شامیما بیگم را برگردانید و سپس او را به زندان بیاندازید
به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:
وکلاه اعتصاب مردم اولین آشنایی با شمیما بیگم است. رفتار تا حدی بیروح و ناخوشایند او برای هر والدینی قابل تشخیص است. این نگاهی است که یک نوجوان وقتی از او میپرسد که چرا از مانع بلیط پریده است یا ماشین ظرفشویی را روی هم نگذاشته است. وقتی از او می پرسند که چرا برای پیوستن به دولت اسلامی (IS) فرار کرده است، روی صورت خانم بیگم ظاهر می شود.
مرورگر شما از عنصر .
از زمانی که در سال ۲۰۱۵ بریتانیا را برای پیوستن به خلافت به اصطلاح به عنوان یک نوجوان ۱۵ ساله ترک کرد. ، دختر اهل بتنال گرین در شرق لندن راه خود را در روان بریتانیایی فرو کرده است. اول، به عنوان خردسالی که به یک فرقه مرگ اسلامگرا پیوست . سپس، در سال ۲۰۱۹، به عنوان یک نوجوان پشیمان که از دست داده شد. تابعیت بریتانیا او توسط دولت. چهار سال بعد، خانم بیگم جدیدی ظاهر شد که در یک مستند طولانی bbc که در این ماه پخش شد، درخواست کرد از اردوگاهی در شمال سوریه به خانه بازگردد. نقاب از بین رفته و با کلاه بیسبال و عینک آفتابی جایگزین شده است که بیشتر تیک تاک است تا وحشت. در ۲۲ فوریه، دادگاهی به این رویا پرداخت: درخواست تجدیدنظر او علیه حذف تابعیتش رد شد.
خانم بیگم با یک ایده قدیمی که دوباره مد شده است مجازات می شود: تبعید. در یونان باستان سقراط شوکران را به جای تحمل آن انتخاب می کرد. در قرون وسطی آلمان زنگ ها به صدا در می آمد در حالی که محکومان به بیرون از شهر اسکورت می شدند. در قرن هجدهم در فرانسه، قربانیان در پاریس رژه میرفتند و قبل از اخراج، در بازارهای مختلف کتک میزدند. متیو گیبنی، مورخ دانشگاه آکسفورد، میگوید تبعید نه به این دلیل که مردم فکر میکردند ظالمانه است، بلکه به این دلیل که غیرعملی شد، متوقف شد. دولتهای مدرن میتوانند ورود شهروندانی را که توسط همسایگان بیرون انداختهاند، مسدود کنند.
تبعید تنها در پی حملات ۱۱ سپتامبر به آمریکا بازگشت. تروریسم به مرزهای مدرن احترام نمی گذاشت، بنابراین دولت ها گرد و غبار ابزارهای باستانی را پاک کردند. بریتانیا پیشتاز بود. قوانین غیرفعال که به شهروندان دارای تابعیت اجازه میداد از گذرنامهشان محروم شوند، تغییر کاربری دادند. در سال ۲۰۰۲ حزب کارگر این قانون را حتی به کسانی که مانند خانم بیگم بریتانیایی به دنیا آمده بودند، گسترش داد.
از سال ۲۰۱۰، بریتانیا تابعیت بیش از ۲۰۰ نفر را که “به نفع عمومی نبودند” حذف کرده است (در مقایسه، فرانسه ۱۶ نفر را در همان دوره سلب تابعیت کرد). اینها عمدتاً افرادی بودند که برای جنگ به خاورمیانه رفته بودند، اما گاهی اوقات آنها دو تابعیتی بودند که در داخل کشور مرتکب جنایات جدی می شدند. خانم بیگم تنها مشهورترین نمونه تحریم است که اگرچه هنوز نادر است، اما شروع به روتین شدن کرده است. زبان بوروکراتیک است. مقامات از تبعید صحبت نمی کنند، بلکه از غیر طبیعی سازی صحبت می کنند. بدون زنگ. اما اثر همان است.
عواقب آن زشت است. برای شروع، شهروندان بریتانیا دیگر برابر نیستند. بریتانیا تابعیت را از افرادی که بومی متولد شده اند حذف نمی کند که به این ترتیب بی تابعیت می شوند، که خلاف قوانین بین المللی است. تنها بریتانیاییهایی که تابعیت جایگزین دارند، یا امکان دریافت آن را دارند، ممکن است با این مجازات روبرو شوند. (اگرچه خانم بیگم پاسپورت بنگلادشی ندارد، دادگاه ها استدلال کردند که او از نظر فنی یک شهروند بنگلادشی بوده است.) یکی از بنگلادشی تبار یا پدربزرگ و مادربزرگ ایرلندی می تواند تابعیت خود را سلب کند. یکی از سهامداران نسل دهم نورفولک نمی تواند. برای برخی شهروندی یک حق غیرقابل تعرض است. برای دیگران این یک امتیاز قابل لغو است.
تبعید نوعی سواری آزاد است. در قرن هجدهم، ولتر تبعید را با «پرتاب کردن سنگهایی به مزرعه همسایهمان» تشبیه کرد که ما را در خودمان آزار میدهد. بریتانیا معمولاً به چنین اتهاماتی حساس است. یک اشاره پنهان به بارگیری رایگان توسط پرزیدنت باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ برای کاهش هزینه های دفاعی دولت بریتانیا کافی بود. اما وقتی نوبت به اسلامگرایان بومی مانند خانم بیگم میرسد، دولت خوشحال است که به دیگران اجازه میدهد مشکل را حل کنند. حتی متحدان نزدیک هم در امان نیستند. جک لتس، که در آکسفورد بزرگ شده بود، متهم به پیوستن به IS در سال ۲۰۱۴ شد. از آنجایی که او نیمه کانادایی بود، بریتانیا در سال ۲۰۱۹ پاسپورتش را از او سلب کرد. اتفاقاً کانادا قانون خود را لغو کرده بود. به آن اجازه داد تا افراد متهم به جرایم تروریستی را در سال ۲۰۱۷ اخراج کند. اگر چرت بزنید، اتاوا، ضرر می کنید.
سلق کردن تابعیت شخصی یک گام افراطی است. اختیار انجام این کار در اختیار وزیر کشور است، وزیری که وظیفه دارد امنیت بریتانیا را حفظ کند. خانم بیگم به یک گروه تروریستی پیوست: همانطور که امنیتسالاران بریتانیا میگویند او ممکن است کارهای وحشتناکی در سوریه انجام داده باشد. اما تصمیم اولیه بدون بررسی عمومی گرفته شد. ساجد جاوید، وزیر کشور وقت، گذرنامه خانم بیگم را با استناد به شواهد سری از او گرفت: «اگر شما میدانستید که من میدانستم… دقیقاً همان تصمیم را میگرفتید».
چیزی که بیشتر مقامات را نگران می کند این است که خانم بیگم در صورت محاکمه در بریتانیا می تواند از زندان اجتناب کند. دسیسه های حقوقی می تواند فردی را که دولت بریتانیا به عنوان یک تهدید جدی می بیند، آزاد کند. برای حل این مشکل، وزارت کشور به نسخه ای نسبتاً خوش خیم از یک شعار استالینیستی اشاره کرده است: «هیچ شخص، بدون مشکل» به «بدون پاسپورت، بدون مشکل» تبدیل می شود. اما این یک اصل ناسالم برای زندگی هر جامعه دموکراتیک است. این استدلال واقعاً صادق نیست. رها کردن تهدیدات امنیت ملی در بیابان، و فرض اینکه آنها راه بازگشت به وطن را آشفتهتر از آنچه در غیر این صورت ممکن است طی نکنند، ساده لوحانه است. آمریکا که هیچ سنگر آزادی مدنی نیست، بر بریتانیا فشار آورده است تا جهادیهایش را در زندانهای خود نگه دارد و نه در اردوگاههای تحت کنترل.
بیگم کجا؟
اخراج خانم بیگم او را از کشور دور نگه می دارد اما او را از ذهن دور نمی کند. حامیان او رسانه ای هستند. او احتمالاً علیه تصمیم مبنی بر تأیید تبعید خود تجدید نظر خواهد کرد. داستان او همچنان توجه را به خود جلب خواهد کرد، زیرا بر روان رنجورهای جامعه بریتانیا، از مهاجرت و ادغام تا ظهور ترور اسلام گرایان، می گذرد. اما نگه داشتن او در یک اردوگاه بیابانی در سوریه به جای گذاشتن او در زندان بریتانیا، نشان دهنده ضعف است تا قدرت. بریتانیا به جای تنبیه او در خانه، ارزش هایش را زیر پا می گذارد تا او را از خود دور نگه دارد. خانم بیگم در بریتانیا ساخته شده است. او مشکلی است که بریتانیا باید حل کند. ■
از Bagehot، ستون نویس ما در مورد سیاست بریتانیا بیشتر بخوانید:
انجمن بازنگری برگزیت (۱۴ فوریه)
علائم بیمارگونه حزب محافظه کار (۷ فوریه)
با خانم هیوز، چهره اجماع سیاسی جدید بریتانیا ملاقات کنید< /a> (دوم فوریه)
برای تجزیه و تحلیل تخصصی بیشتر از بزرگترین داستان های بریتانیا، در Blighty، خبرنامه هفتگی فقط مشترکین، ثبت نام کنید .