که ۹۵٪ ظرفیت تولید جدید در سال گذشته از این منابع پاک تأمین شد.

چه چیزی الهامساز نوشتن این کتاب برایتان بود؟
بخش عمده به این دلیل است که احساس میکردم یک گزارش ویژه در دست دارم. من در اصل یک روزنامهنگار باسابقه هستم. هر هفته یک خبرنامه در سابستاک به نام «The Crucial Years» مینویسم که بهنظر میرسد بهخاطر رایگان بودن، تبدیل به بزرگترین خبرنامه از ایندسته در زمینهٔ آب و هوا، انرژی و محیط زیست شده است. این به این معنی است که میتوانم تمام اتفاقاتی را که هر هفته در سراسر جهان رخ میدهند، دنبال کنم.
حدود ۳۶ ماه پیش، اگر بهدقت مینگریستید، نمیتوانستید از شروع این افزایش ناگهانی چشمپوشی کنید. ما سرانجام به بخش شیبدار منحنی S رسیده بودیم. ناگهان داستانهایی از سراسر جهان، بهویژه چین که باید گفت رهبری این زمینه را به عهده دارد، میآمدند و کارهایی در مقیاسی تقریباً غیرقابل تصور انجام میدادند. در ماه می، چینیها روزانه سه گیگاوات پنل خورشیدی میساختند. یک گیگاوات تقریباً معادل یک نیروگاه بزرگ سوزنیسوز است. آنها هر هشت ساعت یک نیروگاه بزرگ از پنلهای خورشیدی میساختند. این شبیه به ساختن هرمها یا چیزی مشابه است؛ مقیاسی که در آن پیش میرود.
داستانهای مشابهی از گوشههای مختلف جهان وجود دارد که بهطور پیوسته ادامه مییابد. در استرالیا، بهقدر انرژی خورشیدی ساختند که دولت تصمیم گرفت برق را برای تمام استرالیاییها به مدت سه ساعت در هر بعدازظهر بهصورت رایگان فراهم کند. انسانها برای ۷۰۰٬۰۰۰ سال سخت کار کردهاند تا انرژی مورد نیاز زندگی خود را بهدست آورند؛ اگر این به معنای جمعآوری چوب آتشسوزی یا پرداخت قبض برق باشد. اکنون دیگر نیازی به این کار ندارید، حداقل اگر در جایی باشید که پیشبینی کرده و پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی را ساخته باشد.

انتقال به انرژی خورشیدی چگونه نابرابری جهانی و اختلافاتی که در کشورهای در حال توسعه و در برخی بخشهای کشورمان وجود دارد، بسیاری از آنها بهدلیل صنعت سوخت فسیلی به وجود آمدهاند، را برطرف میکند؟
تا زمانی که به منبع توانی که تنها در چند مکان در دسترس است وابسته باشید، افرادی که آن مکانها را در اختیار دارند، به ثروت و قدرت فراوان دست مییابند. جان دی. راکفلر، اولین پولاتوکرات، اولین کسی بود که این نکته را درک کرد. وارثان او شامل ولادیمیر پوتین میشود که با سودهایش یک جنگ زمینی در اروپا راهاندازی کرده است. آنها شامل برادران کوچ، بزرگترین پالایندهها و تأمینکنندگان خطوط لوله نفت و گاز ما، که با سودهای خود بهصورت سیستماتیک دموکراسیمان را تضعیف میکنند. همچنین شامل پادشاه عربستان سعودی است که دوست دارد روزنامهنگاران را مانند شما و من با ارهها پارهپاره کند.
ما میتوانستیم این فناوریها را بهخودمان داشته باشیم، اما بهجای آن آنها را به رقیب نظری اصلیمان روی این سیاره واگذار کردیم
دنیای دیگری که در این منظر وجود دارد بسیار متفاوت است، زیرا خورشید و باد در همه جا برای همه وجود دارد و بهخصوص در سمت استوا کارآمدتر است. بنابراین این شاید حتی راهی برای شروع تعادلبخشی اندک به این تقسیم شمال‑جنوب باشد. اگر در میان ۸۰٪ از جمعیت جهان که در کشورهایی زندگی میکنند که مجبور به واردات سوخت فسیلی هستند، باشید، این خبر نمیتواند بهتر باشد، چرا که پس از پرداخت هزینه ساخت پنل خورشیدی یا توربین بادی، دیگر نیازی به تأمین پول آمریکایی برای خرید بار بعدی نفت ندارید.
پاکستانیها، عمدتاً بهصورت خودجوش و بدون کمک دولت، در سالهای اخیر آنقدر پنلهای خورشیدی نصب کردهاند که دولت پاکستان در ماه گذشته تحویل ۲۷ محمولهٔ عظیم گاز مایع طبیعی از قطر را لغو کرد. آنها مجبور شدند جرمانگی بپردازند، اما پرداخت این جریمه ارزانتر از واردات این گاز بود که دیگر نیازی به آن نداشتند چون اکنون پنلهای خورشیدی فراوانی دارند.
پس ما بهقدر کافی پول در این سیاره داریم تا انتقالی که برای واقعیسازی توقف پیشرفت به سمت تخریب اقلیمی لازم است، انجام دهیم. چه عواملی مانع از فراهم کردن منابع برای کشورهای فقرزدهٔ وابسته به سوخت فسیلی برای انجام کامل این انتقال بلافاصله میشوند؟
تا حدی، این واقعا در حال آغاز است و با تأمین مالی و فنآوری چینی رخ میدهد. چین در سال گذشته بهمقدار دو برابر ارزش فناوریهای سبز نسبت به ارزش نفت و گاز آمریکا صادر کرد. نیرویی که بهطور طبیعی این روند را کند میکند، صنعت سوخت فسیلی است؛ این صنعت این خبر مثبت برای همه را بهعنوان بدترین خبر برای چشمانداز آینده خود میپندارند و دارای تریلیونها دلار ارزش هیدروکربن در زیر زمین با قیمتهای بازار امروز هستند که میخواهند استخراج و بهصورت تریلیون دلاری بفروشند، که اگر ما بهسرعت به انرژی خورشید، باد، خودروهای الکتریکی و پمپهای حرارتی تبدیل شویم، قادر به انجام آن نخواهند بود. بنابراین تمام تلاش خود را میکنند تا این انتقال را متوقف کنند.

در کشور ما، جایی که کارهایشان پیشرفتهترین است، به این معنی بود که وقتی دونالد ترامپ سال گذشته از آنها یک میلیارد دلار کمک مالی انتخاباتی خواست، حدود نیممیلیارد دلار کمک، تبلیغ و لابی در دورهٔ انتخابات اخیر جمعآوری کردند؛ این مبلغ کافی بود تا رئیسجمهور را قانع کند مزارع بادی در سواحل نیوانگلند که ۸۰٪ تکمیل شده بودند، تعطیل کند یا پروژهٔ خورشیدی عظیم در نوادا که بهتنهایی میتوانست دو میلیون خانه را تأمین کند (بیش از ۱٪ از خانههای آمریکایی) متوقف سازد. ما نمیتوانیم این ساختوسازهایی که بقیهٔ جهان بهسرعت میسازند، داشته باشیم، زیرا صنعت نفت و گاز ما رئیسجمهور را فاسد کرده است – نه اینکه این کار بسیار دشوار بود – و بنابراین ما تظاهر میکنیم که تغییرات اقلیمی واقعی نیستند، انرژی سبز کار نمیکند و بهنحوی همه قرار است به دوران ۱۹۵۰ برگردیم.
چرا مردم اینگونه رفتار میکنند؟ صریح بگوییم.
تمام انتقالها دشوار هستند و شامل تغییر میشوند، و گونهٔ ما بهطور خاص در مواجهه با تغییر خوب عمل نمیکند. در این مورد، ما ۳۵ سال کمپین تزویر کامل از صنعت سوخت فسیلی درباره تغییرات اقلیمی و انرژی جایگزین داشتهایم، که همهاش برای القای این ایده بود که تنها روش فعلی ما میتواند کار کند. این باور در بین بسیاری، بهویژه در این کشور، ریشهدار شده است، اما بقیهٔ جهان بهسرعت این عادت را رها میکنند.
میتوانید از مشاهده مذاکرات اقلیمی امسال در بلِم، برزیل، متوجه شوید که مردم بهنوعی از نقش ایالات متحده عبور میکنند؛ گویی ما بهعقبنگری میپردازیم. اینکه آینده در کجاست بهتدریج واضحتر میشود.
بهعنوان آمریکاییهای میهنپرست، این باید ما را خشمگین کند. تمام این فناوریها در ایالات متحده اختراع شدهاند. اولین سلول خورشیدی در سال ۱۹۵۴ در آزمایشگاه بل در نیوجرسی. اولین توربین بادی صنعتی در سال ۱۹۴۱ در مکان Grandpa’s Knob در ورمونت. ما میتوانستیم این فناوریها را در اختیار داشته باشیم، اما بهجای آن آنها را به رقیب نظری اصلیمان روی این سیاره واگذار کردیم. فکر نمیکنم تا بهحال در تاریخ بشر چنین اقدام خود‑آسیبزایی را دیده باشم.
کتاب «Here Comes the Sun» راهنمایی برای افرادی است که میخواهند اینکه «آره، واقعاً منطقی است که از سوخت فسیلی دور شویم و این برایمان بهتر است» را درک کنند. این نه یک «Whole Foods» انرژی است؛ یعنی یک انرژی «جایگزین». نه، این خود بازی اصلی است.
این همان «کستکو» انرژی است، رفیق – ارزان، در مقیاس انبوه، روی قفسهها، آمادهٔ استفاده.
این کتاب چه وضعیتی دارد؟ تا چه حد مردم این کتاب را بهدست میگیرند و میگویند: «ایمانم نمیآید، این واقعاً امکانپذیر است که تغییری ایجاد کنیم»؟
پیشرفت خوبی دارد. این تجربهای لذتبخش بوده است. ما از آن بهعنوان وسیلهای سازماندهی برای رویداد سپتامبر که «روز خورشید» نامیدهایم – نه روز زمین، بلکه روز خورشید – استفاده میکنیم. ۵۰۰ رویداد در سراسر کشور برگزار شد؛ مردم بیدار میشوند و فکر میکنم در سال آینده بیشتر بیدار خواهند شد.
حدس من این است که یکی از دو یا سه مسأله کلیدی برای انتخابات میاندورهای که تمام توجه به آن معطوف خواهد شد، قیمتهای برق خواهد بود، که بهطور پیشبینیشده در حال صعود هستند، چون ما اجازه میدهیم هر مرکز دادهای که میخواهند ساخته شود، در همان لحظهای که عرضهٔ انرژی خورشیدی و بادی را محدود میکنیم. نیازی به این نیست که اقتصاددانی برنده جایزه نوبل باشید تا بدانید وقتی تقاضا را افزایش میدهید و عرضه را کاهش میدهید، قیمتها افزایش مییابند؛ دقیقاً این همان چیزی است که در حال وقوع است.
آیا نکتهای میخواهید به بحث ما اضافه کنید؟
ما دربارهٔ ضرورت اقتصادی و فوریت اقلیمی این عمل صحبت کردهایم، اما همچنین جنبهای از زیبایی نیز در این کار وجود دارد. وقتی برای برگزاری «روز خورشید» آماده میشدیم، یکی از اقداماتی که انجام دادیم، تهیه یک فهرست پخش از تمام ترانههای مربوط به خورشید بود. واضح است که من عنوان کتابم را از جورج هریسون دزدیدهام؛ «Here Comes the Sun» پربینندهترین آهنگ بیتلز در سرویسهای استریمینگ جهانی است. صدها آهنگ برای انتخاب موجود بود که، بهطور واضح، صدها آهنگ بیش از لیستآهنگهای عالی دربارهٔ فرکینگ است.
دلیل این است که انسانها ارتباط عمیق و بسیار عمیقی با خورشید دارند. ما دقیقاً نمیدانیم مردم پیشاز تاریخ چگونه فکر میکردند، اما تمام تودههای سنگی که بهجا گذاشتند، مانند استونهنج، بهنقطهٔ تعادل یا سولوستیس اشاره میکنند. بهمحض اینکه مردم به ساخت اسطورهها مشغول شوند، اولین چیزی که باید توضیح میدادند این بود که خورشید از کجا بالا میآید و کجا غروب میکند.

من در سپتامبر در رم با پاپ جدید حضور داشتم، که برای کنفرانسی در مورد دهمین سالگرد رسالهٔ حماسی پاپ فرانسیس دربارهٔ گرمشدن جهانی مردم را فراخوانده بود. پاپ جدید گفت: «بله، ما قصد داریم کارهایی را که فرانسیس بر عهدهٔ ما گذاشت ادامه دهیم. در واقع، سال آینده واتیکان اولین کشوری در زمین خواهد شد که کاملاً با انرژی خورشیدی تأمین میشود، زمانی که آنها سوئیچ این مزرعهٔ بزرگ جدید خورشیدی را که در حاشیهٔ رم تکمیل میکنند، روشن کنند.»
وقتی نوبت من برای صحبت کردن رسید، فقط گفتم: «بهنظر میرسد این فوقالعاده است. بیایید از این پس بر انرژی از بهشت، نه از جهنم تمرکز کنیم.» فکر میکنم این یک شعار مفید برای دورهٔ پیشرو است.
این مقاله در ابتدا در Inside Climate News، یک سازمان خبری غیرانتفاعی و بیطرف که به پوشش اقلیم، انرژی و محیط زیست میپردازد، بههمراه Living on Earth، یک مجلهٔ خبری محیط زیستی که توسط Public Radio Exchange توزیع میشود، ظاهر شد. برای عضویت در خبرنامه اینجا ثبتنام کنید.