پنبههایی که از گوش درآورده نمیشود!
علیرضا صفاخو – روزنامهنگار
بزرگان از گذشتههای دور روایت کرده اند کسی که گوش به حرف دیگران نمیدهد، در واقع پنبه ای در گوشش فرو نکرده که بخواهد آن را در بیاورد! به زعم دیگر منظور از پنبه در گوش، داشتن هر نوع مانعی است که انسان را از شنیدن حرف حق باز میدارد. حال این مانع میتواند جهل باشد یا غفلت، لجبازی و حتی خود را علامّه دهر دانستن!
حکایت بخش کشاورزی ایران هم، نه از امروز و دولت مستقر، بلکه از دههها پیش اینگونه بوده که حال با کمی این ور و آن ور، راه خود پیموده و به قول گفتنیها «مرغِ دولت در مدیریت بخشی که قرار بوده سرآمد کل اقتصاد ایران باشد، فقط یک پا داشته است!» گویی وزیر و وکیل در دولت و مجلس، فقط موقعیت کرسی صدارت خود را پاس میدارند، نه مصلحت و موقعیت سرمایهگذران بخش خصوصی کشاورزی که هر آنچه داشته و نداشتهاند در «چاه ویل» کشاورزی میریزند تا شاید پس از چند صباح برکتی از این اندوخته به سفره خلایق و سپس سهمی که ادامه بقا را برای واحد تولیدی آنها ممکن سازد به حساب آنها جاری شود؛ غافل از اینکه هر چه به در و دیوار میزنند و خون دل میخورند، جمعی با تصور خود برتربینی و دارای قوه تشخیص بهتر، برای مال و اندوخته آنها تصمیم میگیرند.
دولت خود تشخیص میدهد که حشره زنبورعسل به عنوان «نهاده زنده بخش کشاورزی» و تعیین کننده در امنیت غذایی از حقالسهم گردهافشانی محروم بماند و سپس بدون شنیدن نظر خود تشکلها توسط وزیر جهادکشاورزی که باید شنونده مستقیم دردلهای بخش خصوصی باشد، به گفته معاون امور تولیدات دامی جهادکشاورزی، در یک دورهمی جهادکشاورزی و بدون حضور حتی تنها تشکل ملی آنها تصمیم میگیرد تا دفتر توسعه زنبورداری کشور را از یک معاونت، به معاونت دیگر جابجا کند تا شاید از این نَمَد کُلاهی برای زنبورداران بافته شود. بماند که گویی جناب وزیر از غیرممکن بودن تغییر چارت سازمانی یک مجموعه عریض و طویل مانند وزارت جهاد کشاورزی اطلاع ندارد! و در عین حال دولت از اجرای دو قانون مصوب مجلس در زمینه بیمه تامین اجتماعی زنبورداران عاجز یا غافل مانده است و سازمان امور مالیاتی هم با وجود اطلاعیه رسمی اداره قوانین مجلس شورای اسلامی مبنی بر معافیت عسل از اخذ ارزش افزوده ۹ درصدی، تخته گاز راه خود را میرود و پول شیرین مالیات را از عسل میستاند!
یک روز به صلاحدید خود و بدون توجه به نظر اتحادیه پرورش دهندگان دام سبک کشور یا اتحادیه دامداران ایران، مانع صادرات دام زنده میشود تا آنجا که به دلیل غریبه شدن مردم بدون بُنیّه اقتصادی با رویت گوشت قرمز در سفرههایشان، با دامهای مازاد فربه شده در مزارع رودرو میشوند و از سوی دیگر قیمت گوشت قرمز در کشور چنان سر به فلک میزند که نمیتوان به حال و روز مردم در چنین زمانهای، لقبی غیر از رسیدن به نقطه «فلاکتبار اقتصادی» نام نهاد! و چه سندی از این گویاتر که مصرف سرانه گوشت قرمز در کشوری که کباب و آبگوشت جزء خوراکیهای سنتی آن بوده، به یک دهم کویت یا حتی یک سوم کشوری مانند «جیبوتی» در«شاخ» قاره آفریقا تنزل کرده است!
یا در صنعت آبزیان؛ تولیدکنندگان صنایع فراوریکننده آبزیان هست ونیست خود را برای ارائه گوشت ماهی، میگوی بازارپسند و … بجای امور سودآور غیر تولیدی در صنعتی خوابندهاند که یک سال پیش جمعی از نمایندگان قوه قانونگذاری به دلیل همان پنبههایی که از گوش بیرون آورده نمیشود، در طرحی شتابزده عوارض نیم درصدی صادرات آب مجازی از صادرات آبزیان به حساب خزانه دولت میکنند، فقط به این اتهام که لابد چرا آبزیان در آب پروار میشوند و نه در خشکی.. محسوس و نامحسوس حدود دو هزار میلیارد تومان به خزانه تعیین شده واریز میکنند! و نکته تلخ تاسفبار دیگر، فریاد مشترک تولیدکنندگان این صنعت است که در میزگرد اخیر خبرگزاری کار ایران (ایلنا) بلند شد و که چکیده آن این است که «از رفتار دوگانه مسئولان دولتی و مجلسنشینان با صیّادان و صنایع فراوریکننده ماهیان صید شده یا پرورشی به ستوه آمدهایم.»
به راستی، چه کسی از دولت قبل و امروز پاسخگوی اتلاف و کارآمد نبودن میلیاردها تومان سرمایه خوابانده شده در پروژه پرورش ماهی در قفس آبهای جنوب و شمال میهن است که همزمان با ترکیه مطالعات مرتبط را آغاز کردیم، اما تا امروز فاصله حجم تولیدات کشورهمسایه، قریب تا ۶۰ برابر ما عنوان میشود!
و البته این دل پردرد خاص این سه حوزه اقتصادی بخش کشاورزی نیست. کافی است پنبهها را از گوش در آورید و پای قصّه پرغُصّه و البته سریالی مرغداران یا حتی واحدهای صنایع غذایی کشور که نمونه جدید آن هم رسوب ۱۵۰ هزار تن روغن خام به دلیل مشکل تامین ارز و مخاطره آن برای کارخانجات و کارگران آنهاست بنشینید تا شاید حداقل یک برگ دستمال کاغذی را برای پاک کردن اشکهای جاری شده از دلهای با وجدانتان مصرف کنید.
به راستی حداقل این بار کلاهتان را قاضی کنید که اگر خودتان بودید، به سرمایه زندگیتان به اسم کارآفرینی و خدمت به رونق تولید چوب حراج میزدید!؟
[انتهای پیام]