ایران برای همکاری با اروپا ممکن است نیاز به معامله با چین داشته باشد
گزارش جدید بلومبرگ به موفقیت خیره کننده فعالیت M&A چینی در سال ۲۰۱۶ نگاه دقیق تری دارد.
با نزدیک شدن به پایان سال، شرکتهای چینی خریدهایی به ارزش ۲۰۷ میلیارد دلار انجام دادهاند که مهمترین آنها کنترل شرکتهای بزرگ اروپایی مانند شرکت رباتیک آلمانی Kuka و بخش لوازم خانگی غول جنرال الکتریک ایالات متحده است.
دیگر معاملات اعلام شده شامل خرید برنامه ریزی شده ۴۳ میلیارد دلاری ChemChina از شرکت مواد شیمیایی سوئیسی Syngenta است که در صورت تایید قانونگذاران ضد انحصار، بزرگترین معامله M&A چینی خواهد بود.
برخی خریدهای عمده انجام نشد، مانند تلاش گروه بیمه Anbang برای تصاحب هتلها و استراحتگاههای استاروود.
فایننشال تایمز اخیراً گزارشی را منتشر کرده است که نشان میدهد چگونه «مقاومت غرب» در برابر معاملات چین مانع از خرید ۴۰ میلیارد دلاری اضافی در سال جاری شده است.
چین مدتهاست که به دنبال افزایش ردپای اقتصادی جهانی خود از طریق خرید شرکتهای بلو چیپ در ایالات متحده و اروپا بوده است. دولتهای غربی، تنظیمکنندهها و سرمایهگذاران زمانی از پیشرویها خودداری کردند و نگران مداخله بدنام دولت چین در امور شرکتها بودند.
اما همانطور که بلومبرگ گزارش می دهد، موج اخیر خریدهای موفق نشان می دهد که چین توانایی خود را برای اطمینان بخشیدن به سهامداران کلیدی و نشان دادن ارزش تجاری خریدهای خود بهبود بخشیده است. متن کامل در زیر ارائه شده است:
علت شک و تردید
برای ایران، این موج خریدها را باید از نزدیک تماشا کرد. مقامات ایرانی و رهبران تجاری مدتهاست که نسبت به مشارکت با شرکتهای چینی بدبین بودهاند و مشارکتهایی که پیشروی کردهاند سابقه متفاوتی از موفقیت دارند.
همانطور که اما اسکات در گزارشی برای موسسه خاورمیانه، یک اندیشکده واشنگتن، مینویسد، «گروههای چینی که با ایران تجارت میکنند، قیمتهای بالاتری را اعمال میکنند و در تحویل آن دیر عمل میکنند» در دوره تحریمها، رقابت محدود.
«این رفتار چهره چینیها را در میان مشتریان ایرانی که چارهای جز استفاده از محصولات چینی نداشتند، خدشهدار کرد.»
شرکتها و محصولات چینی درخشش خود را از دست دادند، زیرا احتمال کاهش تحریمها بیشتر میشد.
اسکات معتقد است که استراتژی پشت سرمایه گذاری چین در اروپا و آمریکا به معنای کاهش نسبی حجم سرمایه گذاری مستقیم در ایران خواهد بود.
او مینویسد: «مقصدهای سرمایهگذاری چین از کشورهای در حال توسعه غنی از منابع به کشورهای توسعهیافته تغییر میکنند که توانایی دسترسی به فناوریهای پیشرفته، برندهای تثبیتشده و تجربه گسترده در صنعت را دارند… بنابراین، حتی در نظر گرفتن ایران بهعنوان یک بازار نوظهور، چشمانداز خوبی برای سرمایهگذاریهای آینده چین ندارد. در ایران.”
مناطق جدید تمرکز
گزارش اخیر از بانک سرمایهگذاری ایالات متحده JP Morgan، تغییرات در تمرکز M&A چین را تحلیل میکند. در حالی که بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، بیشتر فعالیتهای M&A در سال ۲۰۱۶ روی انرژی (۵۴٪)، صنایع (۲۶٪) و مؤسسات مالی (۱۸٪) متمرکز بود، ترکیب جدیدی قابل مشاهده است. اکنون صنعت پیشتاز است (۵۱%)، در حالی که ارتباطات از راه دور (۱۸%) و مصرف کننده/خرده فروشی (۱۲%) به عنوان حوزه های جدید مورد توجه ظاهر شده اند.
اگر این ترکیب تمرکز بخش برای M&A برونگرا باقی بماند، احتمال مالکیت چینیها بر شرکای تجاری غربی ایران افزایش خواهد یافت، زیرا بخشهای صنعت، مخابرات و مصرفکننده شاید پویاترین بخشها برای تجارت و سرمایهگذاری پس از تحریم در ایران باشند.
تجربه چین در ایران از جهاتی ممکن است در مورد ارزش خرید شرکت های اروپایی آموزنده باشد. اصرار ایران بر فناوری غربی و تخصص بر روی مقرون به صرفه بودن وعده داده شده چینی ها، نشانه دیگری برای چینی ها بود که آنها هرگز نمی توانند تنها از نظر قیمت در سطح جهانی رقابت کنند.
تلاش چینی ها برای ترویج نوآوری داخلی در فناوری های مصرف کننده و صنعتی اکنون با تلاش برای به دست آوردن شرکت های پیشرو در جهان، که معمولا در ایالات متحده و اروپا مستقر هستند، تکمیل می شود. این خریدها به چینی ها نه تنها به فناوری ها و دانش جدید، بلکه مهمتر از همه به برندهای معتبر غربی دسترسی دارند.
به عنوان مثال، خرید شرکت خودروهای سواری ولوو سوئد توسط خودروسازی جیلی در سال ۲۰۱۰، جیلی را قادر ساخت تا از قابلیت طراحی ولوو استفاده کند و اعتبار بیشتری به برنامههای رشد بلندپروازانهاش بدهد.
طنز برای ایران
طعنه آمیز برای ایران این است که از همکاری با شرکت های چینی مقاومت کرد و تنها شرکت های چینی توانستند چندین شرکت اروپایی را که شرکای تجاری دیرینه ای بوده اند یا به ورود به بازار پس از تحریم ها نشان داده اند، خریداری کنند. این تملکها شامل شرکتهایی از تقریباً همه کشورهای اروپایی میشود که ایران جزو شرکای تجاری خود به حساب میآید.
بزرگترین خرید هدف چین تا به امروز، شرکت سوئیسی Syngenta، رهبر جهان در مواد شیمیایی کشاورزی است. این شرکت تامین کننده قدیمی صنعت کشاورزی ایران بوده است.
همچنین در بخش کشاورزی، گروه غذایی دولتی چین، COFCO، در سال ۲۰۱۵ به دنبال خرید واحد کشاورزی Glencore بود که تنها با مخالفت مواجه شد. COFCO بدون نگرانی، تصاحب ۱۰۰% معامله گر غلات Nidera را در آگوست سال جاری به پایان رساند. این شرکت هلندی که سالانه حدود ۳ میلیون تن غلات و روغن های گیاهی به ایران ارسال می کند، به دنبال افزایش سهم بازار خود است.
یکی از ضروری ترین نیازهای توسعه زیرساختی در ایران، ارتقای فرودگاه های کشور است. شرکت فرانسوی Aeroport de Lyon با قراردادهای توسعه فرودگاه در تهران و مشهد، با تامین مالی چین به عنوان بخشی از این بسته، مرتبط شده است.
چنین همکاری زمانی امکانپذیر شد که شرکتهای چینی موقعیتهای مالکیت و قراردادهای مدیریتی در فرودگاههای فرانسه را گرفتند، از جمله ۴۹ درصد از سهام فرودگاه تولوز که در سال ۲۰۱۴ خریداری شد.
شرکت ایتالیایی تایر پیرلی به شرکت های مشترک در ایران متصل شده است. این شرکت در سال ۲۰۱۵ توسط ChemChina خریداری شد، همان شرکتی که Syngenta را هدف قرار داده است، در یک معامله ۷.۷ میلیارد دلاری.
در آلمان، BAIC موتور چین، که مدلهای مرسدس بنز را در چین تولید میکند، به دنبال خرید سهام دایملر برای تکمیل سهام متقابل است که اولین بار در سال گذشته پیشنهاد شد. دایملر در حال دنبال کردن معاملات جدید با ایران خودرو برای تولید خودروهای تجاری و سواری است.
ارتقاء اتوماسیون خطوط تولید IKCO دایملر در ایران مستلزم جایگزینی بازوهای روباتیک کوکا با نسل جدیدتر است. Kuka، تامینکننده بزرگ دایملر در سراسر جهان، توسط گروه Midea چین با خرید ۵ میلیارد دلاری خریداری شد که در سال جاری تکمیل شد.
فهرست در حال رشد
چشم انداز مالکیت نهایی چینی ها در بسیاری از شرکت های صنعتی پیشرو اروپا، هم فرصت و هم چالشی برای ایران است. از یک سو، M&A خارجی چین، شرکت های چندملیتی غربی را با منابع مالی لازم برای توسعه بازار جدید، مانند سرمایه گذاری مشترک با شرکت های ایرانی، توانمند می کند. مالکان چینی همچنین ممکن است با رعایت مکرر قوانین و مسائل مربوط به ریسک شهرت که در حال حاضر تجارت ایران را مختل می کند، کمتر بازدارنده شوند.
از سوی دیگر، مالکیت چینی یک چالش ژئواستراتژیک را ایجاد می کند. ایران باید با دقت اتحادهای غربی را با روابط خود با روسیه، چین و هند متعادل کند. مالکیت چینی ها بر شرکت های چندملیتی کلیدی غربی، این اقدام متعادل کننده را پیچیده تر خواهد کرد.
منبع: Financial Turbine