بندر چابهار تجارت هند و افغانستان را تقویت می کند
فاز اول توسعه بندر چابهار به پایان رسیده است و انتظار میرود اقتصاد ایران را انرژی بخشد و دروازه دسترسی زمینی به افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی را برای هند فراهم کند. ۲۰ آبان ماه، محموله ای به حجم ۱۵ هزار تن گندم از هند از طریق بندر چابهار ایران وارد افغانستان شد. این یک نقطه عطف مهم برای این سه کشور است، زیرا نشان دهنده عملیاتی شدن توافقنامه تجارت ترانزیتی است که آنها در سال ۲۰۱۷ امضا کردند.
نکته مهم این است که افغانستان محصور در خشکی اکنون خروجی دیگری به دریا دارد که وابستگی آن به بنادر پاکستان را کاهش می دهد. در مقالهای که در Cacianalyst.org منتشر شده است، آمده است: این امر باعث کاهش نفوذ اسلامآباد بر افغانستان میشود. در زیر متن کامل آمده است:
پس زمینه
ایران در سال ۲۰۰۳ موضوع توسعه چابهار توسط هند را به قطب تجارت و حمل و نقل مطرح کرد. هند در ابتدا این ایده را مشتاقانه پذیرفت، اما سپس علاقهاش کاهش یافت. این کشور نگران دوام اقتصادی این پروژه بود، به ویژه در چارچوب تحریم های بین المللی علیه ایران به دلیل برنامه هسته ای آن.
تحت فشار ایالات متحده برای فاصله گرفتن از ایران، هند پای خود را در پروژه چابهار طولانی کرد.
علاقه هند به بندر چابهار از سال ۲۰۱۲ به بعد احیا شد. روابط ایران و آمریکا رو به بهبود بود و با لغو تحریمهای مرتبط با هستهای بر اقتصاد ایران در ژانویه ۲۰۱۶، چشمانداز اقتصادی بندر روشن شد.
جاه طلبی هند برای گسترش تجارت و نفوذ در افغانستان و آسیای مرکزی افزایش یافته بود، اما پاکستان از دسترسی زمینی هند به افغانستان خودداری کرد. در نتیجه، سرمایه گذاری هند در توسعه بندر چابهار به عنوان دروازه ای برای تجارت زمینی به و از طریق افغانستان ضروری شد.
نکته مهم این است که حضور چین در منطقه طی دهه گذشته به طرز چشمگیری افزایش یافته است. پکن نه تنها از بندر گوادر در پاکستان حمایت مالی، ساخت و راه اندازی کرده است، بلکه کریدور اقتصادی چین-پاکستان را نیز تامین مالی کرده و می سازد، کریدور تجاری که گوادر را به استان سین کیانگ چین متصل می کند. برای هند نگران کننده است، کشتی های نیروی دریایی چین در گوادر پهلو گرفته اند.
پکن همچنین علاقه خود را به توسعه بندر چابهار نشان داد و ایران از این چشم انداز مخالف نبود. دهلی به دلیل نگرانی از کنار گذاشته شدن از پروژه، مشارکت خود را در پروژه چابهار تسریع کرد. هند در ماه مه ۲۰۱۶ قراردادی با ایران برای ساخت و بهره برداری از بندر چابهار به مدت ۱۰ سال امضا کرد. دهلی نو با سرمایه گذاری ۵۰۰ میلیون دلاری در توسعه دو پایانه و اسکله بار و همچنین سایر زیرساخت های مرتبط موافقت کرد.
قرارداد سه جانبه ای که توسط هند، ایران و افغانستان امضا شد، تجارت ترانزیتی از طریق چابهار را پیش بینی کرد.
به همین ترتیب، کالاهای افغانی که به زاهدان میرسند از طریق زمین به چابهار منتقل میشوند و از آنجا کشتیها محمولهها را به هند و سایر کشورها میبرند.
مفاهیم
بندر چابهار دارای ارزش استراتژیک بسیار زیادی است. قرار گرفتن آن در خارج از تنگه هرمز آسیب پذیری اقتصاد ایران را در برابر محاصره این تنگه توسط قدرت های متخاصم کاهش می دهد. این کشور در سواحل مکران قرار دارد و به ایران امکان دسترسی مستقیم به اقیانوس هند را می دهد.
تنها بندر اعماق ایران، توسعه چابهار، ایران را قادر میسازد تا کشتیهای با تناژ بالا را دریافت کند که در گذشته امکان پذیر نبود و ایران را مجبور میکرد چنین کشتیهایی را به دبی هدایت کند.
بیشتر حملونقل بینالمللی از طریق کشتیهای باری با تناژ بالا انجام میشود و چابهار از این پس میتواند انتظار داشته باشد که از پهلوگیری این کشتیها بهرهمند شود، بهویژه زمانی که چابهار به کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب متصل شود.
توسعه صنعتی در داخل و اطراف مجتمع بندری نیز احتمالاً اقتصاد ایران را تقویت کرده و اشتغال را در سیستان و بلوچستان، استان کم توسعه یافته ایران، که چابهار در آن قرار دارد، افزایش می دهد. برای هند، که تا کنون پاکستان از دسترسی زمینی به افغانستان و آسیای مرکزی محروم بوده است، چابهار فرصت های بزرگی را به وجود می آورد زیرا به عنوان دروازه ای برای کریدورهای تجاری زمینی عمل می کند که هند را به آسیای مرکزی و بازارهای اروپایی غنی از منابع مرتبط می کند.
دهلی تاکنون محمولههای هوایی را به افغانستان منتقل کرده است و نقش آن را در بازسازی این کشور جنگزده محدود کرده است. با باز شدن مسیرهای زمینی از چابهار به افغانستان، این امر در حال تغییر است. در سال ۲۰۰۹، هند ساخت یک شاهراه به طول ۲۱۵ کیلومتر را تکمیل کرد که زرنج را به دلارام و چندین شهر دیگر در شاهراه گارلند افغانستان متصل میکرد. این شبکه جاده ای دسترسی هند به افغانستان و متعاقباً به آسیای مرکزی را چند برابر می کند و نفوذ خود را در منطقه گسترش می دهد.
برای افغانستان، دسترسی به دریا از طریق چابهار، وابستگی آن را به بنادر پاکستان کاهش می دهد، که با توجه به روابط بی ثبات اسلام آباد و کابل، گزینه نامشخصی است. این آسیب پذیری افغانستان در برابر فشار پاکستان را کاهش می دهد.
در واقع، تجار افغان در سال های اخیر ترجیح داده اند از طریق بندر عباس ایران تجارت کنند. در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹، نزدیک به ۶۰ درصد از واردات افغانستان از طریق پاکستان ترانزیت شد. این رقم در سال ۲۰۱۶ به زیر ۳۰ درصد کاهش یافت. تجارت افغانستان از طریق ایران از ۱۵ تا ۲۰ درصد به ۳۷ تا ۴۰ درصد در همین مدت افزایش یافته است. می توان انتظار داشت که تجارت افغانستان از طریق پاکستان با عملیاتی شدن چابهار بیشتر کاهش یابد.
به گفته تحلیلگران هندی، نگرانی اصلی پاکستان در پرتو این تحولات، از دست دادن اهرم فشار خود با کابل است، نه از دست دادن تجارت ترانزیتی افغانستان به ایران. کابل احتمالاً در تعامل با پاکستان در مورد تجارت ترانزیتی اعتماد بیشتری به دست خواهد آورد و به عنوان مثال می تواند تصمیم بگیرد که از دسترسی زمینی پاکستان از طریق خاک افغانستان به آسیای مرکزی جلوگیری کند.
رئیس جمهور افغانستان، اشرف غنی، بارها در سال های اخیر در پاسخ به امتناع پاکستان از اجازه تجارت زمینی افغانستان و هند از طریق واگه، این تهدید را بیان کرده است.
نکته مهم این است که چابهار می تواند تاثیر قابل توجهی بر بندر گوادر در فاصله ۷۲ کیلومتری داشته باشد. گوادر بسیار توسعه یافته تر از چابهار است. حداقل ۱۰ سال شروع به کار دارد.
ارتباطات حمل و نقل بین گوادر و سین کیانگ در حال پیشرفت است و CPEC همچنین با شبکه طرح کمربند و جاده متصل خواهد شد. با وجود این مزایا، گوادر باید تجارت بیشتری را نسبت به آنچه که CPEC به ارمغان می آورد، انجام دهد. همچنین نیاز به ترانزیت محموله به و از آسیای مرکزی دارد.
پاکستان برای تحقق این امر به کابل در کنار خود نیاز دارد. سوال این است که آیا کابل که به تازگی از وابستگی خود به بنادر پاکستان رها شده است، تعهد خواهد کرد؟
نتیجه گیری
آغاز تجارت ترانزیتی از چابهار یک رویداد مهم است. انتظار میرود که راه را برای افزایش تجارت و نفوذ هند در افغانستان و آسیای مرکزی و همچنین ظهور ایران به عنوان یک مرکز جهانی حمل و نقل هموار کند.
با این حال، مهم ترین تغییری که ایجاد خواهد کرد در رابطه افغانستان با پاکستان است. چابهار با فراهم کردن راه خروجی دیگر به دریا برای افغانستان، وابستگی کابل به پاکستان را کاهش میدهد. در واقع، این امر می تواند اعتماد جدیدی را برای کابل فراهم کند، حتی اهرمی را در برخورد با پاکستان، به ویژه در امور تجاری.
منبع: Financial Turbine