شروع دوباره چرخه پول
کسب و کارها به وام نیاز دارند، اما بسیار گران هستند. سرمایهگذاری در سرمایهگذاریهای جدید کم است، زیرا یافتن یک طرح کسبوکار که بتواند بیشتر از آنچه بانک به مشتریانش ارائه میدهد، بازدهی داشته باشد، دشوار است.
در واقع، بانکها بیشتر منابع خود را صرف تمدید وام به بزرگترین بدهکار، یعنی دولت میکنند. چرا گردش پول در ایران متوقف شده است؟
علیرغم کاهش تورم از ۴۰ درصد بالاترین رقم دو سال قبل به حدود ۱۲ درصد، نرخ بهره همچنان بالا باقی مانده است. در حال حاضر، سپرده های بانکی بازده واقعی بیش از ۱۰٪ در سال را به دست می آورند.
چرا بانک ها چنین نرخ های سپرده بالایی ارائه می دهند؟ به سادگی، زیرا آنها کمبود پول نقد دارند. آنها برای ادامه کار به سپرده نیاز دارند، زیرا بیشتر دارایی های آنها به عنوان بدهی بد قفل شده است.
نشریه خواهر ما دنیای اقتصاد اخیرا در مقاله ای طولانی با عنوان کلید اصلی اقتصاد در سال ۱۳۹۵ (سال جدید ایرانی از ۲۹ اسفند ۱۳۹۴) به این موضوع پرداخته است.
به نظر نویسنده و به نظر ما، پول با دولت متوقف می شود. اگرچه دلایل زیادی برای انسداد گردش پول، سرمایهگذاری کم در کسبوکار و غیره وجود دارد، هزینههای مالی و مهمتر از آن، نحوه تأمین مالی آن به نظر میرسد ریشه همه شرارتها باشد.
اکثر دولت ها در سراسر جهان بیش از درآمدی که در بودجه مالی خود دارند هزینه می کنند. کاهش هزینه ها سخت است و در مواردی، برای یک دولت به خودکشی سیاسی محدود می شود. و وقتی مالیات یا در مورد ایران فروش منابع طبیعی برای پرداخت صورت حساب کافی نباشد، دولت به استقراض روی می آورد.
حالتهای قرض گرفتن
یک دولت می تواند با استقراض از موسسات بین المللی مانند صندوق بین المللی پول یا سایر دولت ها، بدهی خارجی خود را افزایش دهد یا به سرمایه گذاران بین المللی اوراق قرضه بفروشد. با این حال، اعتبارات خارجی سختگیرانه هستند.
صندوق بین المللی پول همیشه قبل از وقف پول از خزانه خود درخواست تغییر در سیاست یا مقررات دولت را می کند. سایر دولت ها و سرمایه گذاران بین المللی نیز درک کمتری از مشکلات دولت دارند.
در مورد ایران، دسترسی به چنین روشهایی برای استقراض وجود ندارد.
گزینه دیگر استقراض از بانک مرکزی است. خیلی شبیه قرض گرفتن از خانواده یا دوستانتان است. هیچ برنامه بازپرداخت یا وثیقه ای وجود ندارد. این نوع پول قرض گرفته شده به ندرت بازپرداخت می شود. در عوض، باعث افزایش عرضه پول می شود و محرک تورم را تحت فشار قرار می دهد.
به طور متناوب، دولت می تواند فروش اوراق قرضه به مردم را انتخاب کند. بیشتر بدهی های دولتی ژاپن متعلق به خانواده های ژاپنی است. این شکل از بدهی پایدارتر از بدهی خارجی است و تأثیر تورمی کمی دارد. وثیقه هم لازم نیست. فقط گفته دولت مبنی بر بازخرید اوراق قرضه در زمان مناسب کافی است.
همه خوبند!
با این حال، برخی از تعهدات زمان بندی شده بی اعتنایی می کنند. بنابراین به جای فروش اوراق، از بانک ها وام می گیرند و از آنها می خواهند به شرکت ها و وزارتخانه های دولتی وام دهند. در یک اقتصاد تحت سلطه دولت، بانک ها با انتخاب کمی روبرو هستند. وام می دهند و بدون دریافت وثیقه مناسب یا تضمین بازپرداخت وام می دهند. آنها گاهی اوقات مجبورند پروژه های غیراقتصادی را تامین مالی کنند.
اما زمانی که زمان جمعآوری پرداختها فرا میرسد، معمولاً وامدهندگان کلاهک در دست دارند. بنابراین بانکداران از وام گیرندگان دولتی دعوت میکنند تا بنشینند و درباره یک وام جدید برای پوشش اصل و سود وام قبلی مذاکره کنند.
به این ترتیب هر دو طرف خوشحال هستند. وام گیرندگان فقط به تجارت خود باز می گردند و بدهی خود را پرداخت نشده رها می کنند و بانک می تواند بابت دفاتر خود از وام دادن سود دریافت کند و پاداش خوبی را برای مدیران بانک به ارمغان آورد! وضعیت بانکداری در اقتصاد دولتی چنین است.
نوع رقابت نادرست
آیا نظارتی وجود دارد؟ بله، بانک مرکزی در حال نظارت بر بانک ها و وام دهی آنهاست، هرچند نیمه دل.
بانک مرکزی ایران در بیشتر تاریخ ایران در جیب دولت بوده است. و مدیران ارشد بانک های تجاری عادت دارند که در کرسی رئیس CBI بنشینند.
بانک ها می توانند چرخه را حفظ کنند، تا زمانی که بتوانند پول کافی جذب کنند. آنها می توانند عطش خود را برای پول نقد با ارائه نرخ سپرده بالاتر یا استقراض از بانک مرکزی برطرف کنند.
رقابت بین وام دهندگان بر سر سپرده ها و کمبود منابع نقدینگی آنها از دلایل اصلی شکاف بین تورم و نرخ بهره است. در نهایت، نرخهای بالا پول را از سرمایهگذاری تجاری به بانکها منتقل میکند و وامگیرندگان غیردولتی را در خواهان تأمین مالی ارزان نگه میدارد.
بخش خصوصی متضرر میشود در حالی که شرکتهای دولتی به نرخهای بهره بالاتر اهمیتی نمیدهند، زیرا آنها نه قصد دارند و نه ظرفیت بازپرداخت بدهی خود را دارند.
بازگشت به صندوق
هر زمان که بانک ها کوتاه بیایند برای کمک به بانک مرکزی مراجعه می کنند. با فشار دولت، بانک مرکزی مجبور به وام دادن است. این در واقع استقراض غیرمستقیم دولت از بانک مرکزی است.
این یکی از دلایل ساختاری اصلی تورم بالا در ایران است.
به دلیل فقدان ابزارهای پولی و سیاست منسجم، مسیر اصلی بانک مرکزی برای مهار تورم، همانطور که اکنون توسط دولت جدید به عهده گرفته شده، کاهش سرعت وام دهی خود به بانک ها است.
نتیجه اجتناب ناپذیر آن در سیستم اقتصادی ایران، کاهش سرعت تولید اقتصادی است.
راه خروج
برای شکستن این چرخه، بدهی دولت به بانک ها باید به اوراق بهادار تبدیل شود و در بازار بدهی به خریداران فروخته شود. برخی از وام ها باید به عنوان زیان رد شوند، بنابراین بانک ها تحت فشار مالی قرار خواهند گرفت.
اوراق بهادار شدن بدهی دولت به شفافیت میافزاید و دولت را وادار میکند قبل از استقراض دو بار فکر کند.
سپس و تنها در این صورت بانک مرکزی می تواند بدهی دولت را بخرد و به نوبه خود نرخ استقراض را پایین بیاورد و اقتصاد را تحریک کند.
علاوه بر این، نقدینگی آزاد شده به بانک ها در نتیجه به احیای وام های تجاری کمک می کند.
دولت هم اکنون این مسیر را آغاز کرده است. دولت در حال معرفی اوراق بدهی جدید و بررسی وضعیت مالی خود برای یافتن داراییهایی است که میتوانند از اوراق قرضه حمایت کنند.
بانک مرکزی نظارت خود را بر بانکها تشدید میکند، به لطف استقلال تازهای که دولت داده است. یک راه طولانی برای رفتن وجود دارد. با این حال، این ممکن است بزرگترین بازنگری اقتصادی در تاریخ ایران باشد.
منبع: Financial Turbine