نیکولا استورجن با تقسیم اسکاتلند به دو قسمت می رود
به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:
وهنگام نیکولا استورجن به عنوان یک دانش آموز ۱۶ ساله به حزب ملی اسکاتلند (SNP) پیوست، این حزب یک دختر بچه بود و چشم انداز استقلال یک رویای دور . دو کرسی در پارلمان وست مینستر داشت. بیش از یک سوم اسکاتلندی ها از طلاق حمایت نکردند.
در ۱۵ فوریه، در سن ۵۲ سالگی خانم استورجن گفت که به عنوان وزیر اول اسکاتلند و رئیس حزب مسلط در سیاست اسکاتلند استعفا می دهد. SNP از سال ۲۰۰۷ حکومت می کند. او از سال ۲۰۱۴ اولین وزیر بوده است. این حزب دارای ۴۵ کرسی از ۵۹ کرسی اسکاتلند در وست مینستر است. در نظرسنجی ها هنوز هم به طور مداوم از حمایت حدود ۴۵ درصد از رای دهندگان اسکاتلند برخوردار است. اعداد و ارقام کاهش می یابد، اما تقریباً نیمی از اسکاتلندی ها طرفدار استقلال هستند. خیلی زیاد است و در عین حال خیلی کم است.
چنین بلوک انتخاباتی محکمی که به نفع استقلال باشد امری مسلم نیست. پس از اینکه رفراندوم سال ۲۰۱۴ قاطعانه به نفع اتحادیه انجام شد، ممکن است حمایت از جدایی از بین رفته باشد. در عوض، خانم استورجن اطمینان حاصل کرد که این سوال به عنوان شکاف غالب در سیاست اسکاتلند باقی می ماند. عضویت SNP در ساعت او افزایش یافت.
آیلسا هندرسون و همکارانش در “رفراندومی که یک ملت را تغییر داد”، یک مطالعه جدید، خاطرنشان کردند:
اکنون اسکاتلندیها دیدگاههای خود را در مورد قانون اساسی محکمتر از هر هویت حزبی دارند. پیامدهای رأی ۲۰۱۴ این پیشبینی میکند که آنها در مورد خیلی چیزهای دیگر چه احساسی دارند: پیوستن مجدد به EU، عملکرد دولت اسکاتلند و حتی آمادگی اسکاتلند برای مقابله با کووید-۱۹. اسکاتلند دو ملت است که در یک مسئله دویده شده اند. سه چهارم هواداران استقلال می گویند هرگز نمی توانند به محافظه کاران رأی دهند. از هر ده عضو اتحادیه، شش نفر میگویند که هرگز نمیتوانند به SNP رأی دهند.
این بلوک بزرگ پشتیبانی ریشهدار میراث خانم استورجن است، اما شکست او نیز هست. او نتوانست حمایت از استقلال را به سطحی برساند که وست مینستر را وادار به پذیرش درخواست برای برگزاری رفراندوم دوم کند. یک جنبش ناسیونالیستی بزرگ یک جنبش اتحادیهگرایانه به همان اندازه بزرگ و مصمم ایجاد کرد. بحث عمومی تلخ و سمی شد. خانم استورجن خیلی کم کاری کرد تا آن را آرام کند. او در بیانیه استعفای خود اذعان کرد که بخشی از این مشکل بوده است: افکار عمومی اسکاتلند در مورد او بیش از حد قطبی شده است که جذابیت جدایی طلبی را افزایش نمی دهد. این امر مستلزم شخص دیگری است که «از شکاف در سیاست اسکاتلند عبور کند».
خانم استورجن پیشگام شکلی از پوپولیسم لیبرال بود. لیبرال، زیرا ایده او از یک اسکاتلند مستقل اروپایی دوست و از نظر اجتماعی دموکراتیک بود – بیشتر اسکاندیناویایی بود تا بریتانیایی. SNP همیشه اسکاتلند را اساساً با انگلیس محافظه کار متفاوت می داند. به نظر می رسید رای به برگزیت در سال ۲۰۱۶ و صعود بوریس جانسون به خیابان داونینگ تنها شکاف را تشدید کرد. در طول همهگیری کووید، رهبری پایدار و بیدرخشش او شاهد افزایش موقت حمایت از استقلال بود و در انگلستان لیبرال طرفدارانی را که از هرج و مرج آقای جانسون خسته شده بودند، به دست آورد.
اما پوپولیستی، زیرا در سالهای پس از رفراندوم ۲۰۱۴ هنوز پرونده استقلال اسکاتلند مشخص نشده است. سؤالات اساسی، مانند چگونگی تغییر یک اسکاتلند مستقل به ارز جدید، بی پاسخ مانده است. این جنبش هنوز هم به شدت بر توسل به غرور ملی، نکوهش خیانت محافظهکاران و جوجیتسو لفاظی که خانم استورجن در آن کمربند سیاه است متکی است.
این گرایش در ماههای پایانی دوران ریاستجمهوری او بدتر شده است، زیرا راه به سوی استقلال پرشیبتر شده است. در نوامبر ۲۰۲۲، دادگاه عالی لندن حکم داد که پارلمان اسکاتلند نمی تواند به طور یکجانبه برای رفراندم استقلال . خانم استورجن در برابر فشار فعالان برای استراتژی رادیکالتر تسلیم شد و اعلام کرد که انتخابات عمومی بعدی یک همهپرسی عملی خواهد بود. او اعلام کرد SNP “جنبش دموکراسی اسکاتلند” بود. بسیاری از اتحادیهگرایان که هشت سال قبل استقلال را در همهپرسی رد کرده بودند، خود را کمتر دموکراتیک نمیدانند.
اخیراً، هنگامی که لایحهای که توسط پارلمان اسکاتلند برای تسهیل تغییر جنسیت برای افراد در قانون تصویب شد، توسط وزیر اسکاتلند در وست مینستر وتو شد، خانم استورجن او را متهم کرد. رفتار مانند یک «فرماندار کل» اشارات به استعمار متعلق به حاشیه های مویی تر< /a> جنبش. اگر خانم استورجن امیدوار بود که این موضوع شکاف بین اسکاتلند و انگلیس را عمیق تر کند، این طرح نتیجه معکوس داشت: اکثریت بزرگی از اسکاتلندی ها و رای دهندگان SNP با اقدامات تشخیص جنسیت مخالفت کردند. قدرت او در حزب ضعیف شد.
او پس از انتخاب جانشین، سمت خود را ترک خواهد کرد. هیچ وارث آشکاری وجود ندارد. او به خود اعتراف می کند که کابینه او ممکن است “مسوول” شده باشد. بر اساس نظرسنجی که در ماه اکتبر توسط ساوانتا، یک نظرسنجی انجام شد، حدود ۴۷ درصد از رای دهندگان SNP و ۵۷ درصد از کل اسکاتلندی ها می گویند که “نمی دانند” چه کسی باید او را دنبال کند. کیت فوربس، وزیر دارایی فعلی، یکی از افراد مورد علاقه اولیه است.
خدمات عمومی اسکاتلند باید در راس آنها باشد. اسکاتلند قبلاً در رتبه بندی آموزشی بالاتر از سایر کشورهای ثروتمند امتیاز کسب می کرد. اکنون عملکرد آن کاملاً متوسط است. طبق رتبهبندی PISA، که در آن نوجوانان در یک آزمون استاندارد شرکت میکنند، این کشور هم در ریاضیات و هم در انگلیسی از انگلیس عقبتر است. انتظارها در بخشهای حوادث و اورژانس در هر دو طرف مرز طاقتفرسا است.
اما رقابت برای جانشینی خانم استورجن احتمالاً تحت تأثیر این سؤال است که چگونه میتوان شکست خورد. بن بست استقلال SNP قرار بود برای یک کنفرانس ویژه برای تنظیم دقیق طرح همه پرسی عملی در ماه مارس تشکیل جلسه دهد. خانم استورجن میگوید که اکنون تنها تصمیم جانشین اوست. ممکن است شکافی بین فعالانی که برای پیشروی در این مسیر بیصبر هستند و برخی از نمایندگان مجلس که میترسند این بازی به شدت صبر اسکاتلندیها را آزمایش کند، بیشتر شود.
بزرگترین ذینفع از تصمیم خانم استورجن در جنوب مرز زندگی می کند: سر کیر استارمر، رهبر حزب کارگر. اگر SNP اکنون به دلیل از دست دادن شخصیت برجسته سیاسی خود تضعیف شده باشد، او امیدوار است رای دهندگان ناسیونالیست را متقاعد کند که یک دولت کارگر، به جای استقلال، سریعترین راه برای جابجایی محافظهکاران در وست مینستر است. و اگر رفراندوم استقلال اسکاتلند دورنمای دورتری به نظر برسد، رای دهندگان انگلیسی ممکن است کمتر نگران این باشند که یک دولت کارگر با SNP معامله کند تا قدرت را حفظ کند. سِر کِیر قدردانی سخاوتمندانه ای به سال های ریاست خانم استورجن داده است. اما خلأ بزرگی ناگهان در سیاست اسکاتلند باز شد و او دوست دارد آن را پر کند. ■
برای تحلیل تخصصی بیشتر از بزرگترین داستانهای بریتانیا، ثبت نام در Blighty، خبرنامه هفتگی فقط مشترکین ما.