نوشیدن شوکران
به سختی می توان از رویای خوب به واقعیت بیدار شد، اگر انتخابی داشت. به خصوص اگر بدانید که از خواب بیدار می شوید و خودتان را در گوشه ای از خیابان در پارچه هایی پیچیده می بینید.
مطمئناً باعث می شود مکث کنم و بپرسم: آیا باید بیدار شوم؟ چگونه می توانم درد را کم کنم؟ همین سؤالات ذهن بسیاری از مدیران بانک ها، سهامداران و البته ناظران بازار را درگیر کرده است. روز محاسبات بانک ها و سهامداران آنها فرا رسیده است.
بانک مرکزی از وام دهندگان می خواهد که شروع به جذب زیان هایی کنند که زیر فرش کشیده اند. وام دهندگان و سهامداران آنها به دنبال کمک معجزه آسا و راهی برای جلوگیری از ضرر و زیان هستند. آنها خواستار حمایت دولت برای کاهش درد هستند اما جیب دولت خالی است.
رسانه ها شرایط را ساده می کنند. و تنظیمکنندههای بازار اوراق بهادار به دنبال سناریویی هستند که وجود ندارد که در آن این زیانها خواب زمستانی نزولی در بازارهای سهام را عمیقتر نکند. در بن بست حاصل، اکثر سهام بانک ها از اواسط ژوئن معامله نشده اند و نمادهای آنها مسدود شده است.
وام دهندگان ایرانی در دهه ۲۰۰۰ عملکرد فوق العاده ای داشتند. تسهیل مقررات بانکی که به بانکهای خصوصی و دولتی اجازه شکوفایی میدهد. رونق دلارهای نفتی به مخارج بیش از حد دولت و انفجار در عرضه پول تبدیل شد که به بانکها به عنوان کنترل کننده نیاز داشت. اما، نظارت اندک و تضعیف بانک مرکزی توسط محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق، همراه با سیاستهای بیسابقهای که وامدهندگان را مجبور به تامین مالی آن کرد، به سردرد شدیدی منجر شد.
تشدید تحریمها علیه برنامه انرژی هستهای ایران باعث واژگونی اوضاع شد. از آنجایی که اقتصاد به بدترین حالت تبدیل شد، قیمت املاک راکد شد، کسبوکارها دچار رکود شدند و بانکها نتوانستند املاک خود را بفروشند یا وامهای معوق خود را پس بگیرند.
اما هیچ بانکی سقوط نکرد. بانکها با اعطای وامهای جدید برای پوشش سود و اصل وامهای قبلی، وامهای بد را به مشتریان خود پرداخت کردند، زیرا میدانستند وامگیرندگان نمیتوانند بازپرداخت کنند، و سهامداران آنها سودهای گزافی از این وامها بر روی سود کاغذی دریافت کردند. این به خوبی پس از پر شدن ترازنامه بانکی با بدهی بد انجام شد.
این امر بانک مرکزی را در اتخاذ استانداردهای حسابداری بهتر سرسخت کرده است، تا حدی به این دلیل که می خواهد بانک های ایرانی بتوانند با همتایان فعلی خود کار کنند و پول را برای جلوگیری از پرداخت سود تقسیم کنند. با این حال، وامهای بد، همچنان در آنجا نشستهاند و لحظه به لحظه در حال افزایش هستند.
مقامات دولتی می خواهند این آشفتگی را با کمترین اثرات مخرب برای بهبود شکننده ایران حل کنند. بانک مرکزی از وام دهندگان می خواهد که ابتدا زیان را نشان دهند و سپس در سال های آینده آن را جذب کنند، اما این به معنای کاهش شدید قیمت سهام است که مسئولان بازار اوراق بهادار از آن بیزار هستند. همانطور که موسی غنی نژاد، اقتصاددان زمانی گفت، در ایران، حتی عملکرد سهام یک موضوع سیاسی است.
در حال حاضر، علیرغم اینکه بانک مرکزی گفته است که آنها از وظایف خود برای اتخاذ استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی پیروی کرده اند، سهام بانک همچنان متوقف شده است.
تعداد کمی از وام دهندگان بزرگ ضرر کرده اند و سرمایه گذاران به دلیل عدم اطمینان عصبانی هستند. برخی با ارسال نامه های خشم آلود به رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار خواستار توضیح و تغییر شده اند. با این حال، توقف بدون اینکه کسی مسئولیتی را بر عهده بگیرد ادامه دارد.
بازارها، رگولاتورها و بانکها در نهایت مجبورند شوکران را بنوشند، مهم نیست که چقدر از امر اجتناب ناپذیر اجتناب میکنند. کشتن زمان فقط مشکل را بزرگتر می کند. امکان بررسی واقعیت وجود ندارد.
منبع: Financial Turbine