چگونه جنگ عراق ارتش آمریکا را از شکل خارج کرد
به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:
تاو جنگ عراق در ۲۱ مارس ۲۰۰۳ آغاز شد، زمانی که آسمان شب بغداد با بمب های هدایت شونده آمریکایی و آتش ردیاب روشن شد. ژنرال تامی فرانکز، فرمانده سیگار کشیدن فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM) وعده داد: «این یک کمپین متفاوت در تاریخ خواهد بود، کمپینی که مشخصه آن شوک، غافلگیرانه… و با اعمال نیروی بسیار زیاد.» حمله هوایی و زمینی آمریکا به سرعت نیروهای مسلح ناامید عراق را تحت تأثیر قرار داد. اما در سالهای بعد، ارتش آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار داد و آن را برای رقابت شتابزده با چین از حالت خمیده خارج کرد.
ائتلاف به رهبری آمریکا بغداد را در کمتر از سه هفته فتح کرد، نمایشی قابل توجه از قدرت نظامی خام در برابر ارتشی که در آن زمان چهارمین ارتش دائمی بزرگ جهان بود. اما در سالهای پس از آن، آمریکا در کمپین ملتسازی و ضد شورش علیه گروههای مسلح، از جمله جهادیهای سنی، اعضای ناراضی حزب بعث صدام حسین و شبهنظامیان شیعه غرق شد. باراک اوباما، رئیس جمهور وقت، نیروهای آمریکایی را در سال ۲۰۱۱ بیرون کشید ، فقط به بسیاری را پس از آن که دولت اسلامی، یک انشعاب القاعده، شمال عراق و سوریه را در سال ۲۰۱۴ شکافت، به عقب برگرداند. امروز حدود ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی باقی مانده اند.

این کمپین ها فشار زیادی بر ارتش آمریکا وارد می کند. در شش سال اول جنگ، تعداد نیروهای آمریکایی در عراق به ندرت به زیر ۱۲۰۰۰۰ تن میرسید (نمودار را ببینید). در اوج “جهش” در سال ۲۰۰۷ – افزایش نیروها برای مبارزه با شورش خشمگین – این تعداد بسیار بیشتر بود. و با شکست عراق، جنگ در افغانستان تشدید شد: ۹۸۰۰۰ سرباز در اوج آن درگیری در سال ۲۰۱۱ در آنجا مستقر شدند. بسیج در این مقیاس مستلزم اجرای چیزی بود که بسیاری از سربازان آن را “پیش در پشتی” می نامیدند: یک سیاست توقف ضرر برای وادار کردن سربازان به خدمات خود را گسترش دهند. بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ بیش از ۵۸۰۰۰ سرباز تحت تأثیر قرار گرفتند.
همانطور که در مقالهای که در سال ۲۰۰۹ توسط مرکز ارزیابیهای استراتژیک و بودجه، یک اتاق فکر، منتشر شد، سرعت شدید عملیاتها تأثیر گستردهتری بر نیروهای آمریکایی گذاشت. تا سال ۲۰۰۷، سهم نیروهای استخدام ارتش با دیپلم دبیرستان به کاهش یافته بود. ۷۹ درصد، پایین ترین سطح در ۲۵ سال گذشته. به تعداد فزایندهای از داوطلبان برای سوابق کیفری، چاقی یا مسائل دیگر معافیت داده میشود. در سال ۲۰۰۶ بیش از ۳۴۰۰۰ نفر با “معافیت اخلاقی” در نیروهای مسلح آمریکا خدمت می کردند که بیش از یک پنجم کل سربازان ثبت نام شده بود.
افرادی که در این زمینه بودند به صورت ناقص اجرا شدند. ارتش به جای استقرار یک واحد در هر سه، و دادن زمان برای بهبودی و آموزش، مجبور شد از هر دو واحد یکی را مستقر کند. کامیونهای ارتش ده برابر سرعت زمان صلح خود کار میکردند، تانک آبرامز شش بار شلاق و هلیکوپتر شینوک سه بار شلاق خورد، همه در شرایط سخت بیابانی که منجر به خرابیهای مکرر و کاهش طول عمر تجهیزات شد.
از همه بدتر، همه اینها در یک دوره حیاتی برای موقعیت جهانی آمریکا رخ داد. در دهه قبل از حمله به عراق، هزینه های نظامی چین تقریباً دو برابر شد. . در دهه بعد، چهار برابر شد. در همین حال، آمریکا منابع خارق العاده را از بین برد. هزینه عملیات نظامی در عراق از سال ۲۰۰۳ بر اساس یک برآورد محافظه کارانه به بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار و با اقدامات گسترده تر به تریلیون ها می رسد.
مشکل فقط ولخرجی نبود. برای بیش از یک دهه، علیرغم تلاشهای بسیار تبلیغ شده دولت اوباما برای ایجاد «محور» استراتژی آمریکا در آسیا و اقیانوسیه، نیروهای مسلح آمریکا بخش عمدهای از تلاشهای فکری و سازمانی خود را صرف جنگهای نامنظم کردند. عراق و افغانستان. مطمئناً افسران تجربه رزمی به دست آوردند. اما آنها بهجای تأمل در نبرد تانکها در اروپا یا جنگ دریایی در آسیا، بهدلیل نوشتن کتابچههای راهنما در مورد ضد شورش مورد تقدیر قرار گرفتند.
«تعداد زیادی از افسران نیروی دریایی و دریایی میتوانستند باشند. اریک سایرز از مؤسسه امریکن انترپرایز، اندیشکده دیگر و مشاور سابق فرماندهی هند و اقیانوسیه، فرماندهی نظامی آمریکا در آسیا، میگوید که برای توضیح پیچیدگیهای هر خیابان در بغداد قابل اعتماد است، اما تعداد بسیار کمی از آنها چیزهای زیادی میدانستند. اصلاً در مورد جغرافیای نظامی و دیپلماتیک دریانوردی جنوب شرقی آسیا.”
نیروهای ویژه ترور و آدم ربایی را بر خرابکاری و یورش سنتی ترجیح دادند. برتری هوایی امری بدیهی تلقی شد و دفاع هوایی نادیده گرفته شد. مارک مونتگومری، یک دریاسالار بازنشسته، میگوید که جنگ باعث «بحران مهیب آمادگی هواپیما» در نیروی هوایی شد که «هنوز از آن نجات پیدا نکرده است». مهارتهای تانک از بین رفت. جیان جنتیل که در آن زمان سرهنگ ارتش در حال خدمت بود، در سال ۲۰۱۰ اظهار تاسف کرد و گفت: «در طول ۹ سال گذشته از انجام جنگ های نامنظم، ما سپاه زره را تا حد انقراض آن متلاشی کردیم. آقای جنتیل این سوال را مطرح کرد که آیا زره، توپخانه و پیاده نظام همچنان می توانند در آنچه آمریکا تیم های رزمی تیپ می نامد با هم کار کنند.
چین تماشا کرد و آموخت. اگرچه ارتش آزادیبخش خلق از سرعت و قاطعیت رانش آمریکا به بغداد شگفت زده شده بود، اما با دقت به اتکای آمریکا به پایگاه های بزرگ، تدارکات امن و دسترسی مطمئن به ماهواره ها اشاره کرد. به طور روشمند روی تاکتیکها و قابلیتهایی مانند موشکهای بالستیک، سلاحهای ضدماهواره و جنگ سایبری سرمایهگذاری کرد که برای از بین بردن این شیوه آمریکایی از جنگ طراحی شده بودند. در گزارشی از مرکز امنیت جدید آمریکا، یک اندیشکده، در سال ۲۰۰۸ (یکی از نویسندگان کورت کمپبل، که اکنون به عنوان رئیس جمهور خدمت می کند، اشاره کرد: “بسیاری از این اصلاحات برگرفته از تجربه آمریکا در عراق است. مقام ارشد جو بایدن در آسیا).
حتی پس از استراتژی دفاع ملی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ به طور رسمی نیروهای مسلح آمریکا را به سمت تهدید چین تغییر جهت داد، تغییری که عمدتاً توسط دولت بایدن تأیید شد، پنتاگون در کنار گذاشتن این میراث کند بود. کریس دوگرتی، یکی از نویسندگان این استراتژی، در سال ۲۰۱۹ نوشت: این کشور نشان داده بود که “به طور کامل با این واقعیت که رقبای اصلی آن دیگر تهدیدهای منطقه ای مانند عراق و یوگسلاوی جهان نیستند، کاملاً تمایلی ندارد.” فرسایش مزیت نظامی ایالات متحده در برابر چین و روسیه از علائم این عفونت بود.
این به آرامی در حال تغییر است. جنگ در اوکراین تمرکز پنتاگون را بر جنگ با شدت بالا بیشتر کرده است. این کشور در حال تغییر از تیپ ها به لشکرهای بزرگتر است و اکنون اوکراین را در نوع جنگ تسلیحاتی که سال ها نادیده گرفته شده بود آموزش می دهد. همچنین در حال تعادل مجدد منابع است. در ۱۴ مارس پنتاگون کاهش ۵ میلیارد دلاری از بودجه CENTCOM و کاهش بیش از ۶۰۰۰ سرباز این فرماندهی را پیش بینی کرد. طرح بازدارندگی اقیانوس آرام برای تقویت پایگاه ها و دفاع هوایی در آسیا اکنون بیش از ۹ میلیارد دلار است که بیشتر از بودجه دفاعی تایلند یا اندونزی است. آمادگی آمریکا برای جنگ احتمالی بر سر تایوان جدی تر از همیشه به نظر می رسد. اما این تلاش ها سال ها به تعویق افتاد. آقای Sayers می گوید: “انحراف توجه هزینه ای است که ما هنوز می پردازیم و تنها زمان می تواند به حل آن کمک کند.” بسیاری از متحدان آسیایی متقاعد نشدهاند که آمریکا میتواند عادتهای قدیمی را ترک کند.
«در بیشتر دو دهه گذشته، تمرکز واشنگتن بر خاورمیانه آمادگی نظامی را کاهش داده و ساختار نیرو را مخدوش کرده است. یک ارزیابی کوبنده از روندهای امنیتی آسیا که توسط مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک منتشر شده است، نتیجه گیری کرده است. تانک، در ماه ژوئن جنگی که در سال ۲۰۰۳ تا حدی برای ترساندن دشمنان و تحکیم برتری نظامی آمریکا به راه افتاد، زخم های ماندگاری بر پیروز برجای گذاشت.■