چگونه کشورهای عربی شهروندان خود را برای آینده بدون نفت آماده می کنند؟
اقتصادآنلاین – عاطفه حسینی؛ به گزارش اکونومیست؛ چنین چشماندازی برای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میتواند بسیار هیجان انگیز باشد زیرا میلیونها نفر از آزادیها و فرصتهای جدید ناشی از آن بهرهمند خواهند شد. با این وجود، در صورت عدم تطبیق دولتهای خودکامه با شرایط جدید، خطر بیثباتی اجتماعی وجود دارد.
این چالش بزرگ کشورهای عربی که آیا در بازنگری قراردادها و قوانین اجتماعی خود موفق میشوند یا خیر، نه تنها برای مردم این کشورها، بلکه برای جهان به دلیل نقش پررنگ آنها در حوزه نفت و گاز و همچنین نقش مهم کشورهای عربی در صدور ارزشهای فرهنگی به سراسر جهان اسلام هم اهمیت دارد.
اگر بخواهیم به عقب بازگردیم، باید گفت که دولتهای حوزه خلیج فارس پس از به دست گرفتن کنترل تولید نفت و گاز در دهه ۱۹۷۰، راه مشخصی را در پیش گرفتند؛ حاکمان عرب از دلارهای نفتی استفاده میکردند تا مردم خود را با سیاستهایی از مشاغل راحت در بخش دولتی تا یارانههای آب و انرژی و پاداش برای تازه عروس و دامادها، راضی کنند.
همچنین به دلیل عدم توانایی شهروندان این کشورها، خارجیها تشویق شدند تا برای انجام کارهای مختلف به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نقل مکان کنند. اما هیچ راهی برای شهروند شدن این مهاجران وجود نداشت، چه کارگرانی که در کارگاههای ساختمانی عرق میریختند و چه بانکدارانی که در دفاتر دارای تهویه مطبوع فعالیت میکردند. در این کشورها همه افراد، محلیها و مهاجران مجبور بودند حکومت محدود کننده سلطنتی را بپذیرند.
اما این روشها و سیاستها برای کشورهای عربی نفتخیر منسوخ خواهد شد و یکی از دلایل آن بحران تغییرات اقلیمی و انرژی است. امارات متحده عربی و عربستان سعودی که مجموعا ۱۴ میلیون بشکه نفت در روز تولید میکنند، میدانند که تقاضا برای سوختهای فسیلی کاهش خواهد یافت. کاهش محبوبیت سوختهای فسیلی به کشورهای متکی به دلارهای نفتی فرصتی ۱۰ تا ۲۰ ساله میدهد تا اقتصاد خود را متحول کنند.
جنگ در اوکراین نیز منجر به افزایش قیمت انرژی شده است که میتواند به معنای درآمد ۳.۵ تریلیون دلاری کشورهای حاشیه خلیج فارس از صادرات انرژی طی ۵ سال آینده باشد؛ این امر منابعی برای سرمایهگذاری ایجاد میکند.
از سوی دیگر مناسبات ژئوپلیتیکی هم تغییر کرده است؛ حمایت آمریکا از کشورهای عربی کمتر تضمین شده و ایالات متحده درحال ایجاد پیوندهای نزدیکتری با کشورهای دیگری مانند هند و اسرائیل است.
به همین دلایل برخی از کشورهای عربی در سالهای اخیر تلاش کردهاند تا تغییراتی را در اصول و قوانین خود ایجاد کنند؛ برای مثال در عربستان سعودی، زنانی که از رانندگی منع شده بودند اکنون با موتور به محل کار خود میروند. در سال ۲۰۱۷، ۱۷ درصد از زنان سعودی یا شاغل بودند و یا به دنبال کار بودند و درحال حاضر، این رقم به ۳۷ درصد رسیده است. همین چند سال پیش در این کشور رستورانها از پخش موسیقی منع میشدند، اما اکنون صحبت از کاهش ممنوعیت الکل است. نه به اندازه عربستان، اما امارات متحده عربی هم اصلاحاتی را انجام داده است و تلاش دارد تا سلطه خود به عنوان یک مرکز تجاری را حفظ کند. دو کشور عمان و قطر که دارای منابع عظیم گاز هستند، از نظر آزادیهای اجتماعی بستهتر از سایر کشورها هستند اما به دقت این تغییرات را زیرنظر دارند و برای مثال قطر به تازگی میزبان جام جهانی فوتبال بوده است.
ایجاد چنین اصلاحاتی میتواند فشار ناشی از اصلاحات اقتصادی بر مردم را کاهش دهد. امارات یارانه سوخت را کنار گذاشته و عربستان سعودی هم ممکن است چنین سیاستی را دنبال کند. از سال ۲۰۱۸، درحالیکه پیشتر مالیات بر درآمد در کشورهای ثروتمند عربی غیرقابل تصور بود، چهار کشور از شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس، مالیات بر ارزش افزوده را ایجاد کردهاند و در ماه ژوئن، امارات مالیات شرکتی را معرفی خواهد کرد.
از آنجایی که مزایای مشاغل دولتی کمتر کاهش مییابد، شهروندان کشورهای حوزه خلیج فارس مجبورند برای مشاغل بخش خصوصی رقابت کنند. دولتهای آنها همچنین مشتاق جذب خارجیهای بیشتری هستند که رقابت برای یافتن شغل را دشوارتر میکند. امارات متحده عربی، کشوری که مهاجران نزدیک به ۹۰ درصد از جمعیت ۱۰ میلیونی آن را تشکیل میدهند، قصد دارد ۳ تا ۵ میلیون مهاجر دیگر را جذب کند.
این گذار و به دنبال آن اصلاحاتی که در کشورهای عربی به وجود خواهد آمد، اگر چه آزادی را بیشتر میکند، اما حس ناامنی را هم افزایش خواهد داد. در این عصر جدید، شهروندان کشورهای عربی برای موفقیت نیاز به ابزارها و مهارتهای جدیدی دارند.
آموزش نقطه مناسبی برای شروع این تغییرات است؛ دانشآموزان در قطر، عربستان سعودی و امارات از همتایان کشورهای ثروتمند خود بسیار عقب هستند. نرخ ترک تحصیل نیز در این کشورها بسیار بالا است زیرا دانشآموزان، به ویژه پسران همواره تصور میکنند که میتوانند در آینده یک شغل دولتی پیدا کنند. اما آموزش بهتر آنها را برای رقابت در بخش خصوصی آماده خواهد کرد.
چالش دیگر رابطه بین دولت و افراد است و در همین راستا، حداقل بر روی کاغذ حقوق شهروندان از سوی حاکمیت بیشتر به رسمیت شناخته شده است. برای مثال امارات متحده عربی به افراد مجرد اجازه میدهد تا قبل از ازدواج، با یکدیگر زندگی کنند. مجازاتهای آزار جنسی و تجاوز جنسی تشدید شده است. امارات و عربستان سعودی همچنین حقوق مالکیت خارجیها را تقویت میکنند که به دنبال آن، مسیر اخذ اقامت دائم و حتی شهروندی، آسانتر خواهد شد. بیگانگانی هم که در یک کشور جدید ریشه میدوانند، ممکن است روزی خواستار آزادی و حقوق بیشتری شوند.
مشخص است که هیچ کدام از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در آینده نزدیک به حکومتهای دموکراتیک و آزاد تبدیل نخواهد شد؛ اما اگر بخواهند وابستگی اقتصاد خود را به نفت کاهش دهند و فشار بیشتری را بر شهرواندان خود تحمیل کنند که میتواند ناآرامیهایی را به دنبال داشته باشد، مجبورند تا نسبت به شهروندان خود پاسخگوتر باشند. از سوی دیگر، چشیدن طعم آزادی در زندگی روزمره ممکن است مردم را ترغیب کند که در سیاست به دنبال اصلاحات بیشتری باشند.
[انتهای پیام]