چرا اصلاحات اقتصادی اهمیت دارد؟
بانک مرکزی ایران آخرین گزارش عملکرد اقتصادی کشور در شش ماهه منتهی به ۲۱ شهریور را منتشر کرده است. بانک بیش از یک سال است که از انتشار چنین دادههای حساسی اجتناب کرده است – این یک یادآوری تلخ در مورد شیب لغزندهای است که یک بار دیگر اقتصاد در آن قرار دارد.
برای یافتن پرتو امیدی در وضعیت اقتصاد در نیمه اول سال مالی باید سخت جستجو کرد: بدهی های دولت به بخش بانکی به ۲.۰۴۱ چهار میلیارد ریال (۶۴ میلیارد دلار) افزایش یافت – رشد ۱۷.۴ درصدی از ابتدا. سال در ماه مارس مقایسه سال به سال نشان میدهد که سناریویی با افزایش ۲۶.۵ درصدی بدهیهای دولتی در حال شکلگیری است.
با این حال، یک مقوله در میان دادههایی که مستقیماً به چهره خیره میشوند برجسته است و آن افزایش چشمگیر عرضه پول است. پول کل (M2) به ۱۱.۰۲ کوادریلیون ریال (۲۴۳.۸ میلیارد دلار) رسید. داده های CBI نشان می دهد که M2 در تابستان ۲۰۱۳ زمانی که حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، ۵.۶ کوادریلیون ریال (۱۵۷.۸ میلیارد دلار) بود. این نشان می دهد که در سه سال M2 بیش از دو برابر شده است.
به غیر از ۸۰۰ تریلیون ریال (۲۵.۲ میلیارد دلار) که با تنظیم موسسات اعتباری تایید نشده ایجاد شد، بقیه رشد عرضه پول نتیجه مستقیم سیاستهای دولت فعلی است. درست است که رشد M2 در مقایسه با دوره ریاست جمهوری سلف جنجالی روحانی، محمود احمدی نژاد، زمانی که حجم پول برای ثبت افزایش سالانه نزدیک به ۳۰ درصد استفاده شد، نسبتاً خوشایند است.
به انصاف میتوان ادعا کرد که دولت روحانی همچنان بار سنگین هشت سال بینظمی مالی ناشی از سالهای روبهروی قیمتهای بالای نفت را به دوش میکشد که (بعضیها میگویند برای همیشه) در تابستان ۲۰۱۴ به پایان رسید.
با قدیمی
اما دانستن این نکته که سالهای روحانی از سوی ناظران محترم به عنوان پایانی بر سیاستهای پوپولیستی و مخرب گذشته مورد استقبال قرار گرفت، بسیار دردناک است. مایه تسکین دولت کنونی است که دولت فعلی به طور کلی روش کار قبلی خود را در راه اندازی ماشین های چاپ CBI به صورت ۲۴ ساعته و تقریباً بدون وقفه از خزانه بانک مرکزی کنار گذاشته است.
اما تصور اینکه غول خفته نقدینگی پس از بیدار شدن دوباره چه ویرانی به بار خواهد آورد، به همان اندازه دلهره آور است. طهماسب مظاهری، رئیس سابق بانک مرکزی در مصاحبه اخیر خود زنگ خطر فاجعه بالقوه ای را که حجم نقدینگی فعلی می تواند ایجاد کند به صدا درآورد.
به گفته مظاهری، به دلیل رکود و نرخ سود بالا، بخش بهتری از نقدینگی در حسابهای بانکی باقی میماند. اما به این فکر کنید که چه اتفاقی می تواند بیفتد و چه اتفاقی می تواند بیفتد وقتی که پس انداز به ناچار راه خود را از بانک ها بیرون می آورد و به بازار فشار می آورد. این می تواند جعبه پاندورا تورم را باز کند که آخرین بار در روزهای سیاه دوران احمدی نژاد دیده شده است.
وضعیت متزلزل بانکها و مؤسسات مالی و نرخهای سود بالا بهرغم تورم پایین را به این موارد اضافه کنید و مطمئن باشید که اقدام فوقالعاده برای رفع آنها ضروری است. اکنون کاملاً واضح است که در هر بسته نجاتی برای اقتصاد، بازنگری سیستم بانکی باید جلو و محور باشد. مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس جمهور که از اصلاحات بانک های بیمار دفاع کرده است، این صنعت را بیمار بیمار توصیف کرده است. علامت اصلی این ضعف، بحران اعتباری است که اقتصاد را درگیر کرده است. بحرانی که در حجم بالای وام های بد و جنگ نرخ بهره که توسط مؤسسات اعتباری غیرقانونی انجام می شود، ریشه دوانده است.
آنچه دولت کنونی می تواند برای جلوگیری از فاجعه در روزهای پایانی خود انجام دهد، هنوز از اهمیت بالایی برخوردار است. کارشناسان به مجموعهای از اقدامات غیرقابل استفاده اشاره کردهاند: اگر دولت برای پایان دادن به رکود جدی است و از موج رشد عرضه پول جلوگیری میکند، باید تمام تلاش خود را برای کاهش نرخ بهره انجام دهد. همچنین باید به اصول اولیه بازگردد و فضای کسب و کار و سهولت انجام کسب و کار را بهبود بخشد – شاخصی که طبق گزارش بانک جهانی طی سال گذشته کشور در آن پسرفت داشته است.
آخرین اما نه کماهمیت، تلاشهای جدی دولت برای بازنگری در بخش بانکداری منسوخ باید با جدیت بیشتری دنبال شود تا اشتباهات این مهمترین بخش اقتصاد اصلاح شود.
منبع: Financial Turbine