آنچه را که پیاده روی از واشنگتن به نیویورک نشان می دهد آمریکا
به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:
هow آزاردهنده برای اربابان کلان شهر شمال شرقی آمریکا که سیستم حمل و نقل نتوانسته است فاصله خسته کننده ۲۲۵ مایلی بین واشنگتن و نیویورک را فشرده کند. اگر خدایان در سفر لبخند می زنند – و به ندرت لبخند می زنند – خانه های تراکت، فروشگاه های بزرگ و گهگاه درخشش آب یا سایه جنگل ممکن است در عرض چهار ساعت با ماشین در بین ایالتی ۹۵ یا سه ساعت در فاصله زمانی که می گذرد تار شود. قطار پرسرعت، Acela. با توجه به سواری های Uber و صف های امنیتی، پرواز می تواند به همان اندازه طول بکشد. بیشتر اوقات، برخی غرغرهای صاعقهای که بیحوصله پرتاب میشوند، ترانزیت میکنند، که مسافران را وادار میکند تا به سرنوشت خود لعنت بفرستند، جلسات خود را به تعویق بیندازند و از شانس آمریکا در برابر چین، با قطارهای گلولهای و دیگر شواهد آزاردهنده صلاحیت آن، ناامید شوند.
در رد این اشتیاق برای سرعت، نیل کینگ جونیور، گزارشگر سابق وال استریت ژورنال، تصمیم گرفت از خانه خود در کاپیتول هیل واشنگتن تا پارک مرکزی نیویورک پیاده شود. ممکن است از کسانی که در امتداد راهرو Acela شارژ میکنند بخواهید برای بازدید از یورک، پنسیلوانیا، یا پرث امبوی، نیوجرسی مکث کنند. اما آنچه آقای کینگ در پیادهروی ۲۶ روزهاش کشف کرد و در کتاب جدیدش «رامبل آمریکایی» بازگو کرد، حداقل باید باعث شود که آنها به چشماندازی که با عجله از آن عبور میکنند و مردم آن قدردانی کنند.
آقای کینگ در ۶۱ سالگی با یک کوله پشتی مملو از وسایل ضروری مانند یک کت بارانی، یک لپ تاپ و یک شلوار اضافی، در اواخر مارس در ۶۱ سالگی از در بیرون رفت. ۲۰۲۱. محدودیت های بیماری همه گیر در حال کاهش بود و فورسیتیا تازه شروع به شکوفایی کرده بود. او از کنار حصارها و نیروهای گارد ملی که از ساختمان کنگره محافظت میکردند عبور کرد و کمتر از سه ماه قبل توسط حامیان دونالد ترامپ مورد حمله قرار گرفتند. او به سمت غرب به سمت نهر راک حرکت کرد، سپس آن را در بالادست دنبال کرد.
آقای کینگ مسیر خود را با دقت برنامه ریزی کرد، مکان هایی را برای خواب ترتیب داد و با مردان محلی مشورت کرد. با این حال خوشبختی راه خود را با او داشت. در حالی که در کشور آمیش در پنسیلوانیا قدم می زد، صدای خفاشی را شنید که با توپ سافت بال برخورد می کرد و دختری را با لباس و دستکش بیسبال در زمین توپ مگس دید. او بازی را در میان دانشآموزان مدرسه منونیت فارمرزویل تماشا کرد، سپس به دستور معلمشان درباره سفرش به آنها گفت.
بچه ها با خواندن سرودهایی در مورد مرگ و زندگی پس از مرگ به او پاداش دادند – “پاهای خسته من پرسه نمی زنند / روزی به خانه می آیم” – و معلم اصول را توضیح داد. از ایمان منونیت معلم به نقل از رومیان گفت: «با این دنیا مطابقت نداشته باشید، بلکه با تجدید ذهن خود متحول شوید.» این تنها لحظه ای نبود که آقای کینگ از این که هدف راهپیمایی خود را نه تنها تایید، بلکه بالا برده بود، شگفت زده کرد.
پروژه آقای کینگ – او آن را “تسلیم شدن به منظره” می نامد – واقعاً یک چیز آمریکایی نیست. با سهولت بیشتری نویسندگان واکر بریتانیایی مانند پاتریک لی فرمور، بروس چاتوین، رابرت مک فارلین یا روری استوارت را به یاد میآوریم. پل سالوپک، یکی دیگر از روزنامهنگاران آمریکایی، ده سال پس از یک پیادهروی ۲۴۰۰۰ مایلی در سراسر جهان است. اما آمریکاییهایی مانند جک کرواک، ویلیام لیست هیت مون و جان اشتاینبک که در سفرهای ادبی به چشمانداز و روح کشورشان سفر میکنند، تمایل دارند علاوه بر پای خود، وسیلهای برای انتقال انتخاب کنند. هنری دیوید ثورو ممکن است مقاله کلاسیک را در مورد این موضوع نوشته باشد، «راه رفتن» (تورو نسخه اولیه را در یک سخنرانی در پرث آمبوی، آقای کینگ آموخت)، اما حتی او تمایل داشت قایق رانی را برای سفرهای جدی ترجیح دهد. یکی از نکات اصلی ثورو این بود که لازم نیست راه دور بروید: “دو یا سه ساعت پیاده روی مرا به کشوری عجیب و غریب می برد که انتظار دارم تا به حال ببینم.”
یک حقیقت سخت این است که آمریکا مکان چندان دلپذیری نیست، به خصوص اگر مانند آقای کینگ یک مرد سفید پوست نباشید. برخلاف بریتانیا، این کشور هرگز حق پرسه زدن نداشت، و پس از جنگ داخلی، ایالت ها شروع به اعمال قوانین عدم تجاوز برای محدود کردن سیاهپوستان آمریکایی کردند. مقامات می گویند که یک نوجوان سیاهپوست در بهار امسال پس از زدن زنگ اشتباه در کانزاس سیتی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد و یک زن سفیدپوست هنگامی که او و دوستانش به مسیر اشتباهی در روستایی نیویورک رفتند با شلیک گلوله کشته شد. فرماندار تگزاس اخیرا تصمیم گرفت قربانیان یک قاتل دسته جمعی از جمله یک کودک را “پنج مهاجر غیرقانونی” توصیف کند. اینجا کشوری برای غریبه ها نیست.
آقای کینگ نسبت به امتیاز خود حساس است، به طوری که در استاتن آیلند، نزدیک پایان سفر، میزبان زن او، یک لهستانی معمار تبدیل به مسافرخانه شد و با بی حوصلگی فریاد زد: “اگر مزایای خاصی دارید، به من لطف کنید که از آنها لذت ببرم.” و در طول راه با سوء ظن مواجه شد. با این حال او اعمال محبت آمیز بیشتری را گزارش می دهد. “آیا این باعث تحریک افکار می شود؟” مردی در مورد نمایش شاهانه ترامپ در حیاطش پرسید، سپس غذا و نوشیدنی به او پیشنهاد داد. غریبه دیگری به آقای کینگ کایاک قرض داد تا در باتلاق زیر دوجین مسیر I-۹۵ حرکت کند، جایی که در زیر ترافیک، او یک گوزن را مشاهده کرد.
خرد غریبه ها< /h2>
بارها و بارها، آقای کینگ پاداش یک واکر جدی را درو کرد (منظره “پارچه های پرتاب شده توسط باد” در حال خشک شدن روی یک خط، راهی که بهار از میان درختان پیش می رود) و گزارشگر همدل: هوش و جدیت اخلاقی هموطنان. در مکانهایی که برای انقلاب و جنگ داخلی مهم بود، او آمریکاییها را یافت که به دنبال حقیقت تاریخ خود هستند. دیگران با آمریکا همان طور که هست مقابله کردند. در بالای یک زباله در محل دفن زباله Edgeboro در نیوجرسی، مدیر سایت در مورد سازندگان تپه باستانی دره های رودخانه اوهایو و می سی سی پی فکر کرد. او گفت: «آن تپه ها اهداف مقدس و مذهبی داشتند. از سوی دیگر، ما وحشی هستیم.
آقای کینگ سفر خود را پس از غلبه بر سرطانی که شانس کمی برای زنده ماندن داشت آغاز کرد. در طول راه او با برادری که امیدوار بود به او ملحق شود اما به سرطان خودش مبتلا شده بود تلفنی صحبت کرد که مرگبار بود. مردی در انتهای مسیر خود در نزدیکی راندالتاون، مریلند، از آقای کینگ در مورد سفرش پرسید، سپس به او گفت: «هنگامی که شفا میگیری، شخص دیگری هماهنگ میشود و حال و هوای تو را دریافت میکند و بهبود مییابد. >
این مرد گفت: «میدانی، این عید فصح است، این قیامت است، این تجدید است». این هدف بالاست. اما حداقل زیارت آقای کینگ باید به سیاستمداران، لابیها، مدیران اجرایی و روزنامهنگارانی که به ریلهای آسلا چسبیدهاند یادآوری کند که این سرزمین سرزمین آنهاست و شایسته سیاست اصیلتر است. ■
از لکسینگتون، ستون نویس ما در مورد سیاست آمریکا بیشتر بخوانید:
چرا اسرائیل در حال تبدیل شدن به یک آرمان حزبی در ایالات متحده است (۲۷ آوریل)
دیترویت دوباره کار می کند (۲۰ آوریل)
سوالات واقعی مطرح شده توسط آخرین رسوایی کلارنس توماس (۱۲ آوریل)
همچنین: چگونه ستون Lexington نام خود را پیدا کرد