از ۱۳۳۸ تا ۱۴۰۱؛ سالهای شوم تورمی اقتصاد ایران کدامند؟
به گزارش اقتصادآنلاین؛ بر اساس گزارش دانایان گروه مالی تحت عنوان «چشمانداز اقتصاد کلان ایران در ۱۴۰۲» اقتصاد ایران رکورددار بادوامترین تورم دورقمی در سطح جهان است و به مدت پنج دهه تورم دورقمی را تجربه کرده است.
در نمودار ۳، نرخ تورم کل دورە ۱۳۳۸-۱۴۰۰ به همراه روند آن نشان داده شده است. در این نمودار، منحنی سرمهای رنگ نرخ تورم تحققیافته در هر سال، و خط مستقیم سبز رنگ روند نرخ تورم یا برازش آن در طول دورە مورد اشاره میباشد. مشاهده میشود که اقتصاد ایران پس از تجربه تورمهای متوسط در سالهای پایانی دهه ۱۳۳۰، با اجرای بسته تثبیت صندوق بینالمللی پول و همزمان با تاسیس بانک مرکزی، توانست برای یک دهه تورمهای بسیار پایین داشته باشد.
در همین دوره کشور رشد اقتصادی بسیار بالا را تجربه کرد و این از موفقیت بانک مرکزی در اجرای سیاست پولی و نظارتی در آن دهه حکایت دارد.
با ورود به دهه ۱۳۵۰ و افزایش شدید درآمدهای نفتی، به دلیل سیاستهای پولی و مالی به شدت انبساطی و تضعیف نظارت بانک مرکزی و تا حدی نیز به علت افزایش تورم جهانی، اقتصاد ایران وارد دورە تورمهای بالای دورقمی شد، تا آنجا که در سال ۱۳۵۶ نرخ تورم ۲۵ درصدی را تجربه کرد. این نرخ بالا در شرایطی پدید آمد که به دلیل درآمدهای ارزی بالا، نرخ ارز ثابت مانده و لذا با واردات گسترده، بخشی از آثار تورمی سیاستهای انبساطی به خارج اقتصاد ایران منتقل شده بود.
با پیروزی انقلاب و متعاقب آن جنگ تحمیلی، اقتصاد ایران هم متاثر از شوک منفی بخش عرضه (به دلیل دولتی شدن بسیاری از فعالیتها، کاهش رشد بهرهوری و همچنین تعطیلی بسیاری از فعالیتها به دلیل عدم امکان واردات مواد اولیه و واسط) و هم متاثر از مخارج بالای جنگ و کسری بودجه حاصل از آن و لذا تداوم رشد بالای نقدینگی فراتر از رشد تولید، نرخهای تورم بالا را تجربه کرد؛ حتی در سالهای پایانی جنگ، خطر از کنترل خارج شدن نرخ تورم نمایان شد.
با خاتمه جنگ، به دلیل افزایش تولید ناشی از فعالیت مجدد صنایع، بهرهبرداری از ظرفیت بیکار تولید، شروع به استفاده از منابع خارجی برای واردات و بالاخره با کاهش انتظارات تورمی؛ نرخ تورم کاهش یافت. پس از گذشت حدود دو دهه، کشور یک سال تورمی تک رقمی را تجربه کرد.
اما با ورود به دهه ۱۳۷۰ به دلیل ظاهرشدن آثار تورمی سیاستهای انبساطی، به دلیل بحران ارزی ناشی از سررسیدشدن بدهیهای خارجی و لذا افزایش شدید نرخ ارز، نرخ تورم جهش بسیار شدیدی را تجربه کرد؛ تورم در سال ۱۳۷۴ به ۵۰ درصد رسید.
متعاقب این سال، کشور با در پیش گرفتن سیاستهای تثبیت، انقباضی شدن سیاستهای پولی و مالی، و تا حدی متاثر از کاهش انتظارات تورمی ناشی از تحولات سیاسی، نرخ تورم فروکش کرد؛ به تدریج با بهبود درآمدهای ارزی در انتهای دهه ۱۳۷۰ و نیمه اول دهه ۱۳۸۰، نرخ تورم به اعداد دورقمی نه چندان بالا گرایش یافت.
از نیمه دوم دهه ۱۳۸۰، با ظاهرشدن آثار سیاستهای مالی و پولی انبساطی، و سپس هدفمندی یارانهها و نهایتا با ظاهر شدن نشانههای تحریم و بحران ارزی، نرخ تورم در مسیر افزایش قرار گرفت و در سال ۱۳۹۲ وارد مسیر فزاینده شد. با آغاز مذاکرات در سال ۱۳۹۲ و تحولات سیاسی متعاقب آن و نیز با کاهش انتظارات تورمی و بهبود درآمدهای ارزی، نرخ تورم مسیر نزولی در پیش گرفت. با ظاهرشدن تنگنای اعتباری و بحران بانکی و در نتیجه افزایش شدید نرخ بهرە حقیقی، با اصرار بر پایین نگه داشتن تصنعی نرخ ارز، نرخ تورم کاهش محسوسی یافت که از جنس حبس شدن و به تاخیر افتادن بود؛ پس از گذشت حدود ۲۵ سال، اقتصاد ایران بار دیگر نرخ تورم تک رقمی را در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ تجربه کرد.
البته این نرخهای تورم اولا در مرز تورم دورقمی بود و ثانیا تورم حبس شد تا در آینده نمایان شود؛ با وجود نرخ بهرە حقیقی بالا، رشد بالای نقدینگی تداوم یافت و چنین شرایطی به معنی مهار تورم نبود، بلکه به معنی انباشته شدن نیروی تورمی برای سالهای آینده بود.
در سال ۱۳۹۷ با انباشته شدن نیروی تورمی ناشی از تداوم رشد بالای نقدینگی و با خروج آمریکا از برجام که انتظارات تورمی را به شدت افزایش و باعث بحران ارزی و جهش شدید نرخ ارز شد، پیشبینی بسیاری از اقتصاددانان آن بود که ایران دچار ابرتورم شود. از میانه سال ۱۳۹۷ و بر اثر تغییر نحوە مدیریت بازار ارز و تخلیه تدریجی آثار تورمی رشدهای نقدینگی قبل از سال ۱۳۹۷، نرخ تورم در سال ۱۳۹۸ به تدریج فروکش کرد.
در سال ۱۳۹۹ بر اثر شیوع کرونا، کاهش شدید درآمدهای ارزی، فشار شدید ترامپ برای به بن بست رساندن ایران، و بر اثر تشدید رشد نقدینگی متاثر از بحران در بازار سرمایه، جهش دیگری در نرخ ارز و نرخ تورم شکل گرفت. مجددا صحبت از ابرتورم و ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران بر سر زبانها افتاد.
با تغییر دولت در آمریکا و شروع مجدد مذاکرات احیای برجام، انتظارات تورمی کاهش و درآمدهای نفتی بهبود یافت، و این دو زمینه کاهش نرخ تورم را فراهم آورد و تا اواخر سال ۱۴۰۰ این وضعیت تداوم یافت.
در سال ۱۴۰۱ در حالی که نرخ تورم ماهانه در شروع سال بسیار پایین بود، حذف ارز ترجیحی یکی از شدیدترین جهشهای تورمی کوتاهمدت تاریخ ایران را شکل داد. به تدریج در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز، نرخ تورم مجددا کمی فروکش کرد تا این که حوادث نیمه دوم سال ۱۴۰۱، زمینه تشدید خروج سرمایه، تشدید انتظارات تورمی و در نتیجه جهش تورمی دیگری را فراهم کرد؛ نهایتا سال ۱۴۰۱ نیز با تحمیل نرخ تورم بالا به اقتصاد خاتمه یافت.
برای پی بردن به متوسط یا روند تورم در هر کشور باید بر رشد نقدینگی متمرکز شد. در مورد ایران نیز برای پیشبینی متوسط یا روند تورم کافی است بر رشد نقدینگی متمرکز شویم.
لذا در پاسخ به این که چرا متوسط تورم در طول زمان در حال افزایش است، کافی است روند متوسط رشد نقدینگی را رصد کنیم: در دوره ۱۳۵۰-۱۳۳۸ متوسط رشد نقدینگی به ازای هر واحد تولید ۴.۲ درصد، در دورە ۱۳۳۸-۱۳۵۷ متوسط رشد نقدینگی به ازای هر واحد تولید ۱۴.۴ درصد، در دورە ۱۳۳۸-۱۳۷۰ متوسط رشد نقدینگی به ازای هر واحد تولید۱۷.۲ درصد، در دورە ۱۳۳۸-۱۳۹۰ متوسط رشد نقدینگی به ازای هر واحد تولید ۱۹.۳ درصد، و در دورە ۱۳۳۸-۱۴۰۰ متوسط رشد نقدینگی به ازای هر واحد تولید ۲۱ درصد بوده است.
آشکار است که اقتصاد ایران به تدریج بر اثر تشدید ناترازیها به ازای هر واحد تولید، رشد نقدینگی بالاتری را ایجاد کرده است؛ همین موضوع میتواند دلیل اصلی صعودی بودن روند تورم را در ایران توضیح دهد. از تحلیل فوق نتیجه میگیریم تا زمانی که مجموع ناترازیهای اقتصاد (بویژه ناترازی آشکار و پنهان بودجه دولت) تداوم رشد نقدینگی بالا را باعث میشود، متوسط نرخ تورم ایران نیز بالا خواهد ماند. به علاوه، متوسط تورم سالهای پیش رو نیز بیش از متوسط تورم گذشته اقتصاد ایران خواهد بود.
[انتهای پیام]
منبع: اقتصاد آنلاین