بقای تعاونی ها
خرده فروشی های قدیمی و مواد غذایی اساسی مانند برنج، شیر، پنیر و روغن خوراکی، بیشتر ایرانیان را به یاد تعاونی ها می اندازد، زیرا این غذاها در بازار از طریق خرده فروشی های تعاونی و از طریق کوپن در بازار توزیع می شد. دهه ۱۹۸۰.
اما حقیقت این است که بخش تعاونی ها به لطف روندهای جدید در مدل ها و فناوری های کسب و کار، در چند دهه اخیر تغییرات عظیمی را تجربه کرده است.
تعاونی ها طیف گسترده ای از زمینه های تجاری، از جمله ساخت و ساز، صنایع دستی، حمل و نقل، آموزش، کشاورزی، بانکداری، بیمه و حتی مراقبت های بهداشتی را پوشش می دهند.
اقتصاد تعاونی در بسیاری از زمینه ها فعال است و دموکراتیک ترین شکل کسب و کار را پیشنهاد می کند.
از آنجایی که در این هزاره در سطح جهانی با چالش های زیادی روبرو بوده است، سوال بزرگ این است که آیا نسل های جدید ترجیح می دهند با تعاونی ها و شایستگی های آن آشنا شوند یا خیر.
در زیر سه چالش اصلی جنبش تعاونی ها در ایران مورد بحث قرار می گیرد:
جمعیت شناسی قدیمی
چالش اول عمدتاً به منابع انسانی در بخش تعاونی ها مربوط می شود.
اول از همه، ما شاهد میانگین سنی نسبی بالا در تعاونی ها هستیم. موضوع دیگر این است که تعاونیها از سطح تحصیلات پایینی از نظر علوم کامپیوتر، زبان انگلیسی و دانش عمومی رنج میبرند.
بدیهی است که این امر در همه کشورهایی که میانگین سنی بالایی در بخش تعاونی دارند و تمایلی به بروز رسانی خود ندارند، رایج است. این امر جمعیت سالمندان در تعاونیها را کم ارزش نمیداند، اما پیامد واضح آن این است که تعاونیها قادر به همگام شدن با روندهای جدید نیستند.
فقیر شدن
«ظلم» واژهای آشنا میان مسئولان تعاونیهای ایران است که میخواهند عملکرد ضعیف جنبش تعاونیهای ایران را توجیه کنند.
به نظر می رسد تعاونی های ایرانی همیشه منتظر دست یاری از بیرون بوده اند، زیرا مظلومیت یعنی دست یاری گرفتن یا ظلم! بنابراین کلمه بهتر برای توصیف این وضعیت «ناتوانی» به جای «ظلم» است که بر نقاط ضعف خود تعاونی ها تأکید دارد.
موضوع دیگر وابستگی مفهومی و مالی تعاونی ها به دولت هاست
از آنجایی که اقتصاد تعاونیها مردممحور است تا سهاممحور و مبتنی بر همکاری گروهی، تعاونیها در مقایسه با شرکتهای خصوصی وجوه بیشتری از دولتها و سازمانهای بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول دریافت کردهاند.
با ارزیابی دولت ها از لحاظ کسری بودجه و بدهی به صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی، مشخص می شود که دولت ها نمی توانند نقش پایداری در تامین منابع تعاونی ها ایفا کنند. بنابراین وابستگی تعاونیها به دولت دیگر اعتبار ندارد و تداوم این وابستگی باعث میشود دولت در بخش تعاونیها مداخله بیشتری کند.
گواه این مدعا، پیشنهاد دولت ایران به مجلس برای گسترش اختیارات دولت برای مداخله در بخش تعاون است که نیاز به بازنگری های اساسی سریع دارد.
به روندهای فناوری اطلاعات پاسخ نمیدهد
تعاونی ها در رویکردهای الکترونیکی در فروش، توزیع، مدیریت ارتباط با مشتری و غیره جدید هستند و مدل های کسب و کار تعاونی الکترونیکی برای بسیاری از زمینه های تجاری تعاونی ناشناخته مانده است.
از آنجایی که رقبای بخش خصوصی همه روندها را دنبال می کنند و از رویکردهای جدید مبتنی بر فناوری اطلاعات برای ادعای سهم بیشتری از بازار استفاده می کنند، تداوم این چالش به طور جبران ناپذیری به جنبش تعاونی ها در سراسر جهان آسیب می رساند.
به طور خلاصه، ذهنیت های اجتماعی و رسمی در مورد بخش تعاونی ها باید تغییر کند و همه باید با پتانسیل ها و مزایای این بخش آشنا شوند.
تعاونی ها باید به دنبال مزایای جدید در رقابت با شرکت های بخش خصوصی باشند، زیرا ملاحظات گذشته آنها منسوخ شده است یا جایی در محیط جدید تجاری مدرن ندارد.
یک راه حل کلیدی، توجه جدی به منابع انسانی در بخش تعاونی ها است که می تواند به غلبه بر چالش های مطرح شده در این مقاله کمک کند.
اگر پاسخی سریع و مدبرانه به این چالشها وجود نداشته باشد، بخش خصوصی مدعی است و البته سهم بازار تعاونیها را در اقتصاد ایران به دست خواهد آورد.
علیرضا قراگوزلو معاون امور بین الملل اتاق تعاون ایران و همچنین عضو هیئت مدیره اتحادیه بین المللی تعاون – آسیا و اقیانوسیه
منبع: Financial Turbine