تواریخ اصلاح یارانه ها
مقالهای که اخیراً توسط اقتصاددانان رومن جی زیتک و محمدرضا فرزین نوشته شده است، تجربه اصلاحات هدفمند یارانهها را بررسی کرده است.
این مطالعه به چندین انتقاد رایج از عناصر کلیدی طراحی اصلاحات، سابقه اجرا و تأثیرات اقتصادی و اجتماعی گستردهتر میپردازد، و مهمترین کاستیهای طراحی و اجرا را شناسایی و تشریح میکند.
زیتک به عنوان اقتصاددان ارشد میز ایران در صندوق بین المللی پول در سال های ۲۰۰۶-۱۱ و ۲۰۱۳-۲۰۱۵ خدمت کرد.
فرزین استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. وی در سالهای ۱۳۸۷-۱۳۸۷ معاون وزیر دارایی و مسئول ستاد اصلاحات یارانهها بود.
این مقاله به چند قسمت تقسیم شده است که اولین آن در چاپ پنجشنبه منتشر شد. قسمت زیر قسمت ۲ است و بقیه در روزهای آینده منتشر خواهد شد.
اهداف اصلاحات، اختلافات
این اصلاحات بحث برانگیز بود و با انتقادات متعددی مواجه شد. برخی از مناقشات به دلیل درک ضعیف از اهداف اصلاحات است. برخی از انتقادات نابجا هستند، در حالی که برخی دیگر موجه هستند.
طرح اصلاحات نوآورانه بود و اجرا و تاثیر آن بلندپروازانه بود. اصلاحات جاه طلبانه و نوآورانه معمولاً بحث برانگیز هستند. این انتقادات بدون چالش و تصحیح می توانند به افسانه های رایج تبدیل شوند. آنها می توانند اصلاحات آینده در ایران و سایر کشورهای صادرکننده نفت و گاز را تضعیف کنند. به همین دلیل، در مورد هر یک از این انتقادات بحث می کنیم.
به دلیلی مبتکر و جاه طلب
اصلاحات باید مبتکرانه باشد. هیچ کشور دیگری تا به حال تلاش نکرده است تا یارانه های ضمنی را با نقل و انتقالات نقدی صریح جایگزین کند تا جایی که ایران قصد انجام آن را داشته است. اکثر کشورهایی که سعی کردند یارانه قیمت انرژی را حذف کنند واردکننده انرژی بوده اند. این کشورها رانت هیدروکربنی دریافت نکردند. یارانه هایی که برای حمایت از قیمت های پایین داخلی پرداخت می کردند، از درآمدهای مالی جاری و آتی تأمین می شد. معدود صادرکنندگان بزرگ هیدروکربن که توانستند قیمت های بالای انرژی را در بازار داخلی تحمیل کنند، این کار را با هزینه گزافی انجام دادند: کاهش رفاه اجتماعی، زمانی که رانت هیدروکربن صرفه جویی شد. یا ناکارآمدی اقتصادی، زمانی که رانت هیدروکربنی برای پرداخت مستقیم مزایای اجتماعی غیرنقدی، مانند هزینههای مستقیم عمومی بالاتر برای مراقبتهای بهداشتی یا آموزش استفاده میشود. بنابراین، ایران به عنوان رهبر اصلاحات باید طرح اصلاحی بدیع را ارائه می کرد.
اصلاحات باید جاه طلبانه می بود. با توجه به قیمت بسیار پایین انرژی در ایران در آستانه اصلاحات در سال ۲۰۱۰، این اصلاحات باید به شدت پیشرو باشد.
بارگیری اولیه برای شکستن عادت اتلاف انرژی و ایجاد درآمدهای نقدی قابل توجهی لازم بود تا انتقال به خانوارها برای خرید حمایت عمومی معنادار شود.
اصلاحات تدریجیتر به طور پیوسته قیمتهای مصرفکننده را بالاتر میبرد و احتمالاً باعث افزایش گسترده دستمزدها و قیمتها میشد.
تجربه بینالمللی اصلاحطلبان یارانههای گذشته، مانند کشورهای در حال گذار اروپای شرقی و مرکزی در دهه ۱۹۹۰، از نیاز به بارگذاری قوی اصلاحات حمایت میکند.
با توجه به این واقعیت که برخی از منابع کلیدی انرژی اولیه (مانند گازوئیل) کمتر از ۲ سنت آمریکا در هر لیتر یا حدود ۲ درصد قیمت بین المللی آنها قیمت گذاری شده بود، تدریجی بودن مورد بحث نبود.
درک اهداف اصلاحات
منتقدان طرح اصلاحات تمایل به درک درستی از ایده اقتصادی بنیادی دارند که زیربنای طرح اصلاحات ایران است. به طور خاص، تنها هدف اصلاحات افزایش کارایی اقتصادی تعریف شده کلی بود.
این امر می بایست با افزایش انرژی و بهره وری کلی اقتصادی از طریق افزایش سهم درآمد حاصل از رانت ملی هیدروکربن موجود برای استفاده توسط خانوارهای کم درآمد انجام شود.
تضمین عادلانه بودن دسترسی به ثروت هیدروکربنی با یکسان کردن ارزش سرانه درآمد هیدروکربنی که برای هر فرد به دست میآید، هزینههای اجتماعی-اقتصادی و ناکارآمدیهای ناشی از یارانههای ضمنی گسترده را که عمدتاً ثروتمندترین خانوارها در گذشته از آن سود میبردند، معکوس میکند. توزیع عادلانهتر رانت هیدروکربنی ایران به خانوارهای فقیرتر این امکان را میداد تا هزینهها را از جمله بهبود سرمایه انسانی افزایش دهند و در نتیجه از رشد بهرهوری بلندمدت و توسعه اقتصادی حمایت کنند.
این دو هدف جدایی ناپذیر قرار بود با بازتاب دادن قیمتهای انرژی به هزینه فرصت کامل آن و توانمندسازی مصرفکننده ایرانی برای تعیین اینکه اقتصاد ایران چه چیزی تولید کند و چه چیزی وارد کند، محقق شود.
این اصلاحات به ایران یک انتخاب بین عرضه ناکارآمد و عرضه محور بسیاری از کالاها و خدمات مصرفی، از جمله خدمات اجتماعی، و عرضه کارآمد و مبتنی بر تقاضا که به انتخاب واقعی مصرف کننده پاسخ می دهد، پیشنهاد داد. بنابراین اصلاحات تخصیص رانت هیدروکربنی به تولیدکنندگان را در نظر نگرفت.
در یک اقتصاد کارآمد، تولیدکنندگان برای تامین مالی در بازارهای رقابتی اعتبار و سهام پیشنهاد می کنند. آنها کمک هزینه ای برای کاهش هزینه های تولید دریافت نمی کنند.
به طور مشابه، اصلاحات، درآمد بادآورده ناشی از افزایش قیمت را بیش از آنچه دولت برای پرداخت هزینه های انرژی بالاتر و قبوض مربوط به آن پس از افزایش قیمت انرژی نیاز داشت، به بودجه دولت تخصیص نمی دهد.
تاثیر بر خانوارهای کم درآمد
حذف یارانهها و برقراری حوالههای نقدی یکسان به همه شهروندان ایرانی به طور نامتناسبی به نفع خانوارهای فقیرتر بوده است. در واقع، این اصلاحات در ابتدا بیشترین آسیب را به خانوارهای ثروتمند وارد کرد، زیرا پرداختهای انتقالی تنها بخشی از افزایش هزینههای انرژی را که خانوادههای مرفهتر متحمل میشد جبران کرد.
این اصلاحات با بهبود بهره وری اقتصادی و انرژی، تحریک رشد اقتصادی سریعتر، کاهش زمان تلف شده در ترافیک (به نفع کسانی که بالاترین هزینه فرصت زمان را دارند)، و کاهش آسیب های زیست محیطی و بهداشتی ناشی از آن، تقریباً همه ایرانیان را در درازمدت بهتر خواهد کرد. آلودگی های مرتبط با انرژی
تنها گروهی که ضرر میکردند، کسانی بودند که مزایای نامتناسبی از انرژی کمهزینه کسب کردند که با انتقال نقدی، رشد اقتصادی و درآمد سریعتر، و بهبود شرایط محیطی و بهداشتی جبران نمیشد.
این گروه احتمالاً کوچک بودند. اعضای آن شامل قاچاقچیان محصولات انرژی به کشورهای همسایه و سرمایه گذارانی در صادرکنندگان محصولات انرژی بر که می توانستند سهم بزرگی از رانت های هیدروکربنی قبل از اصلاحات را تصاحب کنند، بودند.
این اصلاحات هرگز به معنای مهندسی انتقال دائمی بیش از ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی در رانت سالانه هیدروکربن به فقرا یا حتی ۷۰ درصد پایین جمعیت نبود. چنین انتقالی بسیار بعید است که حمایت سیاسی زیادی را به دست آورد.
علاوه بر این، اداره سیستم انتقال مبتنی بر درآمد یک کابوس لجستیکی ایجاد می کرد. در یک جامعه پویا، فقیر و طبقه متوسط امروزی در امتداد نردبان های درآمد و موقعیت اجتماعی پیش می روند.
مهندسی انتقال هدفمند رانتهای هیدروکربنی به یک سیستم نظارتی گسترده دولتی نیاز داشت تا اطمینان حاصل شود که افرادی که بین صدک ۳۰ بالا و صدک ۷۰ پایین حرکت میکنند، هر بار که پیشرفت میکنند یا به زیر آستانه میرسند، به فهرست ذینفعان اضافه میشوند و حذف میشوند.
این سیستم نرخ های مالیات نهایی بسیار بالا را برای مردم درست زیر آستانه صدک ۷۰ و یارانه های بزرگ و مالیات بر درآمد منفی را برای افرادی که درست بالاتر از این آستانه هستند، معرفی می کرد.
منبع: Financial Turbine