ناکامی پارلمان در نگه داشتن وزرا با استانداردهای بالاتر
یک شرکت در مضیقه است، سهام آن در حال انباشته شدن است و جوهر قرمز همه جا را فرا گرفته است. برای رسیدگی به این موارد، هیئت مدیره مدیر عامل را برکنار می کند و به دنبال مدیر شایسته تری می گردد.
آنها نامزدهای احتمالی را بررسی میکنند، به ظاهر معتبرترین نامزدها را بر اساس اطلاعات موجود علامتگذاری میکنند و یکی را برای حضور در هیئت مدیره انتخاب میکنند و طرحهایی را برای تغییر مسیر طرح میکنند.
تخته همه گوش است. آنها وضعیت خود را می دانند و از داوطلب انتظار دارند که تحقیقات لازم را انجام داده و با برنامه های مشخصی ارائه شود. با این حال، چیزی که آنها می شنوند، بازی کلمات در مورد اولویت هایی است که از قبل می دانند، مانند “افزایش ارزش سهام از طریق افزایش درآمد، تسویه بدهی ها و تعیین استراتژی های جدید”.
نامزد میتواند چشمگیرترین سابقه کار را داشته باشد، اما آیا میتوان او را بر اساس ارائه نامنسجم یک طرح کلی برای رسیدگی به مشکلات شرکت انتخاب کرد؟ این یک انتخاب کورکورانه و غیرمسئولانه خواهد بود که مملو از تعهدات و مستعد زیان اقتصادی بیشتر است.
چنین بود وزرای پیشنهادی حسن روحانی، رئیسجمهور، که هفته گذشته در مجلس حاضر شدند. این نامزدها قرار بود سکان هدایت حساس ترین وزارتخانه ها مانند امور اقتصادی و دارایی را در دست بگیرند. صنایع، معدن و تجارت؛ و ارتباطات و فناوری اطلاعات به سختی چیز مشخصی برای گفتن در مورد اینکه چه چیزی و چگونه قرار است پیشروی کنند، نداشتند.
با این حال، همه نامزدها، به جز حبیب الله بیطرف – نامزد وزارت نیرو، روز یکشنبه رای اعتماد خود را دریافت کردند. این در واقع یک پیروزی بزرگ برای رئیس جمهور روحانی است.
اما به عنوان یک شهروند ایرانی، نمی توان این سوال را مطرح کرد که چگونه مجلس به کاندیداهایی که هیچ راهبرد مشخصی برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی ایران نداشتند، رای اعتماد قاطع داد؟
اجازه دهید از محمد شریعتمداری، وزیر جدید صنایع شروع کنیم. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت بازرگانی است و از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ وزارت بازرگانی را که اکنون منحل شده است، رهبری می کند.
طبق برنامه چشم انداز او با نام “آزادی و امنیت; صلح و پیشرفت، شریعتمداری اهداف وزارت آینده خود را به دو دسته اهداف کلی و کمی تقسیم کرد. اهداف کلی او شامل بهبود بهره وری و رقابت پذیری، تقویت صادرات با ارزش افزوده بالا، افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد، ایجاد مشاغل پایدار، بهبود سرمایه گذاری خارجی و کارایی توزیع کالا و خدمات و همچنین افزایش سهم معدن در اقتصاد است. اقتصاد.
اهداف کمی او شامل افزایش تجارت، مشاغل، سهم صنایع در تولید ناخالص داخلی و سرمایه گذاری خارجی از سطح فعلی در چهار سال است.
شریعتمداری در حضور در مجلس و یا در دیدار با فعالان اقتصادی قبل از تایید صلاحیت خود به سختی به این اهداف اشاره کرد. او به معرفی یا مسدود کردن هیچ قانونی اشاره نکرد و درباره راه هایی که به دنبال دستیابی به اهدافش است توضیحی نداد. با این حال، او در نهایت ۲۴۱ رای از ۲۸۸ رای نمایندگان را به دست آورد.
مسعود کرباسیان، وزیر جدید امور اقتصادی و دارایی که جایگزین علی طیب نیا شد، رئیس سابق گمرک جمهوری اسلامی ایران و دارای مدرک دکترای مدیریت بازرگانی است. اولویت های منتشر شده وی به طور خلاصه شامل ملی سازی و تقویت تولید، کاهش اتکا به درآمدهای نفتی، ارتقای شفافیت، بین المللی شدن اقتصاد و ایجاد اشتغال است. او یک اقتصاددان محسوب نمی شود، اما شاید به عنوان یک مدیر مجرب توانسته ۲۴۰ رای به نفع خود جمع کند.
برخلاف بسیاری از وزرای جدید، محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ۳۵ ساله مخابرات، که قول داده بود در صورت انتخاب، اوضاع را تغییر دهد، حداقل اعداد و ارقامی را به عنوان اهداف خود ارائه میکند، اما آنها فقط موارد اساسی را پوشش میدهند. وظایف این وزارتخانه مانند بهبود دسترسی به اینترنت. وعدههای پیچیدهتر او مانند «ترویج شفافیت، آزادی اطلاعات و حریم خصوصی» و «تبدیل ایران به مرکز پستی و اطلاعاتی منطقه» بهطور عجیبی فاقد هرگونه جزئیات است. جهرمی ۱۵۲ رای از نمایندگان مجلس کسب کرد.
همایون کاتوزیان، اقتصاددان و سیاستدان برجسته، جامعه ایران را بهعنوان جامعهای «کوتاهمدت» یا «کلنگ» توصیف میکند و با اشاره به رویه غالب ایرانیان در تخریب ساختمانها پس از چند دهه، آنها را «کوتاهمدت» میداند. مخروبه».
کاتوزیان در کتاب خود با عنوان «جامعه کوتاه مدت و مقالات دیگر» که اولین بار در سال ۱۳۸۱ منتشر شد، این مفهوم را در تحلیل تاریخ اقتصادی ایران به کار می برد. او استدلال میکند که طرز فکر «کلنگ» عملاً مانع انباشت سرمایه در ایران شده و باعث شده است که رشد اقتصادی در یک بلاتکلیفی شروع به توقف تحت سلطه پادشاهان یا دولتمردان گیر کند که یا ثروت سلف را غارت کردند یا برنامههای او را کنار گذاشتند و از نو شروع کردند.
امروزه فقدان استراتژیهای دقیق و پایدار توسط وزارتخانهها باعث شده است که اکثر برنامههای آنها قبل از لغو یا کند شدن توسط تصمیمگیرنده بعدی، به سختی یک دوره کامل دوام بیاورند.
منبع: Financial Turbine