چک ها و مانده ها
لرزش ناشی از رسواییهای حقوق و دستمزد در بخش دولتی ایران که اخیراً با افشای دستمزدهای غیرعادی بالا در بانکهای دولتی و مدیران شرکتهای دولتی به راه افتاده است، همچنان روان اجتماعی-سیاسی را متزلزل میکند.
افشاگریها که با خشم عمومی همراه شده است، مقامات را به حرکت درآورده تا خسارات را کنترل کنند. به چهار رئیس بانک گفته شد که شغل دیگری پیدا کنند و جلسه ای در سطح عالی دولت روز شنبه برگزار شد تا مقامات بیشتری را اخراج کنند. یک گزارش حاکی از آن بود که استعفای دسته جمعی رئیس و اعضای هیئت اجرایی صندوق توسعه ملی ایران – یک صندوق دولتی – نتیجه آن بوده است.
خشم قابل درک است. مردم در تعجب هستند که چگونه مقامات دولتی می توانند از گربه های چاق ده ها برابر متوسط دستمزد کارگران لذت ببرند، در حالی که کشور هنوز با رکودی دردناک دست و پنجه نرم می کند که شاهد بوده است که حقوق و قدرت خرید اکثر کارگران مانند آب شدن یخ کوچکتر شده است.
وزارت اقتصاد با اعمال سقفهای جدید در پرداختها پاسخ داد و اسحاق جهانگیری معاون رئیسجمهور با صدور حکمی مدیران عامل را از تصدی دو شغل عالی منع کرد.
رهبر آیتالله سید علی خامنهای این رسوایی را «تجاوز به ارزشها» خوانده است و مجلس نیز در حال بررسی تدابیری با نمایندگانی است که تحقیقات خودشان را انجام میدهند.
اگرچه این اقدامات قابل تقدیر است، اما به دلیل اصلی مشکل که به نقش عظیم دولت در اقتصاد برمی گردد، نمی پردازد. در حالی که به طور گسترده اعتقاد بر این است که آخرین افشاگری توسط رقبای سیاسی رئیس جمهور حسن روحانی مهندسی شده است، دولت او باید آن را فرصتی برای مقابله با مشکلی که از دولت سابق به ارث برده بود، یک بار برای همیشه ببیند.
علاوه بر این، این حادثه برخی مسائل اساسی را در مورد دستمزد مدیران و نابرابری درآمد ایجاد کرده است. این مناقشه باید اثرات مخرب گستردهتری را که نابرابری درآمد میتواند ایجاد کند به ما یادآوری کند – در حالی که نابرابری در کل جامعه مضر است، زمانی که مقامات دولتی مثال اشتباهی را ارائه میدهند، مضرتر میشود. روحانی که با وعده مبارزه با فساد و ایجاد شرایط معیشتی مناسب برای حقوق بگیران روی کار آمد، باید اصلاحات وعده داده شده را پیش ببرد. رئیسجمهور و افرادش واقعاً از این واقعیت آگاه هستند که دخالت شدید دولت در اقتصاد، صرفنظر از اینکه نظارت قوی و یک بازرس بیمعنا باشد، باعث فساد خواهد شد.
ناظران موافقند که فرآیند خصوصی سازی، که از ابتدا به سختی چشمگیر بود، باید در حالت سریع قرار گیرد. این باید به گونه ای انجام شود که تعادلی بین اجازه دادن به نیروهای بازار ایفای نقش خود و محافظت از حداقل دستمزد در برابر پیامدهای منفی بالقوه ایجاد شود.
توماس پیکتی، برنده جایزه نجیب، در اثر پیشگامانه خود “سرمایه در قرن بیست و یکم” بیشتر تقصیر نابرابری درآمدی گسترده تر در دنیای امروز را در آستانه افزایش دستمزد مدیران، مدیران و متخصصان مالی قرار داده است.
>
پیتر دراکر، نظریه پرداز مشهور مدیریت، در دهه ۱۹۸۰ نگران شکاف بین مدیران اجرایی و کارگران متوسط بود، زمانی که تفاوت اقتصادی بین مدیران عامل شرکت های بزرگ آمریکایی و میانگین کارگران در محدوده ۴۰-۱ بود. مضرب اکنون چیزی بین ۱۴۰-۱ و ۳۳۵-۱ است. دراکر بر این باور بود که بیش از ضریب ۲۰-۱ حقوق در یک شرکت برای روحیه بد است.
این موضوع در حقیقت در جهان ثروتمند مورد توجه قرار گرفته است: هر دو نامزد ریاست جمهوری ایالات متحده به دنبال این موضوع هستند: هیلاری کلینتون تبلیغاتی منتشر کرده است که در آن از پرداخت بیش از حد اظهار تاسف کرده است و دونالد ترامپ پرداخت به مدیر عامل را به عنوان یک “شوخی کامل” توصیف کرده است.
در زمانی که چهرههای پوپولیست فرصتطلب موج خشم عمومی از آمریکا گرفته تا بریتانیا تا اروپا و جاهای دیگر را با استفاده از ابزارهایی که از قبل در اختیار دارند برای محدود کردن دستمزدهای بیش از حد در اختیار دارند، میبرند تا به نگرانیهای نابرابری رسیدگی کنند.
منبع: Financial Turbine