برخی از قلمروهای پادشاه جدید ممکن است به جمهوری تبدیل شوند
به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:
Over در دوره سلطنت طولانی خود، الیزابت دوم به عنوان رئیس دولت ۳۲ کشور، که بیشتر آنها مستعمره بودند، خدمت کرد. در هنگام مرگ او فقط ۱۵ سال ماند. چهره او روی اسکناس ها و سکه ها ظاهر شد. نخست وزیران با او ملاقات کردند. پارلمان ها به نمایندگی از او افتتاح شد. اما همانطور که پادشاه چارلز سوم از مادرش قدرت می گیرد، برای برخی از ۱۵ قلمرو باقی مانده، حتی این تعامل محدود ممکن است بیش از حد باشد.
بسیاری حفظ ارتباط با پادشاه بریتانیا را یک نابهنگاری استعماری می دانند. میا موتلی، نخست وزیر باربادوس، در سپتامبر ۲۰۲۰ اعلام کرد: «زمان آن فرا رسیده است که گذشته استعماری خود را به طور کامل پشت سر بگذاریم.» نوامبر گذشته، کشورش ملکه را به عنوان رئیس دولت با دام ساندرا میسون، که پیش از این فرماندار کل جزیره بود، جایگزین کرد. جاسیندا آردرن، نخست وزیر نیوزلند، گفته است که انتظار دارد کشورش «در طول عمر من» به جمهوری تبدیل شود. قبل از باربادوس، آخرین کشوری که روابط خود را با سلطنت بریتانیا قطع کرد موریس در سال ۱۹۹۲ بود. درگذشت ملکه فرصتی را برای دیگران فراهم میکند تا به شیوهای سلیقهای و دیپلماتیک دست از کار بکشند.
استرالیا مورد بسیار جالبی است. تسلط خیالی پادشاه بریتانیا بر امور ملی خود مدتهاست که غیرقابل توصیف به نظر می رسد. در سال ۱۹۷۵ بن بست بین مجلس نمایندگان و سنا یک بحران ملی ایجاد کرد. برای شکستن آن، سر جان کر، فرماندار کل یا نماینده ملکه استرالیا شخصاً دولت کارگر را برکنار کرد. حامیان حزب کارگر مضطرب بودند. در سال ۱۹۷۷ سر جان پس از تحمل دو سال اعتراض و انتقاد مجبور به استعفا شد.
این اقدام او یکی از بحث برانگیزترین و بحث برانگیزترین لحظات در تاریخ استرالیا است. سر جان گفت که کاخ باکینگهام را تنها پس از اتخاذ تصمیم خود مطلع کرده است. اما در سال ۲۰۲۰، جنی هاکینگ، مورخ استرالیایی، از انتشار اسنادی از کاخ اطمینان حاصل کرد که نشان میداد منشی خصوصی ملکه، مارتین چارتریس، از قبل به سر جان گفته بود که او قدرت برکناری دولت را دارد. سایر مقالات نشان میدهند که شاهزاده چارلز پس از برکناری به سر جان نامه نوشته است و گفته است: “کاری که سال گذشته انجام دادید درست و شجاعانه بود”.
آزادی از روزنامه ها طوفان ایجاد کرد. یادآوری اینکه، حداقل تا همین اواخر، سلطنت بریتانیا تأثیر قابل توجهی بر سیاست استرالیا داشت، جمهوریگرایی را در این کشور تقویت کرد. و با اینکه چارلز اکنون پادشاه استرالیا است، بسیاری از شهروندان این کشور تعجب خواهند کرد که آیا اکنون زمان رها کردن سلطنت است؟ نظرسنجی نشان می دهد که حدود یک سوم استرالیایی ها از یک جمهوری حمایت می کنند. امروزه کمتر استرالیایی نسبت به دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که هنوز منبع اصلی مهاجران جدید بود، با بریتانیا ارتباط دارد. بیشتر از ظلمهایی که استعمار بریتانیا بر بومیان استرالیا وارد کرده است آگاه هستند. خانم هاکینگ، یک فعال جمهوریخواه و همچنین یک تاریخدان، میگوید که جایگزینی سلطنت «نقطه پایان آشکار حل و فصل پسااستعماری ما» با بریتانیا خواهد بود.
اما آزادی گفتن آسان تر از انجام دادن است. تغییر به یک جمهوری مستلزم برگزاری همه پرسی با اکثریت نه تنها در سطح ملی بلکه در حداقل چهار ایالت از شش ایالت فدرال استرالیا است. این پیشنهاد همچنین باید یک رئیس دولت جایگزین، مانند رئیس جمهور منتخب یا منصوب، پیشنهاد کند. در سال ۱۹۹۹، علیرغم نظرسنجیهای طرفدار جمهوریخواهان، یک رفراندوم با ۱۰ درصد شکست مواجه شد تا حدی به دلیل شکافهایی که در میان جنبش جمهوریخواهان وجود داشت بر سر اینکه کدام یک از آلترناتیوها را انتخاب کند.
کانادا نیز ممکن است تصمیم بگیرد که سلطنت را کنار بگذارد. اما مانع خلاص شدن از شر چارلز حتی بیشتر از استرالیا است. به جای رفراندوم، کانادا به «رضایت متفق القول» نیاز دارد: یعنی اکثریت مجلس عوام، سنا و هر ده مجلس قانونگذاری استانی. امت مک فارلین، دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه واترلو، خاطرنشان می کند که هیچ اصلاحیه قانون اساسی پیشنهادی تا این حد بالا را پشت سر نگذاشته است. او میگوید: «طنز این است که احتمالاً محتملترین راهی که کانادا میتواند سلطنت را لغو کند، این است که بریتانیا این کار را انجام دهد.
برخی مکانها سختگیری کمتری دارند. در نیوزیلند، یک قانون پارلمان برای حذف سلطنت کافی است. اما علیرغم اعتقاد او به این که سلطنت تا پایان عمرش دوام نخواهد آورد، سال گذشته خانم آردرن گفت که او هنوز “اشتیاق نیوزلندی ها برای تغییر قابل توجه در ترتیبات قانون اساسی ما را حس نکرده است”. بسیاری از کشورهای حوزه کارائیب نیز می توانند بدون رفراندوم به جمهوری تبدیل شوند. با این حال، چندین نفر در گذشته نتوانستهاند به وعدههای خود عمل کنند. تعدادی از نخست وزیران جامائیکا از برنامه های بی نتیجه برای خلع ملکه خبر داده اند. همه پرسی در سنت وینسنت و گرنادین در سال ۲۰۰۹ شکست خورد. تلاش موفقیت آمیز باربادوس برای برکناری ملکه در سال ۲۰۰۸ با شکست مواجه شد. چندین قلمرو کارائیب هنوز به شورای خصوصی، دادگاهی که به پادشاه مشاوره می دهد، به عنوان دادگاه عالی متکی هستند. تغییر آن یکی دیگر از چالش های دشوار برای جمهوری خواهان است.
در پایان، شاه چارلز سوم ممکن است به دلیل اینرسی بر چندین مکان به سلطنت ادامه دهد. سلطنت مدرن به اندازه گذشته محبوب نیست، اما به طور گسترده نیز مورد انزجار نیست. در بسیاری از جاها برخی از سیاستمداران ممکن است بخواهند از شر آن خلاص شوند. اکنون که تاج از الیزابت به چارلز می رسد، باید لحظه لحظه آنها باشد. اما بسیاری از کشورها مشکلات بسیار شدیدتری نسبت به شاه چارلز دارند.■