علائم بیمارگونه حزب محافظه کار
به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:
Aلان کلارک می دانست که در حال مرگ است. سیاستمدار و روزنامهنگار محافظهکار «کاملاً جنسیزدایی» شده بود – شرایطی نگرانکننده برای یک فاحشهگر – و در حالی که بعدازظهرها دور بود «بیحال در حال چیدن سلام یا کاتالوگ آئودی بود». سردردهای تاری سالها او را آزار میداد، اما او دستور چشمپزشک برای معاینه آنها را نادیده گرفت تا اینکه در یک بستری ناگهانی در بیمارستان در ماه مه ۱۹۹۹، تومور بزرگی در مغز طوفان نماینده مجلس کنزینگتون و کنزینگتون کشف شد. چلسی چهار ماه بعد، او مرده بود.
در حالی که شقیقههای خود را روی میز آشپزخانه ماساژ میدهد، هنوز میتواند برخی چیزها را به وضوح ببیند. . با نزدیک شدن به انتخابات سراسری مه ۱۹۹۷ که به تونی بلر منجر شد، همکارانش یک پارلمان معلق یا اکثریت کوچک حزب کارگر را در بدترین حالت پیش بینی کردند. جان میجر، نخست وزیر، در حالت تراشه ای بود. کابینه در حال حرکت بود. ما پیروز خواهیم شد، آلن. ما برنده می شویم!» نیکلاس سومز، یک نماینده مجلس، یک شب در آوریل ۱۹۹۷ فریاد زد. کلارک بهتر می دانست. او نوشت: «شکاف حل نشدنی است و در واقع در حال افزایش است. “T۳۴ های نه چندان دور دوباره در استحکامات اودر بودند.”
کلارک تاریکی را در زیر ذکاوت پنهان داشت. او یک پرتره امضا شده از هیتلر را که او را “گرگ” می نامید، در گاوصندوق خود نگه داشت. بیبیسی او را “کادر مورد علاقه بریتانیا” نامید. گزارش های مدرن از رفتار او بسیار خشن تر خواهد بود. اما او هنوز هم ارزش خواندن دارد. جلد پایانی خاطرات او که نزدیک به پنج دهه نگه داشته است، آینهای از ضعف حزب محافظهکار فعلی است.
این تا حدودی به دلیل شباهتهای بین دهه ۱۹۹۰ و اکنون است. نمایندگان محافظهکار در آن سالها بیپایان میجوند. خوشبین ها اصرار دارند که انتخابات بعدی می تواند تکرار نتیجه سال ۱۹۹۲ باشد، که در آن یک رای دهندگان ذاتا محافظه کار از یک رهبر سخت کوش محافظه کار در مقابل حزب کارگر نیمه اصلاح شده حمایت کردند. اما آنها در استخوان خود می دانند که سرنوشتی مانند سال ۱۹۹۷ محتمل تر است. روانشناسان، مانند پزشکان، خطاپذیر هستند، اما پیشآگهی وجود دارد و امیدوارکننده نیست: نظرسنجیها حاکی از برتری ثابت حزب کارگر با حدود ۲۰ امتیاز است. رتبه بندی شخصی ریشی سوناک ضعیف و ضعیف است. یکی از دوستان قدیمی کلارک میگوید: «مردم فکر میکنند دیگر پاسخی برای نیازهای خود ندارند، و فریاد عمومی رایدهندگان این خواهد بود که «مهربان، لعنت کن».
تا حدی به این دلیل است که شلختگی دوباره حزب را فلج می کند. نسخه امروزی کمتر از نسخه دهه ۱۹۹۰ است – کلارک توسط News of the World، یک روزنامه، به دلیل داشتن رابطه با همسر یک قاضی و همچنین دو دخترش افشا می شود. اما به همان اندازه مضر است. در ۷ فوریه آقای سوناک کابینه خود را تغییر داد تا جایگزین ندیم زهاوی، رئیس حزبی شود که او به خاطر امور مالیاتی خود برکنار کرده بود. در همان روز، نماینده مجلس از ریچارد شارپ، رئیس بیبیسی، در مورد گزارشهایی مبنی بر دست داشتن در میانجیگری وام نامعلومی برای بوریس جانسون، مدت کوتاهی قبل از اینکه آقای جانسون به او توصیه کند، بازجویی کردند. قرار ملاقات با پخش کننده (آقای شارپ ترتیب هرگونه تأمین مالی را رد کرده است.)
اما کلارک امروز راهنمای بی بدیلی برای محافظهکاران است، زیرا روزنامهنگار و مهمان دارای علائم بیماریزا هستند. مردی که در حال مرگ است می خواهد به امور خود نظم دهد. کلارک نگران تسویه بدهی هایش بود. دستور کار آقای سوناک برای دولت – اصلاح امور مالی عمومی، کاهش هزینه های معوقه خدمات بهداشتی – می تواند پس از سال ها زندگی سخت مانند یک تمرین منظم به نظر برسد. این غیراخلاقی است که بدهی به بچه ها بدهی، او اغلب می گوید. کلارک می خواست قبل از مرگش لوله کشی سالتوود، قلعه خود در کنت را تعمیر کند. به عنوان بخشی از تغییر سازمان، آقای سوناک با ایجاد دپارتمانهای جدید برای انرژی، علم و تجارت، دوباره سیمکشی مجدد وایت هال را آغاز کرد. ممکن است موفقیت آمیز باشد، اما بعید است که آقای سوناک از ثمره کارهایش لذت ببرد. مرد در حال مرگ می پرسد
من با زندگی خود چه کرده ام؟ کلارک برای به پایان رساندن «کتاب بزرگ»، تاریخچهاش از محافظهکاران، مسابقه داد و امیدوار بود که او را به خاطر خاطرات خاطرات به یادگار بگذارند. همین سوال برای محافظهکاران پس از ۱۳ سال ریاست جمهوری و پنج نخستوزیر که هرکدام کار قبلی خود را لغو کردهاند، مطرح میکند. آنها می توانند بگویند که بریتانیا را از جرمی کوربین، رهبر سابق چپ افراطی کارگر در امان گذاشتند و آن را از طریق همه گیری نجات دادند. اما در لحظات غم انگیز کشوری را می بینند که در آن بار مالیاتی به ندرت تا این حد بالا بوده است، خدمات عمومی تا این حد ترسناک یا فرهنگ آن چنان غیرمحافظه کارانه بوده است. در مورد برگزیت، بهترین چیزی که حامیان آن می توانند ادعا کنند این است که کار در حال پیشرفت است.
گرگ و میش یک زندگی زمانی برای تحقق رویاهای دیرینه است. کلارک خود عمدتاً به دنبال اریبول، املاک اسکاتلندی خود بود. برای برخی از محافظهکاران، فهرست بلندتری از جاهطلبیها وجود دارد: خروج از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، مثلاً، یا حذف کتاب اساسنامه قانون اتحادیه اروپا . هنوز هم افراد رویای حمل جعبه قرمز یک وزیر را تا زمانی که هنوز هست، دارند. سخاوتمندانهترین تفسیر از ارتقای لی اندرسون بیرحم توسط آقای سوناک به معاونت ریاست حزب محافظهکار، ارضای یک آرزوی فهرستوار است.
وست مینستر با تراش سنگ نوشته های محافظه کار بازتاب می یابد. لیز تراس امیدوار است که تاریخ در نهایت به نخست وزیری ۴۹ روزه که شهرت حزب را برای مدیریت اقتصادی از بین برد، لبخند بزند. نخستوزیر سابق در مقالهای مبهم و تئوری توطئهای که در ۵ فوریه در ساندی تلگراف منتشر شد، نیروهای تحتالشعاع را بهخاطر از بین بردن مسیر رشد او سرزنش کرد. آقای جانسون مایل است به خاطر کمک به اوکراین از او یاد شود. در ۳ فوریه، او با نادین دوریس، دوستداشتنیترین وزرای کابینهاش، مصاحبه تلویزیونی کرد (تصور کنید سارقان واترگیت از ریچارد نیکسون بازجویی میکنند). اما تاریخ به شما اجازه انتخاب نمی دهد. کلارک می خواست که روی سنگ قبرش نوشته شود: “۴۱ سال با جین ازدواج کرده ام.” جین آن را خالی گذاشت.
زندگی پس از مرگ
احزاب، بر خلاف مردم، می توانند دوباره متولد شوند. روز رستاخیز انتخاباتی جذابیتهای خاصی دارد: پاکسازی بزرگان، انتخابات رهبری و بحثی تازه درباره آینده محافظهکاری. کلارک در سال ۱۹۹۵ نوشت: «امیدوارم اکنون کاملاً قاطعانه باشد، حزب محافظه کار تکه تکه شود و تعداد زیادی از مردم کرسی های خود را از دست بدهند. در نهایت شاید برند خاص من از رادیکالیسم بتواند رشد کند.» کلارک علاقه ای به مردن نداشت. اما او میتوانست جنبه روشنی را در مرگ همکارانش ببیند. ■
از Bagehot، ستون نویس ما در مورد سیاست بریتانیا بیشتر بخوانید:
با خانم هیوز، چهره اجماع سیاسی جدید بریتانیا ملاقات کنید (دوم فوریه)
بلات، هنر اتحاد شوروی، به بریتانیا می آید (۲۶ ژانویه)
سیاست بریتانیا به پول بیشتری نیاز دارد (۱۹ ژانویه)
برای تجزیه و تحلیل تخصصی بیشتر از بزرگترین داستان های بریتانیا، ثبت نام کنید در Blighty، خبرنامه هفتگی فقط مشترکین.