نزدیک شدن ایران و هند
چند هفته اخیر شاهد انبوهی از اعلامیه های مهم در روابط ایران و هند بوده است. معمولاً این معاملات تجاری هستند که بیشتر سرفصلها را به خود اختصاص میدهند، اما پتانسیل روابط نزدیکتر بین این دو کشور بسیار عمیقتر است.
در واقع، تهران و دهلی نو مدتهاست که به یکدیگر به عنوان شرکای استراتژیک شایسته نگاه کردهاند که با هم میتوانند شبه قاره و غرب آسیا را به روشهایی که قبلاً دیده نشده بود به هم پیوند دهند.
در مقالهای که توسط مجله آمریکایی The National Interest منتشر شده است، میخوانیم که اکنون وعده چند پروژه بزرگ انرژی و حملونقل میتواند انگیزهای برای پیشبرد این پروژه باشد.
در زیر متن کامل است.
پس از تحریمها
لغو بسیاری از تحریمهای بینالمللی علیه ایران پس از توافق هستهای ژوئیه ۲۰۱۵ با قدرتهای جهانی، مانعی کلیدی بر سر راه تلاشهای تهران برای رهایی از انزوای اقتصادی جهانی برداشت.
در حالی که توجه رسانهها معمولاً بر روابط رو به رشد ایران با دولتها و شرکتهای غربی متمرکز است، جلب رضایت تهران از کشورهای آسیایی مانند هند کم اهمیت نیست.
در حال حاضر گامهایی برای پاک کردن مسیر پیوندهای تجاری در مقیاس بزرگ در حال انجام است. به عنوان مثال، در اول نوامبر مشخص شد که دهلی پس از تأخیر بسیار، سرانجام ۶ میلیارد دلار بدهی معوقه ایران را پرداخت کرده است. بدهی مربوط به واردات نفت هند بود که دهلی استدلال کرد به دلیل تحریم های بانکی جهانی علیه تهران قادر به پرداخت آن نیست.
ایرانیها که هرگز چندان متقاعد نشده بودند که دهلی صادقانه در صدد جبران هزینههایشان است، با این وجود نگذاشتند این موضوع نگاه طولانیشان به هند را پنهان کند.
همچنین در اول نوامبر مشخص شد که یک بانک هندی یکی از تنها سه بانک خارجی (بقیه از عمان و کره جنوبی) بود که در ایران شعبه افتتاح کرد.
در جای دیگر ایر ایندیا اعلام کرد که پروازهای مستقیم دهلی به تهران را از سر می گیرد. آخرین پرواز مستقیم بین دو کشور در سال ۱۹۹۴ به پایان رسید.
اما در میان آخرین دسته از اعلامیه ها، یکی از آنها برجسته بود. این خبری بود که گفته می شود مذاکره کنندگان ایرانی و هندی به امضای یک قرارداد بزرگ انرژی تا مارس ۲۰۱۷ نزدیک شده اند. این معامله در مورد فرزاد ب، یک میدان گازی بزرگ دریایی ایران در خلیج فارس است که توسط یک کنسرسیوم هندی کشف شد. در سال ۲۰۰۸.
از زمان کشف آن، مذاکرات پیرامون شرایط تجاری برای توسعه این میدان متوقف شده است، تاخیری که با تشدید تحریم های هسته ای علیه ایران در دوره ۲۰۱۰-۲۰۱۳ تشدید شد.
در جریان سفر نخست وزیر نارندرا مودی به تهران در ماه مه ۲۰۱۶، هندی ها برای دریافت حق بهره برداری از این میدان تلاش زیادی کردند. آنها استدلال کردند که نمی خواهند صرفاً استفاده کنندگان نهایی گاز و نفت استخراج شده از میدان باشند.
اعطای حقوق بهره برداری از ایران به هندی ها، مشارکت استراتژیک محکمی را بین یکی از بزرگترین صادرکنندگان انرژی در جهان و یکی از بزرگترین واردکنندگان انرژی فراهم می کند. جزئیات نهایی هنوز منتشر نشده است، اما اگر در واقع تا اوایل سال آینده بر سر فرزاد B توافق شود، این یک پیشرفت مهم خواهد بود.
ایرانیها از اینکه چگونه کشورهای آسیایی مانند هند میخواهند دست به دست هم دهند تا تهران را به خاطر توافق هستهایاش تنبیه کنند، هم متعجب و هم متعجب بودند.
قراردادهای تجاری بزرگ خارجی که در حال حاضر توسط دولت رئیس جمهور حسن روحانی دنبال می شود، به طور قابل توجهی ناشی از تمایل به سخت تر کردن کار در آینده برای ایجاد اجماع بین المللی برای تحریم ایران است.
عجله ناگهانی
لغو تحریم های ضد ایران بدون شک نقش خود را در پیشبرد امور ایفا کرده است. اما مقدار بیشتری در آن وجود دارد. اولاً، هندیها نمیخواهند از چین، کره جنوبی، ژاپن و اروپاییهایی که انبوهی از آنها به دنبال بستن قراردادهای تجاری بلندمدت با ایرانیها هستند، عقب بمانند.
در واقع، گزارشهای هندی ادعا میکنند که تهران به دهلی نو اولتیماتوم داده است و هندیها میترسیدند که ایرانیها پروژه فرزاد B را به سرمایهگذار خارجی دیگری بدهند، مگر اینکه بسته مالی مناسبی برای توسعه این میدان روی میز گذاشته شود.
بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران شکایت کرده بود که پیشنهادهای پی در پی هند ناکافی بوده و برای پیشبرد این پروژه به پول بیشتری از هند نیاز است.
اما دستور کار ایران با هند بسیار بزرگتر از یک میدان گازی است. در اردیبهشت ماه، ۱۲ قرارداد بین مودی و روحانی امضا شد. بزرگترین معامله، تعهد ۵۰۰ میلیون دلاری هند برای توسعه شهر بندری چابهار، تنها بندر عمیق آب ایران در اقیانوس هند بود.
هند می گوید که شریکی مشتاق است. دارمندرا پرادان، وزیر نفت هند در ماه آوریل گفت که کشورش نیز علاقه مند به ساخت کارخانه گاز طبیعی مایع در چابهار است که در صورت انجام اولین تاسیسات LNG ایران خواهد بود. این یک گام بزرگ برای ایران است، کشوری که دارای بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان است اما سال ها تلاش کرده است تا مانند همسایگانش روسیه، قطر و ترکمنستان، خود را به یک صادرکننده گاز در سطح جهانی تبدیل کند.
ایران همچنین علاقمند است تا چابهار را به یک قطب کلیدی پتروشیمی با امکانات تولید و صادرات تبدیل کند. دور شدن از اتکای بیشتر به صادرات نفت خام به پتروشیمیهای با ارزش افزوده بخش بزرگی از برنامههای تهران برای اقتصاد خودکفاتر و در عین حال متنوعتر است.
تمایل متقابل ایران و هند برای توسعه چابهار بسیار منطقی است. این امر دسترسی بسیار بهتری را برای هر دو کشور به بازارهای محصور در خشکی در افغانستان، آسیای مرکزی و حتی فراتر از آن به اروپا فراهم می کند و در عین حال پروژه های منطقه ای رقیب را کاهش می دهد. پروژه بندر گوادر در نزدیکی، یک ابتکار چین-پاکستان، در حال انجام است.
برای تهران، یک چابهار کاملاً توسعهیافته، پروژهای حساس ژئوپلیتیکی در غرب آسیا را در اختیار آن قرار میدهد و تکمیل موفقیتآمیز آن به شیوهای بیسابقه، آسیای جنوبی را با آسیای مرکزی پیوند میدهد و در عین حال ایران را به قطب اصلی تبدیل میکند.
در سال ۲۰۱۴، برای اولین بار در یک قرن گذشته، محموله های هندی از طریق ایران وارد روسیه شد. نخستوزیر مودی خواستار آن است و از ایجاد «شبکه وسیعی از اتصال فیزیکی و دیجیتالی که از گوشه شمالی اوراسیا تا ساحل جنوبی آسیا امتداد مییابد» صحبت میکند.
اگر هیچ چیز دیگری نباشد، جغرافیا به تنهایی ایران را به عنوان پل زمینی اجتناب ناپذیر هند به بازارها در جهت شمال و غرب دیکته می کند.
با توجه به اینکه پیشبینی میشود هند در چند سال آینده حتی به یک واردکننده انرژی بزرگتر تبدیل شود، بندر چابهار و میدان فرزاد B تلاش تهران برای قفل کردن هند در یک توافق بلندمدت است.
و با این حال، علیرغم آخرین پیشرفتها و منطق تصویر بزرگ برای پیشبرد روابط نزدیکتر، تهران و دهلی همچنان باید شرایط تجاری قابل قبولی را ایجاد کنند تا جاهطلبیهای بلندمدت پیشبینیشده پایدار و معتبر باشند.
منبع: Financial Turbine