اروپا نمی تواند تصمیم بگیرد که چگونه از چین خارج شود
به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:
هاو آیا اروپا باید چین را مدیریت کند؟ قاره در تلاش برای تصمیم گیری است. پس از دههها پیگیری تجارت، اروپاییها به این فکر میکنند که چقدر باید از هم جدا شوند. نزدیکترین متحد آنها، آمریکا، بین جنگ چین و گفتگوهای جنگی از یک سو، و تنش زدایی و تنش زدایی نسبی از سوی دیگر، در نوسان است. تک تک کشورهای اروپایی برای توافق با یکدیگر تلاش می کنند.
هفته گذشته جوزپ بورل، eu‘ دیپلمات ارشد، در نامهای از وزرای خارجه اروپا خواست تا «یک راهبرد منسجم» در برابر «سختتر شدن رقابت ما و چین» بیابند. اما روشن نیست که این استراتژی چه میتواند باشد یا اینکه در صورت وقوع جنگ بر سر تایوان، اروپا تا این حد با آمریکا همسو خواهد ماند.
یک راهپیمایی ناخوشایند از رهبران اروپا به پکن در چند ماه گذشته به فقدان طرح اشاره دارد. اولاف شولز آلمان با همراهی رهبران تجاری در نوامبر؛ وزیر امور خارجه او که از یک حزب سیاسی متفاوت است، ماه گذشته رفت و لحن سختی داشت. نخست وزیر اسپانیا، پدرو سانچز، رفت تا درها را به روی تجارت کشورش باز کند. امانوئل مکرون آشکارا به دنبال ایجاد شراکت با شی جین پینگ بود. رئیس جمهور فرانسه ۵۳ رئیس شرکت را با خود برد و اصرار داشت که اروپا از تنش های چین و آمریکا و درگیری بر سر تایوان فاصله بگیرد. اظهارات ناشیانه او باعث سروصدا در اروپا و آمریکا شد.
جنگ در اوکراین مسائل را پیچیده تر کرده است زیرا روحیه علیه حکومت های استبدادی تغییر کرده است. اکثر کشورهای یورو در جناح شرقی – که زمانی آغوش خود را به روی سرمایه گذاران چینی باز می کردند – جنگ طلب شده اند. یانکا اورتل از شورای روابط خارجی اروپا، یک اندیشکده، میگوید: «تهاجم روسیه به اوکراین در اروپا تأثیری در مورد چین داشت. به نظر می رسد کسانی که در شرق هستند به همان اندازه که از صحبت های آقای مکرون در مورد «خود مختاری استراتژیک» از آمریکا نگرانند، از دوستی «بدون محدودیت» بین مسکو و پکن نیز چشم پوشی می کنند. در همین حال، همه میدانند که چین همچنان مشتاق بهرهبرداری از اختلافات فراآتلانتیک است.
یافتن علت مشترک دشوار است زیرا تشخیص اینکه آمریکا چه می خواهد دشوار است. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی جو بایدن، و جانت یلن، وزیر خزانهداری، هر یک اخیراً دولت بایدن را از صحبتهای سخت درباره «جداسازی» به نفع «ریسک زدایی» دور کردهاند – اصطلاحی که در چند سال گذشته نیز استفاده میشد. ماه ها توسط اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا. (او قصد داشت سیاست اروپا در مدیریت ریسک را از رویکردی سختگیرانهتر آمریکایی مشابه طلاق اقتصادی متمایز کند.) -liger-over-a-chinese-balloon-dwn-by-america”>اپیزود بالون جاسوسی، زمانی که روابط ما-چین به پایین ترین حد خود در ۳۰ سال گذشته رسید. کنگره و افکار عمومی در آمریکا با چین دشمنی دارند. ممکن است تنش ها در طول مبارزات انتخاباتی در سال ۲۰۲۴ افزایش یابد و یک جمهوری خواه متعصب، شاید دونالد ترامپ، پیروز شود. تا اروپا یک سیاست منسجم چین را طراحی کند. رهبران آن باید بررسی کنند که تا چه حد میخواهند وابستگی آن به چین را کاهش دهند و با این کار به صدها میلیارد دلار یارانههای صنعت سبز که سال گذشته در قانون کاهش تورم آمریکا معرفی شد، پاسخ دهند. آنها همچنین باید تصمیم بگیرند که اگر آمریکا خواستارتر شود چه خواهند کرد. در یک حالت شدید، در صورت وقوع جنگ بر سر تایوان، اروپا ممکن است انتظار داشته باشد که تحریم هایی را علیه چین اعمال کند، مانند تحریم هایی که بر روسیه سیلی زده است و از یک کارزار نظامی حمایت کند. برخی امیدوارند که دکترین جدید ریسک زدایی مصالحه ای باشد که این معضل را حل کند. برخی دیگر از این بیم دارند که در مواجهه با واقعیت های تکنولوژیکی و ژئوپلیتیکی در حال تغییر، ناچیز و انعطاف ناپذیر باشد.
اروپا از نظر اقتصادی بیشتر از آمریکا در معرض چین است. به گفته مورگان استنلی، یک بانک آمریکایی، حدود ۸ درصد از درآمد شرکت های اروپایی در فهرست عمومی از چین است، در مقایسه با ۴ درصد برای شرکت های آمریکایی. اروپا و آمریکا سهم مشابهی از صادرات کالا را به چین می فرستند (۷ تا ۹ درصد)، اما از آنجایی که اروپا اقتصاد تجارت فشرده تری دارد، حساسیت آن بیشتر است. سرمایهگذاریهای چندملیتی در چین ۲% از Gdp اروپا را در مقایسه با ۱% برای آمریکا ارزش دارد.
برای ایجاد یک دیدگاه کل نگر، به معیاری از “معرض کلی چین” رسیده ایم (نمودار ۱ را ببینید). این سه عنصر دارد: صادرات کالا، صادرات خدمات و فروش شرکت های تابعه غربی در چین. این ارقام مربوط به سال ۲۰۲۰ است که آخرین سالی است که داده های آن در دسترس است. خدمات و داده های شرکت های تابعه شامل هنگ کنگ است. ما اروپا را به عنوان شش اقتصاد بزرگ آن از جمله بریتانیا تعریف می کنیم. ما میزان قرار گرفتن در معرض هر کشور را به عنوان سهمی از اقتصاد خود می سنجیم.
مجموع مواجهه شش کشور بزرگ اروپایی با چین به ۵.۶ درصد از مجموع Gdp آنها رسیده است، از ۳.۹ درصد در سال ۲۰۱۱. این بالاتر از آمریکا در ۴.۲ درصد دامنه بزرگی وجود دارد: ایتالیا و اسپانیا فقط ۱-۲٪، فرانسه و بریتانیا در ۴-۵٪. آلمان با ۹.۹ درصد فاصله بزرگی دارد. دو سوم از مواجهه شش شرکت بزرگ اروپایی به جای صادرات از اروپا، ناشی از فروش شرکت های تابعه در چین است. غالباً اینها بازوهای چینی غول های صنعتی مانند فولکس واگن و basf هستند.
در صورت تکه تکه شدن “سخت” زنجیره تامین، هزینه ناخالص ملی منطقه یورو بیش از ۲ درصد کاهش خواهد یافت. به گفته بانک مرکزی اروپا، تقریباً دو برابر مقداری است که آمریکا انجام می دهد. سقوط آلمان احتمالا بیشتر خواهد بود. به طور مشابه، یک مطالعه IMF در آوریل نشان داد که در صورت تقسیم سرمایه گذاری بین غرب و چین، Gdp اروپا ۲% کاهش می یابد، بیش از دو برابر ضربه به آمریکا. علاوه بر این، جدایی باعث ایجاد بحران در برخی از شرکتهای پیشرو اروپایی که به چین متکی هستند، از جمله خودروسازان آلمانی، امپراتوریهای لوکس فرانسه و دو بانک بریتانیایی میشود.
سیاست نوظهور de -ریسک به کاهش مدرج در پیوندها با چین، به جای جداسازی اقتصادی عمده، اشاره دارد. حتی این یک انحراف بزرگ از وضعیت یک دهه پیش است. در آن زمان، کسبوکارهای اروپایی هنوز دفترچههای سفارش خود را با قراردادهای چینی پر میکردند و تردیدهای خود را در مورد افزایش رقابت صنعتی سرکوب میکردند. تجارت کلی بین چین و اتحادیه اروپا بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۹ ۴۲۸ درصد رشد داشته است.
یک اتحادیه اروپا استراتژیک کاغذ چهار سال پیش اولین مرحله از چرخش را مشخص کرد. این سازمان استدلال کرد که چین فقط یک شریک و یک رقیب اقتصادی نیست، بلکه یک رقیب سیستماتیک است. اثرات سریع بود. سرمایههای سراسر اروپا که بنادر و سایر زیرساختها را به سرمایهگذاران چینی شلاق میدادند، به فکر فرو رفتند.
برای خوشحالی آمریکا، بسیاری از کشورهای اروپایی شروع به Huawei را از شبکه های ۵g خود غرور می کند (اگرچه آلمان هنوز اجازه دهید شرکت مخابراتی چین وارد شود). اعتراضات در مورد نقض حقوق بشر، به ویژه اویغورها در سین کیانگ، بلندتر شد. اشکالات زنجیره تامین در طول همهگیری، خطرات اتکای بیش از حد به صنعت چین را نشان داد. «توافقنامه جامع سرمایهگذاری» چین-eu که در دسامبر ۲۰۲۰ منعقد شد، توسط اروپا به یک طرف کشیده شد. و اعلام دوستی “بدون حد و مرز” چین با روسیه تنها چند هفته قبل از حمله به اوکراین، این روحیه را بیشتر متزلزل کرد.
خانم فون در لاین فکر میکند که حذف ریسک قدم بعدی است و اروپاییها میتوانند روی آن توافق کنند. اما معنای آن در عمل هنوز به وضوح مشخص نشده است. این به معنای بستن درب به روی چین نیست. این تا حدودی در مورد تنوع، تقویت امنیت اقتصادی و ریشه کن کردن کار اجباری از زنجیره تامین است. همچنین بر نگرانیهای امنیتی متمرکز است: مانع از توانایی چین برای دستیابی به فناوریهای مرتبط با امنیت مانند محاسبات کوانتومی، که رمزگذاری را تهدید میکند، یا نیمهرساناها برای اهداف نظامی.
مانند آمریکا و اروپا از نظر استراتژیک در مورد وابستگی حیاتی آن به چین برای تامین برخی از منابع آسیب پذیرتر هستند. در سال ۲۰۲۲، چین تقریباً سه پنجم از نادر جهانی استخراج کرد. عناصر زمین ، به عنوان اجزاء در تجهیزات الکترونیکی استفاده می شود. همچنین ۶۰ درصد از لیتیوم و ۸۰ درصد از کبالت جهان، دو ورودی اصلی برای تولید باتریهای برقی با ظرفیت بالا را پالایش کرد. اروپا ۹۸ درصد از خاکهای کمیاب خود را از چین وارد میکند، حتی بیشتر از آمریکا که ۸۰ درصد آن را از قدرت آسیایی وارد میکند. بر اساس مطالعهای که توسط merics، یک اندیشکده آلمانی، eu برای ۹۷ درصد کلرامفنیکل خود که برای تولید آنتیبیوتیک استفاده میشود، به چین متکی است. برای آمریکا، این رقم ۹۳% است.
فقط دوستان
شرکتهای اروپایی از زمان شیوع بیماری همهگیر، تأمینکنندگان را متنوع کردهاند، و به متحدان «دوست حمایت میکنند». ، و “نزدیک به ساحل” نزدیکتر به خانه. وزیر انرژی آمریکا همچنین در ماه مارس اعلام کرد که دولت بایدن خواهان زنجیره تامین در کشورهایی است که «ارزشهای ما مشترک است». یکی از شرکتهای بزرگ فرانسوی میگوید: «همه ما از کووید-۱۹ یاد گرفتیم که باید منبع دو یا سهگانه و نه تنها از چین داشته باشیم. شرکتها به دنبال هند، مکزیک، مراکش، نروژ و ترکیه هستند. سیاستگذاران نیز به همین سمت پیش می روند. eu از قانون مواد خام حیاتی پرده برداری کرده است که به گونه ای طراحی شده است تا اطمینان حاصل شود که تا سال ۲۰۳۰ بیش از ۶۵ درصد از مصرف سالانه مواد فهرست شده از هیچ کشوری تامین نشود.
در حوزه فناوری، شرکتهای اروپایی که در صنعت فناوری آمریکا تعبیه شدهاند، کنترلهای صادرات آمریکا را منعکس میکنند. asml، یک شرکت هلندی که تجهیزات مورد استفاده برای ساخت نیمه هادی ها را تولید می کند، فروش ماشین آلات پیشرفته خود را به چین محدود کرده است. شرکتهای چند ملیتی اروپایی در حال تنظیم نحوه عملکرد خود در چین نیز هستند. در برخی موارد آنها در حال واگذاری هستند. در برخی دیگر، شرکتهای تابعه در چین را با سهم بالاتری از نهادهها و فروش به صورت محلی، خودکفاتر میکنند. یکی از معیارهای این امر، سهم سرمایهگذاری شرکتهای تابعه در چین است که به جای سرمایهای که از اروپا ارسال میشود، از سود خود تأمین مالی میشود. برای شرکت های تابعه آلمانی در چین، این میزان از ۲ درصد در سال ۲۰۰۲ و ۵۲ درصد در سال ۲۰۱۲ به بالاترین حد جدید یعنی ۸۵ درصد در سال ۲۰۲۲ رسیده است (نمودار ۲ را ببینید).
اگر این شرکتهای تابعه چینی کاملاً خودکفا بودند، در یک سناریوی شدید میتوانستند از مادر اروپایی جدا شوند و هر دو بازو بتوانند به کار خود ادامه دهند: به فکر کنید. vw آلمان و vw چین. نتیجه تخریب ثروت عظیم برای سهامداران شرکت های بزرگ اروپایی (که بسیاری از آنها در واقع اروپایی نیستند) اما آسیب کمتری به اقتصاد اروپا خواهد داشت. در عمل، این تغییر به سمت «یک شرکت، دو سیستم» تازه شروع شده است و برای بسیاری از شرکتهای بزرگ، جداسازی آن به شدت مخرب خواهد بود.
یکی از عناصر نهایی کاهش ریسک، بررسی دقیق تر سرمایه گذاری چینی است که وارد اروپا می شود. زیرساخت های استراتژیک به طور فزاینده ای برای سرمایه گذاران چینی ممنوع است، زیرا سرمایه گذاری داخلی در اروپا برای خطرات امنیتی بررسی می شود. بر اساس مطالعه merics و Rhodium Group، یک شرکت مشاوره مستقر در نیویورک، مجموع سرمایه گذاری چین در اروپا در سال گذشته به پایین ترین حد خود از سال ۲۰۱۳ کاهش یافت. رودیوم تخمین می زند که سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در سال ۲۰۱۶ در اروپا به اوج خود رسید.
ظهور خطر زدایی قابل درک است، اما راه میانه اروپا پر از چاله است. شرکتهای بزرگ که هنوز مشتاق رویای چین هستند، ممکن است از همراهی برای سواری امتناع کنند. یک صنعتگر ارشد اروپایی میگوید: «در چین حوزههای ممنوعه خاصی در زمینه فناوری وجود دارد، اما در بقیه موارد ما از هم جدا نمیشویم. طبق معمول کار است و هر چه بیشتر باشد بهتر است.» زمانی که آقای مکرون در پکن بود، ایرباس، یک سازنده هواپیمای اروپایی، با توسعه خط مونتاژ در تیانجین موافقت کرد و سفارش فروش هواپیماهای چینی ۱۶۰ را تایید کرد.
ریسک زدایی نیز ممکن است برای انطباق با تغییرات تکنولوژیکی و اثرات تجاری آن مشکل داشته باشد، که می تواند پیوندهای جدیدی ایجاد کند، حتی با از بین رفتن پیوندهای قدیمی. خودروها نمونه خوبی هستند. euro تقریباً هیچ وسیله نقلیه الکتریکی به چین صادر نمی کند. با این حال تقریباً تمام صادرات خودروی چین به eu، که بسیاری از آنها برای برندهای اروپایی ساخته شدهاند، با باتری کار میکنند (نمودار ۳ را ببینید). صادرات از کمتر از ۱۰۰ میلیون یورو (۱۱۲ میلیون دلار) در ماه قبل از همه گیری به حدود یک میلیارد یورو در ماه در حال حاضر افزایش یافته است. از آنجایی که رانندگان اروپا به دنبال حمل و نقل سبزتر هستند، چین هم مشتاق است و هم موقعیت خوبی دارد تا قاره را با مدل های برقی ارزان تر پر کند.
بزرگترین ضعف ریسک زدایی در پوشش کنونی آن این است که اروپا را برای شوکی که پس از تلاش چین برای تصرف تایوان به دنبال خواهد داشت، آماده نمی کند. نیروهای مسلح اروپا و صنایع دفاعی آن در حال حاضر گسترش یافته اند و این قاره برای یافتن ظرفیت لازم برای ارائه حمایت نظامی زیادی از آمریکا و تایوان با مشکل مواجه است. رهبران آن اشتهای کمی برای شرکت در جنگ دیگری ندارند. اما آمریکا احتمالاً از اروپا انتظار دارد که نوع تحریم روسیه را اعمال کند. این به شرکتهای آمریکایی آسیب میرساند: علیرغم تلاشهای اپل برای تنوع بخشیدن به تولیدات خود به هند، این غول فناوری همچنان به چین متکی است. اما این امر به اروپا آسیب بیشتری می رساند و باعث ضربه اقتصادی بزرگتر می شود و شرکت های بیشتری را بی ثبات می کند.
پیشنهاد اخیر آقای مکرون مبنی بر اینکه اروپا نباید از آمریکا در مورد تایوان پیروی کند، در صورت کشیده شدن آن. «در بحرانهایی که [خود] نیست»، پکن را خوشحال کرد و پایتختهای اروپایی را ناامید کرد. گابریلیوس لندسبرگیس، وزیر امور خارجه لیتوانی، به صراحت پاسخ داد که در زمانی که اروپاییها به حمایت آمریکا از اوکراین وابسته هستند، باید به جای «التماس از دیکتاتورها برای کمک به تأمین صلح در اروپا»، برای حفظ وحدت فراآتلانتیک تلاش کنند.
< p class="article__body-text">مقامات پاریس، همانطور که آقای مکرون در نهایت انجام داد، خاطرنشان می کنند که حمایت از وضعیت موجود در مورد تایوان، سیاست رسمی فرانسه است. فرانسه با داشتن پایگاهها و سرزمینهای دریایی در اقیانوس هند و اقیانوس آرام، منافع مستقیمی در این منطقه دارد. آنتوان بونداز، در بنیاد تحقیقات استراتژیک، یک اندیشکده فرانسوی، خاطرنشان میکند: «مشکل در سیاست فرانسه نیست، بلکه گسست بین آنچه ما انجام میدهیم و آنچه ماکرون میگوید است، که باعث ایجاد تردیدهای غیرضروری در میان شرکای ما میشود.»
یکی از حسنهای اظهارات آقای ماکرون، به گفته یک وزیر اسکاندیناویایی، این است که آنها اروپاییها را ترغیب کرده تا بیشتر درباره چین صحبت کنند. بسیاری در این قاره از لفاظی های آمریکایی تشدید کننده نگران هستند. در ۱۲ مه، وزرای خارجه euro موفق شدند با مجموعه ای از اصول برای معاملات آتی با این کشور موافقت کنند. در نشست بعدی eu در ژوئن مورد بحث قرار خواهد گرفت.
مشاورههای این اتحادیه در ماههای آینده به شدت به فرانسه و آلمان بستگی خواهد داشت، که دو اقتصاد بزرگ آن، و از جمله کشورهایی هستند که بیشتر در معرض چین هستند و برخی از آنها کمتر مشتاق هستند. در مورد قطع روابط تجاری آقای مکرون مدتهاست که اروپا را برای متکیتر شدن به خود تحت فشار قرار داده است. آقای شولز که با دیدگاههای متفاوت در دولت ائتلافی خود و یک لابی قوی صنعتی مواجه است، همچنان در حال کار بر روی یک استراتژی ملی است که رویکرد آلمان به چین را شکل میدهد (که همچنان به تأخیر میافتد). انتظار می رود که او ماه آینده میزبان یک نشست دوجانبه با این کشور باشد.
به نظر می رسد بسیاری از اروپای شرقی نسبت به نفوذ چین محتاط هستند. قلدری لیتوانی این کشور در سالهای اخیر بر سر یک دفتر دیپلماتیک تایوانی در کشور خیلی ها را منزجر کرد. این در حالی است که اروپای مرکزی و شرقی بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷ حدود ۳.۸ میلیارد یورو از طریق ابتکار عمل «۱۶+۱» چین دریافت کردند. نظرات ماه گذشته لو شای، سفیر چین در فرانسه، به تمرکز ذهنها کمک کرد. به نظر می رسید که او وضعیت حقوقی همه کشورهای شوروی سابق را مورد مناقشه قرار می داد (حتی اگر چین بعداً اظهارات او را تصحیح کرد).
پایان ماجرا؟
اروپا نیاز به یک بحث سنجیده در مورد اینکه چه کاری باید انجام شود. فرانسه و آلمان هر دو در مورد اقدامات مخاطرهآمیز خانم فون در لاین ملاحظاتی دارند، اما از این اصل حمایت میکنند. غربالگری سرمایه گذاری خارجی در حال بحث است، اگرچه عملی کردن آن دشوار خواهد بود. غربالگری سرمایهگذاری داخلی در حال اجراست، اگرچه اروپاییها در مورد سختتر کردن قوانین اختلاف نظر دارند.
فراتر از ریسکزدایی، سیاستهای جمعی اتحادیه اروپا وجود ندارد. فکر شده است این در حالی است که ریسک زدایی پاسخی به سناریویی که در آن روابط بین آمریکا و چین قطع می شد، نمی دهد. از زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد، ائتلاف ترانس آتلانتیک به طور قابل توجهی ثابت مانده است. یک حرکت چینی در تایوان آزمایشی خطرناک تر و بسیار دشوارتر است. ■