اثرات تحریم ها بر مصرف مواد غذایی فقرا
اکنون مشخص شده است که هدف از تحریم های آمریکا علیه ایران بدبخت کردن مردم این کشور است تا دولت خود را تحت فشار قرار دهند تا با خواسته های آمریکا موافقت کند.
یکی از پاسخ های آشکار به این استراتژی این است که دولت ایران منابع را به سمت گروه هایی سوق دهد که به احتمال زیاد این فشارها را احساس و انتقال می دهند. اگر دولت چنین برنامه ای داشته باشد، از چه کسانی و چگونه حمایت کند، در آشفتگی بازار ارز و جابجایی وزرای دولت گمشده به نظر می رسد.
شاید گذشته بتواند راهنما باشد: مقالهای که اخیرا توسط جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان ایرانی منتشر شده، میخواند: چگونه ایران آخرین مرحله تحریمها را زمانی که در ژوئیه ۲۰۱۱، رئیسجمهور باراک اوباما آنها را افزایش داد، مدیریت کرد. در زیر متن کامل آمده است:
من به این سوال با نگاهی به مصرف چهار ماده غذایی اساسی با استفاده از داده های ثبت واحد از نظرسنجی هزینه و درآمد خانوار برای سال های مختلف پاسخ می دهم. این نظرسنجی ها به ما امکان می دهد میزان مصرف گوشت، مرغ، برنج و نان را برای افراد ساکن در خانواده های فقیر و ثروتمند اندازه گیری کنیم.
نگاهی به مقادیر میتواند به ما بگوید که حسابها یا فقر بالا و فزاینده در ایران، که از منظری انتقادی نسبت به تحریمهای ایران و آمریکا نوشته شدهاند، چقدر دقیق هستند.
پیتر بینارت در مقاله اخیر، که در آن بسیار موافق هستم، می نویسد: «بین سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴، درصد خانواده های ایرانی که در فقر زندگی می کردند تقریباً دو برابر شد. طبق گزارش بیبیسی، تا سال ۲۰۱۶، ایرانیها بیش از نیمی از گوشت قرمز و کمتر از نصف نان مصرف میکردند که در سال ۱۹۹۶ مصرف میکردند. چقدر این ادعاها درست است؟
در مورد فقر، می توانید ارزیابی دقیقی از فقر را در برگه کاری بانک جهانی در سال ۲۰۱۶ بیابید. این مقاله نرخ فقر ایران را در سال ۲۰۱۴ کمتر از ۱۰ درصد جمعیت میداند. این مقاله همچنین نشان میدهد که افزایش فقر طی سالهای ۱۴-۲۰۱۲ بسیار کمتر بوده است، از ۷.۱ تا ۹.۵ درصد، علیرغم تشدید تحریمها.
تحریمها احتمالاً این بار نیز همین کار را خواهند کرد، و شاید بدتر، زیرا طرح انتقال نقدی، که درآمد خانوارها را بیش از ۲۸ درصد به زیر میانگین رساند، دیگر کار نمیکند.
اما اگر محاسبات نرخ فقر را خیلی ذهنی میدانید، ممکن است دادههای مربوط به مصرف غذا (بر اساس وزن) را قانعکنندهتر بیابید. نمودارها مصرف گوشت، مرغ، نان و برنج را به ازای هر کیلوگرم به ازای هر نفر با استفاده از دادههای نظرسنجی جمعآوریشده توسط مرکز آمار ایران نشان میدهند.
نمودارها جمعیت را بر اساس چارک درآمد به گروههایی تقسیم میکنند. بنابراین Q1 25٪ فقیرترین جمعیت، Q2 طبقه متوسط پایین و غیره هستند.
نمودارها به طور منطقی شکاف مصرف را بین چهار گروه درآمدی نشان میدهند: تفاوتهای زیاد در مصرف مرغ، گوشت قرمز و برنج بین چارک بالا و بقیه، و شکافهای کوچکتر برای نان.
اما روندها در طول زمان داستان متفاوتی را نسبت به گزارش بی بی سی که در بالا ذکر شد بیان می کند. محاسبات من نشان می دهد که طی همان دوره ۲۰ ساله گزارش بی بی سی افزایش قابل توجهی در مصرف سرانه پروتئین توسط افراد فقیر (کمترین چارک) داشته است: مرغ تا ۱۲۰ درصد، و پس از آن گوشت با ۸۵ درصد. میزان مصرف برنج در سال ۲۰۱۶ مانند ۲۰ سال قبل است.
کاهش مصرف نان از حدود ۱۰.۹ کیلوگرم برای هر نفر در ماه به ۸.۱ کیلوگرم لزوماً نشانه محرومیت نیست. به نظر من این خوب است که ایرانی ها مصرف نان خود را به میانگین جهانی و مانند ترکیه کاهش داده اند.
بنابراین، چه چیزی تفاوت بین این نتایج و نتایج گزارش شده توسط بی بی سی را توضیح می دهد؟ یافتن پاسخ دشوار نیست. گزارش بیبیسی بر بررسیهای هزینههای خانوار بانک مرکزی تکیه دارد که فقط در مناطق شهری جمعآوری میشود و در سطح خانوار است. نظرسنجی های SCI که من در اینجا استفاده می کنم نماینده ملی هستند و متغیرهای نشان داده شده در این نمودارها سرانه هستند.
به هر دو دلیل، گزارش بی بی سی مصرف به ازای هر نفر را در سطح ملی به درستی اندازه گیری نمی کند. ابتدا، بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۶، میلیونها نفر از ساکنان روستایی که عموماً فقیرتر هستند، به عنوان شهری طبقهبندی شدهاند که میانگین مصرف شهری را کاهش میدهد.
برای یک موضوع صرفاً اداری، روستاهای ایرانی که جمعیت آنها به ۵۰۰۰ نفر می رسد می توانند درخواست شهری شدن کنند و اغلب موفق می شوند. بین سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۱۶، تعداد مراکز شهری دو برابر شد و از ۶۱۲ به ۱۲۴۵ رسید.
دوم، اندازه خانواده در طول زمان کاهش یافته است، از ۶.۲ در سال ۱۹۹۶ به ۴.۱ در سال ۲۰۱۶، که می تواند باعث شود روند در سرانه و کل مصرف خانوار کاملا متفاوت باشد، یکی افزایش می یابد و دیگری کاهش می یابد.
تغییر در مصرف مواد غذایی بلافاصله پس از تحریم ها چگونه است؟
مصرف نان در سال ۲۰۱۱ نسبت به سال ۲۰۱۰ ۸ درصد کاهش یافت، اما گوشت و مرغ نه و مصرف برنج تغییری نکرد. نان چه ویژگی خاصی دارد؟ تحریم نیست.
به عنوان بخشی از برنامه اصلاح هدفمندی یارانه ها در سال ۲۰۱۰، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق، قیمت آن در دسامبر ۲۰۱۰ دو برابر شد. سایر اقلام غذایی جزو بسته نبودند، بنابراین فقط مصرف نان کاهش یافت. مصرف نان در سال های بعد تا حدودی بهبود یافت، زیرا قیمت آن ثابت ماند در حالی که قیمت های دیگر افزایش یافت. از آنجایی که با گذشت سالها تحریمها به جای تسهیل تشدید شدند، میتوان نتیجه گرفت که تحریمها عامل کاهش مصرف نان در سال ۲۰۱۱ نبوده است.
آیا این بار هم همین اتفاق خواهد افتاد؟ آیا دولت می تواند به قول حسن روحانی رئیس جمهور اخیراً «حفاظت از معیشت مردم» عمل کند؟
همانطور که گفتم، من درباره سیاست دقیقتری نشنیدم، اما دولت قصد دارد ذخایر ارزی خود را برای «اقلام ضروری» حفظ کند و بازار غیررسمی را گرسنگی میکشد.
اما فاقد یک ابزار مهم است که در اختیار سلف روحانی قرار داشت و از بخش بزرگی از مردم در طول بحران اقتصادی ۱۲-۲۰۱۱ محافظت میکرد: انتقال نقدی.
ارزش واقعی نقل و انتقالات از سال ۲۰۱۱ حداقل دو سوم کاهش یافته است، از ۹۰ دلار برای هر نفر در ماه به حدود ۳۰ دلار.
منبع: Financial Turbine