محو شدن مرزهای دولتی و خصوصی در ایران
تقسیم متمایز بین بخش دولتی و خصوصی که توسط اقتصاددانان درک می شود در ایران صدق نمی کند.
در مقالهای که اخیراً توسط المانیتور منتشر شده، آمده است که بررسی تأثیر سیاستهای دولت باید بخش موسوم به شبه دولتی در ایران را در نظر بگیرد. به استثنای موارد زیر:
امرالله قدیری، استاد دانشگاه ایران، در سرمقاله اول اردیبهشت در روزنامه اقتصادی دنیای اقتصاد نوشت: «زمان آن فرا رسیده است که دولت را به عنوان قوه مجریه از دولت و سازمانهای وابسته به دولت در مطالعه اقتصاد جدا کنیم. ”
بخش شبه دولتی متشکل از مشاغلی است که تحت قانون تجارت ایران به عنوان نهادهای خصوصی ثبت شده اند، اما در واقع یا به طور کامل یا جزئی در مالکیت بازیگرانی مانند ارتش، بنیادها و صندوق های بازنشستگی هستند.
این بخش از اوایل دهه ۲۰۰۰ به طور مداوم گسترش یافته و به حوزه های مخابراتی و بانکی وارد شده است. در واقع، زمانی که ایرانسل در سال ۲۰۰۵ حق تبدیل شدن به دومین ارائهدهنده بیسیم ایران را به دست آورد، هیچ کس غافل نشد که صنعت الکترونیک ایران، یک شرکت وزارت دفاع، ۵۱ درصد از سهام این شرکت را در اختیار داشت. سال گذشته، گزارشی تخمین زد که ۱۹۰۰۰ شرکت از بخش شبه دولتی تشکیل شده اند.
بخش شبه دولتی پس از پایان جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، زمانی که مؤسسات عمومی شروع به تأسیس شرکتها و سازمانهای نظامی راهاندازی تجارت کردند، ظهور کرد.
به عنوان مثال، خاتم الانبیا، مجموعه تجاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان یک ستاد نظامی برای بازسازی در سال ۱۹۸۹ تأسیس شد.
این نهادهای شبه دولتی – برخی از آنها دولتی یا بخشی از نظام سیاسی – کسب و کار خود را تأسیس کردند و آنها را به عنوان شرکت های خصوصی به ثبت رساندند. به عنوان مثال سازمان منطقه آزاد کیش در اواخر دهه ۱۹۸۰ منطقه آزاد تجاری کیش را راه اندازی کرد و به عنوان مدیر آن فعالیت می کرد. KFTZO سپس خطوط هوایی کیش را تأسیس کرد، مالکیت املاک جزیره کیش را به عهده گرفت و به یک بازیگر اصلی در صنعت گردشگری تبدیل شد.
زمانی که دولت ایران خصوصیسازی را در سال ۱۹۸۹ آغاز کرد، به عنوان بخشی از سیاستهای اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور سابق، برای شروع سریع اقتصاد، نهادهای شبه دولتی برای سهام شرکتهای دولتی پیشنهاد دادند.
در واقع، خصوصیسازی به فرآیندی برای انتقال اموال عمومی به شرکتهایی تبدیل شد که به عنوان مشاغل خصوصی تعریف میشوند اما متعلق به سازمانهای عمومی هستند.
ماجرای شرکت هواپیمایی ایران آسمان نمونه ای است. دولت ایران که در سال ۱۹۸۰ از طریق ادغام چهار شرکت هواپیمایی خصوصی سابق ایجاد شد، ۱۰۰ درصد سهام خود را در این شرکت در سال ۲۰۰۲ به سازمان بازنشستگی کارمندان کشوری واگذار کرد.
محققان سازمان تامین اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی ایران را از ذینفعان اصلی خصوصیسازیها میدانند. در سال ۲۰۱۳، قانونگذاران ایران تخمین زدند که بیش از ۱۵۰۰ تریلیون ریال (۴۶ میلیارد دلار) سهام به عنوان بخشی از فرآیند خصوصیسازی به نهادهای شبه دولتی واگذار شده است که در سال ۲۰۰۵ در پی فرمان رهبر آیتالله سید علی خامنهای تشدید شد.
>
در چند مورد مناقصه ای صورت نگرفت. در عوض، دولت سهام خود را در شرکتهای دولتی به CSPO یا SSO یا بانکها بر اساس احکام کابینه یا اجرای تعهدات بودجه منتقل کرد.
امروزه ترسیم مرزهای مشخص بین عمومی و خصوصی در ایران تقریباً غیرممکن است.
برای دههها، دیدگاه اصلی در میان ناظران این بوده است که اقتصاد ایران قلمرو قوه مجریه است. دولت، در واقع، مالک شرکت ها و املاک بزرگ باقی می ماند. همچنین اقتصاد را تنظیم می کند. کمیته ها و شوراهای متعدد آن به مسائلی از کیفیت نان گرفته تا استانداردهای صنعتی برای مواد مقاوم در برابر آتش می پردازند.
با این حال، بخش شبه دولتی سلطه قوه مجریه در اقتصاد را به چالش می کشد و از اختیارات آن به عنوان تنظیم کننده سرپیچی می کند. این واقعیت جدیدی را در میدان ایجاد کرده است، واقعیتی که باید هنگام ارزیابی عملکرد دولت یا پیشبینی تأثیر سیاستهای آن در نظر گرفته شود.
منبع: Financial Turbine