برای اینکه بریتانیا سریعتر رشد کند به مدیران بهتری نیاز دارد

0

به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:

منتصور میکنم طرح معمولی یک درام دوره ای بریتانیایی. محیط خانه ای باشکوه است. ارباب او به طور گسترده ای دارای فضایل انگلیسی است: ذخیره، بازی جوانمردانه و بخش قابل توجهی از نورثامبرلند. اما او فاقد نوسان تجاری است و تحصیلاتش (هومر، ویرجیل، کاتولوس برای سرگرمی) کمکی نمی کند. سوء مدیریت مزمن، اموال خانوادگی را به مرز ورشکستگی کشانده است. شکار یک آمریکایی باهوش – و مهمتر از آن، ثروتمند – برای ازدواج با وارث و حفظ ترازنامه ادامه دارد.

به این داستان گوش دهید.
از صدا و پادکست های بیشتر در iOS یا اندروید .

مرورگر شما از عنصر پشتیبانی نمی کند.

دولت بریتانیا برای چندین دهه نگران توانایی های اداری خود بوده است. در سال ۱۹۲۰ میل به تبدیل شدن به خدمتگزاران دولتی بهتر یکی از چیزهایی بود که آکسفورد دان ها را بر آن داشت تا دوره تحصیلی جدیدی به نام «بزرگان مدرن» طراحی کنند. شکل به روز شده آن، درجه فلسفه، سیاست و اقتصاد ، همچنان به آموزش رهبران آینده ادامه می دهد. در دهه ۱۹۶۰، در حالی که کشور درگیر نگرانی‌های مربوط به انحطاط صنعتی پس از جنگ بود، دانشگاه‌ها موسسات مدیریتی و مدارس بازرگانی ساختند، به تقلید از مؤسسات آمریکایی که از اوایل قرن گذشته وجود داشتند.

با این حال، مدیریت — کسب و کار سازمان‌هایی که به طور مولد، کارآمد و قابل اعتماد اداره می‌شوند- موضوعی باقی می‌ماند که اغلب باعث ایجاد پوزخند یا چشم درهم می شود. آن فرانکه، رئیس مؤسسه مدیریت منشور (CMI) می‌گوید برخلاف آمریکا یا آلمان، «مدیر» عنوانی نیست که بتوان در بریتانیا آرزویش را داشت. تصویرسازی‌ها در فرهنگ عامه به سمت ناهنجاری و بی‌کفایتی انگشتان پا یا بی‌کفایتی متمایل هستند: به شخصیت‌های کمدی کمدی مانند دیوید برنت در «دفتر» یا باسیل فاولتی در «برج‌های فاولتی» فکر کنید.

همین نقطه کور بحث های سیاسی را گرفتار می کند. سیاستمداران به سرعت از کارکنان خط مقدم خدمات بهداشت ملی (NHS) تمجید می کنند. مدیران و مشاورانی که NHS را اداره می کنند به ندرت به آن نگاه می کنند، مگر اینکه متهم به تخلیه بودجه شود. یکی تاکید کرد که سیاستگذاران می‌دانند که بریتانیا یک مشکل رشد دارد. با پیش بینی های جدید صندوق بین المللی پول در این هفته که پیش بینی می کند این تنها اقتصاد G۷ خواهد بود که در سال جاری منقبض می شود. با این حال، افزایش کیفیت مدیریت به سختی مورد اشاره قرار می گیرد. باید. اگر شرکت های بریتانیایی بهتر اداره می شدند، تأثیر آن بر بهره وری می توانست قابل توجه باشد.

عملکرد بررسی شد

مدیریت موضوعی لغزنده است که چندان توسط اقتصاددانان مطالعه نشده است. ارزیابی آن مستلزم صحبت با کسب‌وکارها است – و همانطور که یک دانشمند ناامید می‌گوید، اقتصاددانان تمایل دارند از صحبت با شرکت‌ها به همان شیوه‌ای که زیست‌شناسان تمایل دارند از صحبت با شامپانزه‌ها اجتناب کنند. اما دو نفر از آنها، جان ون رینن و نیکلاس بلوم، تلاش کرده‌اند تا آن را اصلاح کنند. از سال ۲۰۰۳، آنها بررسی مدیریت جهانی (WMS) را توسعه داده و اجرا می‌کنند، تلاشی برای قرار دادن مطالعه شیوه‌های مدیریت بر پایه‌ای دقیق.

تا به امروز، WMS بیش از ۲۰۰۰۰ مصاحبه با شرکت های متوسط، بیمارستان ها و مدارس در ۳۵ کشور، برخی از اقتصادهای ثروتمند و سایر بازارهای نوظهور انجام داده است. محققان از شرکت‌ها سؤالات باز درباره نحوه اجرا می‌پرسند، از مستندسازی بهبود فرآیند و تعیین اهداف تا بررسی‌های عملکرد و معیارهای ارتقاء سپس آنها را در طیف وسیعی از دسته بندی ها درجه بندی می کنند.

شرکت‌ها نمی‌دانند که پاسخ‌هایشان درجه‌بندی می‌شود. مصاحبه کنندگان چیزی در مورد عملکرد مالی یا بهره وری شرکت نمی دانند. سپس نتایج هر مصاحبه کننده در تلاشی برای حذف تعصبات خود تنظیم می شود (مانند درجه بندی مداوم شرکت ها سخت تر یا ملایم تر از میانگین نظرسنجی).

نتایج امکان رتبه بندی را فراهم می کند. کشورها بر اساس تفاوت در شیوه های مدیریت شرکت هایشان. چنین تفاوت هایی فقط زیاد نیستند. آنها در سراسر مرزها نیز ادامه دارند. در میان یافته‌های WMS این واقعیت است که دفاتر شرکت‌ها در خارج از کشور مانند دفاتر کشور خود مدیریت می‌شوند، به این معنی که مثلاً شعبه لندن یک تجارت آمریکایی معمولاً مدیریت می‌شود. با همان استاندارد دفاتر آن در نیویورک یا شیکاگو. (شرکت‌های چندملیتی در هر کجا که هستند به نمرات مدیریتی بالاتری نسبت به شرکت‌های داخلی دست می‌یابند.)

در طرح بزرگ، مدیران بریتانیا عملکرد وحشتناکی ندارند. اگر نتایج نظرسنجی هایی را که از سال ۲۰۰۴ انجام شده است جمع آوری کنید، این کشور با برتری از فرانسه، استرالیا و سنگاپور در جایگاه ششم قرار می گیرد.

اما هنوز هم می تواند بسیار بهتر عمل کند (نمودار را ببینید). بریتانیا زیر گروه نخبگانی قرار دارد که در راس آن آمریکا قرار دارد و همچنین شامل ژاپن، آلمان، سوئد و کانادا می شود. این کمبود مهم است. شرکت‌هایی که به خوبی مدیریت می‌شوند، در بسیاری از معیارهای دیگر نیز امتیاز بالایی کسب می‌کنند. آنها احتمالاً مولدتر و سودآورتر خواهند بود، صادرات بیشتری خواهند داشت و تولیدشان با سرعت بیشتری رشد می کند. آنها همچنین برای کارمندان خود تعادل بهتری بین کار و زندگی فراهم می کنند.

اگر عوامل مرتبط با مدیریت خوب شهودی به نظر می رسند، اهمیت آن هنوز هم شگفت انگیز است. همبستگی بین امتیاز مدیریتی بالا و بهره‌وری آنقدر قوی است که به نظر می‌رسد مدیریت بیشتر از عواملی مانند هزینه‌های تحقیق و توسعه یا استفاده از IT، تفاوت بین شرکت‌های با بهره‌وری و کم‌بازده را در داخل کشورها به حساب می‌آورد. آقای ون رینن و آقای بلوم بر این باورند که بیش از نیمی از شکاف بهره وری بین بریتانیا و آمریکا را می توان به مدیریت ضعیف نسبت داد.

این ادعایی جسورانه است. به جای مدیریت بهتر که منجر به افزایش بهره وری می شود، ممکن است شرکت های مولد بتوانند مدیران بهتری را با حقوق بالاتر جذب کنند، به عنوان مثال، یا برای کمک به آنها به مشاوران گران قیمت بپردازند. و هر چقدر هم که اثر مدیریت خوب قوی باشد، به راحتی می‌تواند تحت تأثیر تأثیرات دیگر قرار گیرد. به عنوان مثال، شرکت های ژاپنی ممکن است به خوبی مدیریت شوند، اما تعداد کمی از آنها می توانند ژاپن را به عنوان نمونه بارز بهره وری بالا نگه دارند.

با این وجود، بریتانیا باید کسری مدیریت خود را جدی تر بگیرد. ممکن است وجود شرکت‌ها و سازمان‌های بخش عمومی با مدیریت بهتر برای حل مشکل مشکل بهره وری ، اما احتمالاً ضروری است. و خوشبختانه، اقداماتی که این بهبود را تشویق می کند، احتمالاً مزایای دیگری را به همراه خواهد داشت.

نقش شرکت های خانوادگی . آنها ستون فقرات بسیاری از اقتصادها، از جمله اقتصادهای مولدتر مانند آلمان را تشکیل می دهند. اما یکی از بهترین پیش بینی ها مبنی بر اینکه یک شرکت بسیار ضعیف مدیریت خواهد شد این است که یک شرکت متعلق به خانواده است و مدیر اجرایی دارد که موقعیتش به دلیل ارث و به طور خاص به دلیل داشتن فرزند پسر ارشد است. شرکت‌های خانوادگی که مالکیت و مدیریت را از هم جدا می‌کنند، و حتی آن‌هایی که مدیر اجرایی خود را از مجموعه‌ای از اعضای خانواده انتخاب می‌کنند و نه از طریق شرکت‌های اولیه، از این کمبود رنج نمی‌برند. آقای ون رینن در مورد «اثر کارنگی» صحبت می‌کند، که به موجب آن کودکانی که ثروت را به ارث می‌برند – یا در این مورد قدرت – کمتر به سختی کار می‌کنند.

احتمال اینکه شرکت‌های خانوادگی بریتانیایی بیشتر از شرکت‌های آمریکایی یا آلمانی از طریق primogeniture منتقل شوند. یک مطالعه اولیه WMS نشان داد که دو سوم شرکت‌های خانوادگی بریتانیایی مدیر عامل خود را به این روش انتخاب می‌کنند، در مقایسه با یک سوم شرکت‌های خانوادگی آمریکایی و یک دهم شرکت‌های آلمانی.

یکی از دلایل این امر ممکن است کد مالیاتی باشد. کسب‌وکارهای بریتانیایی که به نسل‌های دیگر منتقل می‌شوند، تا ۱۰۰ درصد مشمول معافیت‌های مالیاتی بر ارث هستند. در آمریکا چنین معافیتی وجود ندارد و در آلمان ۵۰ درصد است. آقای بلوم خاطرنشان می‌کند که چنین شرکت‌هایی تمایل دارند سطح بدهی پایینی هم داشته باشند، به این معنی که می‌توانند برای مدت طولانی بدون ایجاد مشکلات مالی به صورت غیرمولد اداره شوند. کاهش انگیزه مالیاتی برای حفظ مشاغل در خانواده، یا مشروط کردن آن به فرآیند انتخاب شایسته‌سالارانه برای مدیر اجرایی، می‌تواند مدیریت بسیاری از شرکت‌های بریتانیایی را به سمت بهتری سوق دهد.

بنابراین، با کاهش میزان رقابتی که شرکت‌های بریتانیایی با آن مواجه هستند، محدودیت‌های ناشی از برگزیت، مانع از بهبود عملکرد آنها می‌شود. خبر بهتر این است که بریتانیا در سال های اخیر نگرش نسبتا آرامی نسبت به مالکیت خارجی داشته است. سیاستمداران عاقلانه خواهند بود که این موضع را با استفاده از قدرت‌هایی برای جلوگیری از تملک‌ها (مانند مواردی که توسط قانون امنیت ملی و سرمایه‌گذاری مصوب ۲۰۲۱ اعطا شده است) ادامه دهند.

یک تقویت دیگر می تواند از سرمایه گذاری بیشتر در آموزش مدیریت حاصل شود. خانم فرانکه از CMI با تأسف متذکر می شود که مالیات کارآموزی بریتانیا، مالیاتی که برای تشویق شرکت ها به سرمایه گذاری بیشتر در آموزش طراحی شده است، اغلب به دلیل اینکه چقدر پول برای آموزش مدیریت در اواسط شغلی تخصیص داده می شود مورد انتقاد قرار می گیرد. به دوره های کارآموزی برای نوجوانانی که وارد نیروی کار می شوند.

انگلیسی ها علاوه بر اینکه به مدیران خود می خندند، باید اهمیت آنها را نیز تصدیق کنند. شخصیت هایی که به طور تدریجی ضایعات کارخانه را کاهش می دهند، حفظ کارمندان را افزایش می دهند و تیم خود را برای دستیابی به بهره وری بیشتر تشویق می کنند، تلویزیون کمتری را نسبت به دیوید برنت سرگرم می کنند. اما برای رهایی از وضعیت رشد خود، بریتانیا به تعداد بیشتری از آنها نیاز دارد.

برای تحلیل تخصصی بیشتر از بزرگترین داستان‌های بریتانیا، ثبت نام در Blighty، خبرنامه هفتگی فقط مشترکین ما.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.