چین، میزانسن افول یا تله صادراتی؟
خبرگزاری ایمنا ، مهرداد حاجی زاده فلاح کارشناس و تحلیلگر اقتصادی درباره کاهش ارزش یوان در روزهای اخیر، نوشت: ارزش یک ارز یک عامل تعیین کننده مهم برای قیمتها در تجارت بین المللی است. هنگامی که ارزش یک ارز تغییر میکند، قیمت کالاهایی که با استفاده از آن ارز معامله میشوند، میتوانند تحت تأثیر قرار گیرند. افزایش ارزش پول (زمانی که ارزش در طول زمان افزایش مییابد) منجر به کاهش قیمت مؤثر برای کالاهای وارداتی میشود. کاهش ارزش پول (زمانی که ارزش آن در طول زمان کاهش مییابد) به قیمتهای واردات بالاتر تبدیل میشود.
به طور کلی، شرکتها در سراسر جهان دلار نسبتاً با ثبات را به عنوان ارز ترجیحی خود برای مبادلات واردات و صادرات اتخاذ کردهاند. اما تغییر در نرخ تبدیل دلار آمریکا با بسیاری از ارزهای دیگر، قیمتهای تجارت بینالمللی را تکان داد.
چرا ارزش دلار آمریکا نسبت به سایر ارزها تغییر کرده است. داستان با یکی دیگر از شاخصهای اقتصادی گسترده شروع میشود: تورم. تورم که به عنوان نرخ افزایش قیمت در طول زمان تعریف میشود، بر مصرفکنندگان، شرکتها و اقتصاد. با افزایش تورم، قدرت خرید یک ارز کاهش مییابد که آن را در برابر سایر ارزها ضعیف میکند.
در بیشتر قرن گذشته، نقش برجسته دلار آمریکا در اقتصاد جهانی توسط اندازه و قدرت اقتصاد ایالات متحده، ثبات و باز بودن آن برای تجارت و جریان سرمایه، و حقوق قوی مالکیت و حاکمیت قانون حمایت شده است. در نتیجه عمق و نقدینگی بازارهای مالی ایالات متحده بینظیر است و عرضه زیادی از داراییهای بسیار امن دلاری وجود دارد.
نقش دلار در دنیای پسا کووید دوباره مورد توجه قرار گرفته است که بخشی از آن به دلیل افزایش تحریمهای آمریکا علیه روسیه پس از تهاجم این کشور به اوکراین است. استفاده از دلار در ذخایر بینالمللی، بهعنوان لنگر ارزی و در معاملات را بررسی میکنیم. ما دریافتیم که دلار همچنان ارز غالب است و نقش بینالمللی بزرگتری دارد که با استفاده از ذخایر بینالمللی و ابعاد دیگر نسبت به سهم ایالات متحده از تولید ناخالص داخلی جهانی اندازهگیری میشود. با توجه به شاخص که ترکیبی از عوامل مختلف است، استفاده بین المللی دلار اساساً طی ۵ سال گذشته بدون تغییر بوده است. در واقع، حتی در حوزههای نوآوری مالی مانند لنگر غالب برای استیبل کوینها، نقش بزرگی ایفا میکند.
اعتماد گسترده ای به دلار آمریکا به عنوان ذخیره ارزش وجوه
یک کارکرد کلیدی یک ارز به عنوان یک ذخیره ارزش است که میتواند در آینده بدون کاهش قابل توجه قدرت خرید ذخیره و بازیابی شود. یکی از معیارهای اعتماد به یک ارز به عنوان ذخیره ارزش، استفاده از آن در ذخایر رسمی است. دلار در حال حاضر ۵۸ درصد از ذخایر خارجی رسمی اعلام شده جهانی را تشکیل میداد و از همه ارزهای دیگر از جمله یورو (۲۱ درصد)، ین ژاپن (۶ درصد)، پوند انگلیس (۵ درصد) و چین بسیار پیشی گرفت. رنمینبی (۳ درصد). و نشان میدهد که تحریمهای آمریکا علیه روسیه پس از حمله به اوکراین تاکنون منجر به تخصیص مجدد عمده ذخایر نشده است.
با این حال، سهم دلار از ۷۱ درصد ذخایر در سال ۲۰۰۰ کاهش یافته است. از آنجایی که مدیران ذخایر خارجی طیف وسیعی از ارزهای کوچکتر از جمله دلار استرالیا و کانادا را به پرتفوی خود اضافه کرده اند. حتی با این کاهش، دلار تا حد زیادی ارز ذخیره غالب باقی میماند.
بخش عمده ای از این ذخایر رسمی دلار در قالب اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده نگهداری میشود که تقاضای بالایی از سوی سرمایه گذاران رسمی و خصوصی خارجی دارد. تا پایان سال ۲۰۲۲، ۷.۴ تریلیون دلار یا ۳۱ درصد از اوراق بهادار قابل فروش خزانه داری متعلق به سرمایه گذاران خارجی، در حالی که ۴۸ درصد در اختیار سرمایه گذاران خصوصی داخلی و ۲۱ درصد در اختیار فدرال رزرو بود. اگرچه سهم اوراق خزانه داری سرمایه گذاران خارجی از تقریباً ۵۰ درصد در سال ۲۰۱۴ کاهش یافته است.
از طرفی چین برای مدت طولانی موتور رشد جهانی بوده است، اما در هفتههای اخیر، کندی اقتصادی آن، رهبران و سرمایهگذاران بینالمللی را نگران کرده است که دیگر روی آن به عنوان سنگری در برابر ضعف در سایر نقاط حساب نمیکنند. در واقع، برای اولین بار در چند دهه، اقتصاد دوم جهان خود دچار مشکل شده است.
در ماههای گذشته، یوان چین به پایینترین سطح خود در ۱۶ سال گذشته سقوط کرد و بانک مرکزی را بر آن داشت تا با تعیین نرخی بسیار بالاتر از ارزش بازار برای دلار، بزرگترین دفاع خود را از این ارز انجام دهد.
مسئله این است که پس از جهش سریع فعالیت در اوایل سال جاری پس از لغو قرنطینههای کووید، رشد متوقف شده است. قیمتهای مصرف کننده در حال کاهش است، بحران املاک و مستغلات عمیقتر میشود و صادرات در رکود است. بیکاری در میان جوانان آنقدر بد شده است که دولت انتشار دادهها را متوقف کرده است.
بدتر از همه اینکه، سازندگان خانه بزرگ و یک شرکت سرمایهگذاری برجسته در هفتههای اخیر پرداختهای خود به سرمایهگذاران خود را از دست دادهاند، و این نگرانی را دوباره برانگیخته است که وخامت مداوم بازار مسکن میتواند منجر به افزایش خطرات برای ثبات مالی شود.
فقدان اقدامات قاطعانه برای تحریک تقاضای داخلی و ترس از سرایت، دور جدیدی از کاهش رتبه رشد را آغاز کرده است و چندین بانک سرمایهگذاری بزرگ پیشبینی خود را از رشد اقتصادی چین به زیر ۵ درصد کاهش دادهاند.
در اثر کاهش رشد، رکود دارایی عمیقتر شده، تقاضای خارجی بیشتر ضعیف شده است و حمایت از سیاست کمتر از حد انتظار بوده است.
این بدان معناست که چین ممکن است به طور قابل توجهی از هدف رشد رسمی خود یعنی حدود ۵.۵٪ غافل شود که برای رهبری چین در دوره رئیس جمهور شیء جین پینگ مایه شرمساری خواهد بود.
این مساله با فروپاشی مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ بسیار فاصله دارد، زمانی که چین بزرگترین بسته محرک اقتصادی در جهان را راه اندازی کرد و اولین اقتصاد بزرگی بود که از بحران خارج شد. این همچنین بازگشتی از روزهای اولیه همهگیری است، زمانی که چین تنها اقتصاد توسعهیافته بزرگی بود که از رکود طفره رفت.
اقتصاد چین از ماه آوریل، زمانی که حرکت از شروع قوی تا سال کمرنگ شد، در رکود بوده است، اما نگرانیها در این ماه به دنبال پیشفرضهای کانتری گاردن، که زمانی بزرگترین توسعهدهنده کشور از نظر فروش ملک بود، تشدید شد.
گزارشها مبنی بر اینکه کانتری گاردن پرداخت سود دو اوراق قرضه دلاری آمریکا را از دست داده است، سرمایهگذاران را به وحشت انداخت و خاطرات اورگراند را زنده کرد، که نکول بدهیهایش در سال ۲۰۲۱ نشانگر شروع بحران املاک و مستغلات بود.
در حالی که اورگراند هنوز در حال تغییر ساختار بدهی است، مشکلات در کانتری گاردن نگرانیهای جدیدی را در مورد اقتصاد چین ایجاد کرد.
پکن مجموعهای از اقدامات حمایتی را برای احیای بازار املاک و مستغلات اجرا کرده است. اما حتی بازیگران قویتر هم اکنون در آستانه نکول قرار گرفتهاند و چالشهایی را که پکن برای مهار بحران با آن مواجه است، نشان میدهد.
در این میان، به نظر میرسد که بدهیهای نکول در توسعه دهندگان دارایی به صنعت سرمایه گذاری ۲.۹ تریلیون دلاری کشور سرایت کرده است.
همچنین کاهش ارزش یوان چین در برابر دلار سؤالاتی را در مورد ارز ضعیفتر برای تقویت صادرات ایجاد کرد.
به دنبال آنچه تحلیلگران مالی گفتند که به نظر میرسد بانکهای چینی برای حمایت از این ارز خرید میکنند، یوان به ۷.۳۲ در برابر دلار کاهش یافت و به ۷.۲۶ رسید. ارزش یک یوان حدود ۱۳.۸ سنت بود.
یوان ضعیفتر با ارزانتر کردن کالاهایشان در خارج از کشور به صادرکنندگان کمک میکند، اما پکن قول داده است از “کاهش ارزش رقابتی” اجتناب کند. شکایت از اینکه چین با ضعیف نگه داشتن یوان خود مزیت تجاری ناعادلانه ای به دست میآورد، در روابط با واشنگتن و سایر دولتها تحریک کننده است.
آیا ما همچنان شاهد نوعی تضعیف تدریجی ارز خواهیم بود؟
رشد اقتصادی نسبت به سه ماهه قبل در سه ماهه منتهی به ژوئن به ۰.۸ درصد کاهش یافت که از ۲.۲ درصد در ژانویه تا مارس کاهش یافت. این معادل رشد سالانه ۳.۲ درصدی است که یکی از ضعیفترین رشدهای چین در دهههای اخیر خواهد بود.
یوان مجاز است در معاملات تحت کنترل شدید، هر روز ۲ درصد از قیمت اولیه خود که توسط دولت تعیین شده است، نوسان داشته باشد. این از نوسانات گسترده روزانه جلوگیری میکند، اما روزهای پایین میتوانند در طول زمان تغییرات بزرگی ایجاد کنند.
سال گذشته، پس از سقوط آن به کمتر از ۷.۲ در برابر دلار، به بانکها دستور داده شد تا “ثبات اساسی” ارز را حفظ کنند. یوان در اکتبر گذشته به ۷.۳۰ در برابر دلار کاهش یافت. آخرین بار در سال ۲۰۰۷ زیر ۷.۳۲ معامله شد.
یوان در سال ۲۰۱۹ در جریان تنش تجاری با رئیس جمهور وقت، دونالد ترامپ، سقوط کرد. این موضوع پیشنهاداتی را برانگیخت که پکن در تلاش برای کاهش تأثیر افزایش تعرفههای ایالات متحده است، اما هیچ تأیید رسمی وجود نداشت. ارز بعداً تقویت شد.
بانک مرکزی روز سه شنبه نرخ سود وام یک هفتهای به بانکها را از ۱.۹ درصد به ۱.۸ درصد کاهش داد. این تغییر اندک بود، اما به حرکت نرخهای چین در جهت مخالف نرخهای ایالات متحده، که در بالاترین سطح دو دهه است، افزود.
فدرال رزرو با پیشنهاد این هفته که ممکن است برای کاهش نرخ تورم در نظر گرفته شود، دلار را به عنوان یک سرمایه گذاری جذابتر جلوه داد.
دادههای گمرک پیشتر نشان داد که پس از افزایش نرخ بهره آمریکا و اروپا که تقاضای مصرف کننده را کاهش داد، صادرات ۱۴.۵ درصد در مقایسه با سال گذشته کاهش یافت.
به نظر میرسد، چین دستکاری ارزش یوان را با نگه داشتن آن متوقف کرد و در عوض اجازه داد بازارهای مالی در نرخ ارز به هر آنچه که بازار تصمیم میگیرد تبدیل شود و 《بازار》 تصمیم گرفت که یوان بیش از حد ارزش گذاری شده است و کاهش یافت.
به نوعی مانند سهام و سهام. ارزش آنها بر اساس تقاضا و سود پیش بینی شده ناشی از نوسان ثروت شرکت نوسان میکند و ارزش سهام نیز در نوسان است. بنابراین چین به سادگی از موقعیت خود خارج شد و به بازارهای مالی اجازه داد تا یوان را ارزش گذاری کنند.
یوان به زیر ۷ یوان = ۱ دلار آمریکا کاهش یافت که در تجارت جهانی به این معنی است که محصولات تولید شده در چین اکنون برای خریداران خارج از چین ارزانتر هستند. این بدان معناست که کالاهای چینی در ایالات متحده اکنون ارزانتر از چند روز پیش هستند و این بدان معنی است که افزایش تعرفههای ترامپ که با هدف گران شدن کالاهای چینی در ایالات متحده انجام شده بود، اکنون ارزانتر شده است و تعرفهها کاهش نمییابد.
از طرفی کاهش ارزش یوان چین به کمترین ارزش خود در برابر دلار آمریکا در ۱۶ سال گذشته، منعکس کننده حس بدبینی فزاینده نسبت به شرایط اقتصادی و بازارهای مالی چین است.
یوان در هر دو بازار خشکی و فراساحلی با ۰.۲ درصد کاهش به ۷.۳۲۹۴ رسید، اگرچه بانک خلق چین برای پنجاه و چهارمین روز متوالی نرخ مرجع روزانه قویتر از حد انتظار را تعیین کرد که طولانیترین روند از سال ۲۰۱۸ است.
کاهش تورم مصرفکننده و تولیدکننده در ماه جولای نگرانیها را در مورد ریسک کاهش تورم در کشور در ماه گذشته افزایش داد. صادرات چین در ماه اوت به دلیل کاهش تقاضای جهانی برای کالاهای چینی، ۸.۸ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل کاهش یافت و به ۶۸.۴ میلیارد دلار رسید.
دادههای اداره کل گمرک چین نشان داد که این چهارمین ماه متوالی کاهش پس از کاهش ۱۴.۵ درصدی در ماه جولای بود.
واردات سرزمین اصلی چین ۷.۳ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافت و به ۲۱۶.۵ میلیارد دلار در ماه اوت رسید.
مازاد تجاری این کشور به کمترین میزان در سه ماه اخیر یعنی ۶۸.۴ میلیارد دلار در ماه رسید، زیرا صادرات بیش از واردات کاهش یافت.
[انتهای پیام]
منبع: ایمنا