ماجرای حراجی میلیاردی، خریداران ناشناس و مالیات نامعلوم
هفدهمین دوره از حراج تهران، برگزار شد؛ یکی از پربحثترین رویدادهای هنرهای تجسمی که مانند سابق، با مدیریت محفلی، رویکرد انحصاری و ساز و کار مشکوک مالی در حاشیه امن بولتنهای تبلیغاتی که اکثر رسانههای خبری برای آن فراهم کردهاند، آرام گرفته است، رسانههایی که تا این لحظه، جز مطرح کردن رونوشتی تکراری از هم و پوشش ویترینِ این حراج، کار دیگری نکردند.
در این میان شاید بهتر باشد که با نگاهی اجمالی به دورههای پیشین این مزایده، به ساز و کار این رویدادِ پربحث، ریزبینانهتر بنگریم.
۱۱ سال حاشیه
حراج تهران، یک رویداد ۱۱ ساله است که در قالب یک نهاد خصوصی با مدیریت علیرضا سمیع آذر، آغاز بهکار کرد. این حراج در آغاز تأسیس خود، با فضای نه چندان مطلوبی مواجه شد و به این دلیل کمتر کسی به ادامهدار بودن آن امیدوار بود. با این حال، اولین دوره از این حراج، با فروش بالغ بر دو میلیارد تومانی، این رویداد را مورد توجه خواص قرار داد.
در این میان، یکی از موضوعاتی که مدتهاست در مورد حراج تهران مورد بحث و نقد قرار میگیرد، مربوط به درصد بالایی است که این نهاد از عواید فروش آثار هنری دریافت میکند. مصداق بارز این مدعا، اظهارات سمیع آذر، مدیر اجرایی حراج تهران در سال ۹۲ بود که اعلام کرد: «۱۵ درصد از عواید فروش این حراجی سهم برگزارکنندگان است»؛ درصدی غیر معمول به همراه درآمدهای غیررسمی که حواشی بسیاری به همراه داشت.
اما حالا که ۱۱ سال از آغاز حراج تهران میگذرد، این رویداد با حواشی و اتفاقات افزونتر نسبت به سالهای گذشته برگزار میشود. طبق دادههای اعلامی از سایت حراج تهران، در رویداد اخیر، از میان ۱۱۰ اثر ارائه شده شامل ۸۶ اثر نقاشی، ۹ مجسمه، ۴ عکس و ۱۱ تابلو نقاشیخط، ۱۰۰ اثر به مبلغ ۲۱۱ میلیارد و ۲۱۰ میلیون تومان به فروش رسید که فروش بیش از ۲۱ میلیاردی تابلویی بدون نام از سهراب سپهری در میان سایر آثار دوباره نام این هنرمند فقید را حاشیهساز کرد.
سهراب سپهری، طی سالها فعالیت حراج تهران، نامی عجین با این رویداد بوده و هست. به ویژه در دوره هفتم که همزمان با ۲۶ میلیارد تومان فروش نهایی، شائبه جعلی بودن گرانترین اثر حاضر، پربحث شد، اتهامی که البته آب را از آب تکان نداد و نه تنها اثر مشکوک به جعل به طرز شگفتآوری در مزایده باقی ماند بلکه با مبلغ بالایی نیز به فروش رسید.
اثر مورد بحث، نقاشیِ سهمیلیاردی سهراب سپهری از مجموعه تنه درختان بود که در سال ۱۳۵۱ خلق شده بود، اثری که ورود آن به حراج، با هدف مارکتینگ و برندسازی از نام هنرمند بود، علیرغم توجه به این نکته که سپهری این آثار را با دلش کشیده بود و شاید از نظر کیفیت و تکنیک در میان دیگر هنرمندان مطرح، کمتر حرفهای به نظر میرسید.
بهاسازی برای آثار، آنچه ناپیداست
بیایید به پردهای برداشتهنشده از رازهای حراج تهران بپردازیم. به فریب، بازی و حبابهای قیمتی در هنرهای تجسمی؛حراجی که طی سالهای اخیر، موضوعی بسیار مورد توجه و بحثبرانگیز بود و روند قیمتگذاری آثار هنری و پشت پردههای این مناقصه، به شدت مورد بررسی قرار گرفت، به گونهای که حتی سریالهای تلویزیونی هم از این مسائل غافل نماندند.
در میان بسیاری از آثار نمایشی، چون «رقص روی شیشه»، «هیولا» و …، شاید سریال «آقازاده» بهطور علنیتری به رازهای پنهانی از پولشویی، فساد مالی، فروش آثار جعلی و قیمتگذاریهای بیاساس پردهبرداری کرده باشد. این حاشیهها و رمزهای ناگفته، انتقادات و سؤالات متعددی را از سوی کاربران فضای مجازی نسبت به مسئولان ناشناخته این نهاد هنری به همراه داشت.
بیپاسخ ماندن سؤالات مرتبط با اثرهای مشکوک در حراج تهران، مسائل کماهمیتی نیست، اما ظاهرا ادامهدار است. در حالیکه این مسائل به سادگی نمیتوانند نادیده گرفته شوند و نیاز به بررسیهای دقیقتر و کاملتر دارند.
با این حال، برخی از مکانیزمهای مشکوک کشف شدهاند که میتوان آنها را به بیان سادهتر، بازیهایی در قیمتگذاری آثار نامید. به عنوان مثال، مجموعهدارانی که از فروش اثرهای خود صرف نظر کردهاند، با ایجاد اثر مشکوک و تبلیغات مختلف، حبابهای قیمتی ایجاد میکنند تا ارزش آثار به شدت افزایش یابد. این مکانیزمها بهطور مختصر میتوانند به فرآیندی از معرفی و قیمتگذاری مصنوعی آثار تلقی شوند. با همین بازی، یک اثر از سهراب که ۵۰۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده بود، ناگهان ٣ میلیارد تومان به فروش رفت. در واقع فروشی شکل نگرفت بلکه حبابی ایجاد شد تا قیمت آثار سهراب در سرتاسر دنیا افزایش پیدا کند و همین اتفاق هم افتاد.
این حبابهای قیمتی و بازیهای پنهانی، در نهایت توانست باعث جذب سرمایهداران و هنردوستان به این حراج شده و باعث افزایش ناگهانی قیمتها در دنیای هنرهای تجسمی شوند. این مسائل باعث شدهاند که افراد به سؤالات جدیتری نسبت به فرآیند قیمتگذاری و معاملات هنری در حراجهای تهران پرداخته و به دنبال افشای رازهای پنهان این مناقصهها باشند.
بهعبارت دیگر، تعیین قیمتهای منصفانه و شفاف در اثرهای هنری و افزایش نظارت بر فرآیند حراجها، از اهمیت بالایی برخوردار است تا بازیها و فسادهای احتمالی در این حوزه به حداقل برسند و هنری شفاف و ارزشمند را در میان هنردوستان جاانداز کنند.
ارتباطی پنهان بین بزرگترین مجموعهداران ایران و حراج تهران
حراج تهران در چند سال اخیر با موضوعاتی ناشناس و پرسپکتیو شگفتی روبرو بود. خریداران حراج تهران اکثراً ناشناس هستند و بسیاری از آنها به عنوان پایههای ثابت این نوع مزایدهها شناخته میشوند. این وضعیت که خریداران، احتمالاً چهرههایی از قشر مجموعهداران بزرگ هنری هستند، دور از واقعیت به نظر نمیرسد. از این جهت، هویت اکثر خریداران حراج تهران ناشناس و مخفی میماند که البته این امر به عنوان یک مسئله قانونی و ضروری در دنیای هنری سراسر جهان امری طبیعی است. اما چالش موجود اینجاست که در این حراجها، خود مالکان اثرها روی اثرشان چکش نمیزنند و به ایجاد حباب قیمتی و ارتفاع ناگهانی قیمت آثار نیز دامن نمیزنند! حتی اگر مسئولان، با پشت پرده این بازیها و تبانیها آشنا شوند، برخورد قاطعانهای با خاطی انجام میدهند. چه اینکه، در حراج کریستیز لندن، با تیم سمیع آذر بهخاطر تبانی در فروش آثار برخورد و فعالیت او حتی در بازار دوبی نیز محدود شد، موضوعی که باعث سقوط بهای آثار هنری ایرانی در بازار دوبی شد.
همچنین در ساز و کار حراج تهران شگفت، فروش آثاری است که بهطور عجیبی از فروشنده خود خریداری میشوند! مسالهای که در سریال «آقازاده» محصول سازمان اوج نیز به آن اشاره شد و به نظر میرسد این رویکرد، شگردی برای ایجاد حباب قیمتی و تأمین بازار آثار بیشتر طی سالهای آتی باشد، امری که میتواند تأثیرات منفی روی بازار هنر و اعتماد عمومی داشته باشد.
در این حوزه، چند مجموعهدار بزرگ از جمله عباس ایروانی (هلدینگ عظام)، حمیدرضا هاشمنیا (سامسونگ)، اخوان (گروه صنعتی اخوانجم)، امیرمحمد تقی گنجی (مهرام)، گرامی (چای گلستان)، بهبهانی (پورشه) و دانیالزاده (فولاد) در حوزه تجسمی و بهخصوص حراج تهران فعالیتهای مکرری داشتهاند، نامهایی که احتمال دارد همزمان هم مالکان باشند و هم و خریداران!
واکاوی حراج تهران
درنتیجه، تشکیل یک هیئت اصلاحی جهت بررسی و پیگیری مسائل مرتبط با حراج و ایجاد شفافیت بیشتر در معاملات هنری، میتواند گامی مؤثر در جلوگیری از فسادهای احتمالی و حبابهای قیمتی در بازار هنر ایران باشد. همچنین، افزایش نظارت بر این حوزه و ارتقاء آگاهیهای عمومی درباره مسائل هنری نیز میتواند به بهبود وضعیت بازار هنر و اعتماد عمومی در این زمینه کمک کند.
حضور گسترده سامسرویس در حراج تهران
حراج تهران به عنوان یکی از بزرگترین رویدادهای هنری ایران در دوران اخیر، توجه بسیاری از نهادها و موسسات هنری را به خود جلب کرده است. از جمله نمایندگی رسمی سامسونگ در ایران، سامسرویس، که به عنوان اسپانسر این حراج هم فعال بوده و گفته میشود اکثر آثار رکوردشکن از لحاظ قیمت در این حراج را خریداری کرده است. چنانچه در حراج سه سال پیش، اثر آیدین آغداشلو را نیز خریداری کرد.
البته پیش از آغاز حراج تهران، نامهایی همچون مهدی جهانگیری و بانک گردشگری نیز به خاطر خریدهای میلیاردی در این حراجها مورد توجه و حاشیهسازیهای مختلفی قرار گرفتهاند که هنوز جزئیات و زمینههای این خریدها روشن نشده است.
مالیات کجای ماجرای حراج تهران است؟
«هنرمندانی که آثارشان را در حراج میفروشند نگران مالیات نباشند»؛ سمیع آذر این اظهارنظر را مرداد سال گذشته مطرح کرد. حال ارزش معاملات در این حراج در حالی به بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان رسیده است که پیشتر سمیعآذر خاطر خریداران و فروشندگان را از مساله مالیات جمع کرده بود! آن هم در شرایطی که گمانهها نسبت به پولشویی، گراننمایی، تدلیس و غش در معامله در این حراج کماکان مطرح است. گمانههایی که انتظار میرفت تاکنون توجه دستگاه قضا را نسبت به خود جلب میکرد تا نسبت به اطلاعات اقتصادی تمامی خریداران محصولات حراج تهران، طبق ماده ۱۸۱ قانون مالیاتهای مستقیم، اهتمام ورزند.
بر اساس بند (ل) قانون مالیاتهای مستقیم، هنرمندان و خرید و فروش آثار هنری شامل معافیت میشوند. تا اینجا طبق قانون همهچیز درست است.
اما با نگاه به سقف فروش آثار و سقف معافیت مالیاتی، ماجرا کمی فرق میکند. براساس جزء (۱) اصلاحی بند (ق) تبصره (۶) ماده واحده لایحه بودجه ۱۴۰۲ کل کشور؛ معافیت مالیاتی بازیگران، اجرای صحنه خوانندگی (کنسرت) و تهیهکنندگی، نشر و تکثیر و پخش آثار موسیقیایی، حراجی آثار هنری موضوع بند (ل) ماده (۱۳۹) قانون مالیاتهای مستقیم فقط تا سقف ۳۲۰ میلیون تومان در سال قابل اعمال است و بعد از آن حسب مورد به نرخ قانون مالیاتهای مستقیم مشمول مالیات است.
اینجا توجه شما را تنها به چند نمونه جلب میکنیم که طبق تبصره بالا، باید مشمول مالیات شوند! بر اساس فهرست هفدهمین دوره حراج تهران، آثار بسیاری با کمینه و بیشینه بالای یک میلیارد تومان قیمتگذاری شدند که اثر هنری فروش رفته به قیمت ۵ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان مربوط به مارکو گریگوریان، اثر هنری فروش رفته به قیمت ۹ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان مربوط به منیر فرمانفرمائیان، اثر هنری فروش رفته به قیمت ۳ میلیارد تومان مربوط به منوچهر یکتایی، اثر هنری فروش رفته به قیمت ۱۷ میلیارد تومان مربوط به کوروش شیشهگران، اثر هنری آغداشلو فروش رفته به قیمت ۸ میلیارد تومان و اثر هنری فروش رفته به قیمت ۱۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان مربوط به سهراب سپهری تنها بخشی از این آثار است و نقض مشهود قوانین در اظهارات مدیر حراج تهران را مصداق بخشیده است!
تلاش برای افزایش شفافیت و اعتماد عمومی
یکی از ضعفهای مهم حراج تهران، عدم شفافیت در برگزاری آن است. بدون وجود مکانیزمهای شفاف و روشنسازی، مردم نمیتوانند به طور کامل با آثار و میزان مبلغی که در این حراج پرداخت میشود آشنا شوند. همچنین، نقش تیم کارشناسی در این حراج کاملاً نامعلوم و ناشناخته است که میتواند شبهاتی را ایجاد کند. اصلاح و بهبود فرآیند کارشناسی با دخالت کارشناسان مستقل و شناختهشده، بهترین راه برای ایجاد اعتماد عمومی در این حراج است.
یکی دیگر از مسائلی که نیازمند بررسی است، قیمتهای بالای آثار هنری در این حراج است. این امر میتواند نشاندهنده تخلفات و ناکارآمدیهایی در فرآیند حراج باشد که باید بررسی و رفع شوند. افزایش شفافیت و انتشار اطلاعات دقیقتر درباره آثار و قیمتهای آنها میتواند به کاهش این مشکل کمک کند.
همچنین، بهتر است برگزارکنندگان حراج تهران به مسائلی که مطرح شدهاند، پاسخ دهند. مخصوصاً به سؤالات مردم درباره اینکه آیا آثار فروختهشده در آینده با همین قیمت مجدداً برگردانده میشوند و آیا چکشزنی واقعاً انجام میشود یا خیر؟ این نوع از اطلاعرسانیها میتواند به ایجاد اعتماد عمومی و کاهش شبهات کمک کند.
منبعک اقتصاد ۲۴
[انتهای پیام]
منبع: ایران اکونومیست