چین به دنبال پایان سازوکار نفت-دلار در جهان/ به چالش کشیدن هژمونی آمریکا در دوران اقتصادی جدید اوراسیایی
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در سال های گذشته چین خود را به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه اقتصاد جهان معرفی کرده است، رقابت شکل گرفته میان چین و آمریکا براساس استراتژی جدید چین، در نهایت منجر به نظم نوین مالی در جهان خواهد شد.
فدائی، پژوهشگر دفتر مطالعات رونق تولید، درباره دیپلماسی تجاری چین میگوید: نوع تفسیر رقابتگونه آمریکا از سیاستهای مالی چین و نحوه ارزشگذاری پول در این کشور، در تنشهای چندبعدی مداوم انرژی در آفریقا و معارضه سرراست و بیشک آمریکا با مشارکت چین در نهادهای «برتون وودز» قابلمشاهده است؛ مانند همیشه، چین به یک راهبرد بلندمدت متعهد است، راهبردی که این کشور را به موفقیتهای مهم در سالهای گذشته نائل کرد.
در ادامه گفتوگوی فارس با محمدجواد فدائی را در اینباره میخوانید:
فارس: به عنوان اولین سوال بفرمایید رشد اقتصادی چین در جهان فعلی چه جایگاه و اهمیتی دارد؟
فدائی: در حال حاضر رشد سریع بزرگترین کشور در حال توسعه جهان، یعنی چین، یکی از موضوعات با اهمیت اقتصادی و سیاسی محسوب می شود. نرخ بالای توسعه اقتصادی چین بر اساس یک مدل توسعه طراحی شده است که شامل ترکیبی از نوسازی سازمانهای اقتصادی و تنظیم مقررات دولتی با نئولیبرالیزه شدن تدریجی و کنترل شده است که در اجرای آن شرکتهای بینالمللی خارجی (TNCs) نقش اصلی را ایفا می کنند. چین در نتیجه اجرای یک مدل موفق مبتنی بر ترکیبکردن نقشهای عمومی و خصوصی و تکیه بر سرمایهگذاری، توانست مسیر دستیابی به رشد از طریق ادغام اقتصادی در بازار جهانی را توسعه بخشد و محقق سازد.
* پیشرفت اقتصادی چین مقدمه تبدیل شدن به قدرت سیاسی
فارس: نقش دولت چین در دوران جدید این کشور چگونه تعریف شده است؟
فدائی: دولت از سیاستهای مربوط به صادرات صنعتی، از جمله اصلاحات مالیاتی، کاهش ارزش پول و واردات بدون تعرفه حمایت کرد و همین مسئله منجر به افزایش بهرهوری، بهخصوص در مناطق صادراتی استانهای جنوبی که میتوانستند سرمایه گذاری های هنگکنگ و تایوان را جذب کنند شد، البته چنین موقعیتی از حیث پیشرفت اقتصادی، زمینه های موردنیاز برای تبدیلشدن به قدرت سیاسی را بیشتر می کند و امکان تأثیرگذاری بر سایر کشورها و همچنین روابط بینالملل در سطح منطقهای و جهانی را فراهم می نماید. نظم جهانی در حال ایفای نقش خود است؛ اما قواعد آن دیگر از سوی نویسندگان تاریخی این نظم دیکته نمیشود. رقبای جدید این بازی بزرگ و مهم، قواعد خود را تعیین میکنند. زوایای به هم گرهخورده این قواعد، به شرح ذیل است: عضویت چین در سازمان جهانی تجارت در سال ۲۰۰۱؛ برنامه توسعه مناطق غربی کشور در سال ۲۰۰۲؛ شروع جهانیسازی یوآن (واحد پول چین) در سال ۲۰۰۹؛ گشایش بازار پول یوآن در هنگکنگ در سال ۲۰۱۰ و شروع به معامله با یوآن در سطح جهانی توسط شرکتهای چینی در سال ۲۰۱۲؛
* ۸ درصد دادوستد جهان با یوآن چین است
فارس: یوآن چین در سالهای گذشته توانسته جای خود را در میان ارزهای دنیا باز کند. این مساله می تواند در تسریع روند فعلی چین چه نتایجی داشته باشد؟
فدائی: در سال ۲۰۱۳، دادوستد یوآن به هشت درصد از کل معاملات پولی جهان در جهان رسید. دراینرابطه، در این سال، بیش از ۲۷۰ میلیارد یوآن به شکل اوراق بهادار چینی انتشاریافته است (اوراق دیم سان) که علاوه بر این، سپردهگذاری بانکی در هنگکنگ به شکل یوآن بیش از ۱۰۰ میلیارد یوآن است. روند تحولات بهاندازه کافی روشن است: در سال ۲۰۱۵، آغاز به سروسامان دادن و هماهنگسازی مؤسسات مالی متعلق به سازمان همکاری شانگهای، به طور تخمینی، یک سوم از کل تجارت چین با یوآن صورت میگیرد. یوآن پس از یورو و دلار، سومین پول قدرتمند جهان است. در سالهای آینده، یوآن تبدیل به پول کاملاً قابلتبدیل به سایر ارزها میشود و شانگهای به طور کاملاً واضح تبدیل به مرکز مالی جهانی خواهد شد. پذیرش یوآن بهعنوان ارز اس.دی.آر (حق برداشت مخصوص یا طلای کاغذی یک دارایی پولی صوری است که توسط صندوق بینالمللی پول ایجاد شد تا کمبود نقدینگی بینالمللی را جبران کند. (stands for special drawing rights) در صندوق بینالمللی پول و حق رأی چین، مشارکت جامع اقتصاد منطقهای (تعبیری از راهبرد اوراسیا و جهانیشدن تحت قالب طرح یک کمربند یک جاده)، قابلیت تبدیل کامل یوآن و نهایتاً رونق قابلتوجه بورس طلای شانگهای.
* نباید از نظم نوین جهانی بهراسیم
فارس: چین با استفاده از استراتژی هایی که تاکنون برای پیشرفت خود استفاده کرده است، در نهایت می خواهد به کدام نقطه برسد؟
فدائی: هدف نهایی سیاست اقتصادی چین، کاملاً مشهود است. این هدف به دنبال غلبه بر سازوکار پولی مبتنی بر نفت – دلار کنونی نیست؛ بلکه به دنبال موقعیتی بانفوذ در نظم پولی آتی جهانی است. همه کوششهای شرح داده شده، سیاستهای آگاهانه بهمنظور آمادهسازی به سمت مرحله بعدی جهانیشدن اقتصاد است. اگر چین در مسیر درست همراه با تمرکز بر هدف عادلانه سازی اقتصاد جهانی گام بر دارد، ضرورتی ندارد که از نظم جدیدی که چین به دنبال آن است بهراسیم.
* تنش های آمریکا و چین بیشتر خواهد شد
فارس: رقابت با آمریکا در عرصه های مختلف اقتصادی چگونه می تواند به هدف چین در زمینه گفته شده کمک کند؟
فدائی: نوع تفسیر رقابت گونه آمریکا از سیاستهای مالی چین و نحوه ارزشگذاری پول در این کشور، در تنشهای چندبعدی مداوم انرژی در آفریقا و معارضه سرراست و بیشک آمریکا با مشارکت چین در نهادهای «برتون وودز» (حق برداشت مخصوص یا طلای کاغذی یک دارایی پولی صوری است که توسط صندوق بینالمللی پول ایجاد شد تا کمبود نقدینگی بینالمللی را جبران کند) قابلمشاهده است. مانند همیشه، چین به یک راهبرد بلندمدت متعهد است؛ راهبردی که این کشور را به موفقیتهای مهم در سالهای گذشته نائل کرد. اهمیت این راهبرد بهاندازه کمی در فراسوی فعالیتهای مالی قابلدرک است. آنچه اهمیت دارد، این است که بسیاری از موفقیتهای چین در چارچوب راهبرد جهانیسازی این کشور بسیار بیشتر ازآنچه قابلدرک است، درهمتنیده است. برنامهریزی راهبردی چین، از این نظر، به حد اعلی خود رسید که این کشور ابتکار یک کمربند یک راه را که شامل جاده و کمربند زمینی ابریشم ومسیر دریایی ابریشم میشود، به منصه ظهور رساند. این ابتکار به طور مستحکم رهیافت مفهومی چین را یکپارچه میسازد و در ضمن به طور همزمان، هم سو کردن تمامی ابعاد اقتصاد داخلی این کشور را پیریزی میکند.
* زمینههای رشد چین و درک چین از پویائیهای دلار – نفت
فارس: چین نوین از چه زمانی شکل گرفته است و چه الزاماتی برای چنین وضعیتی اجرایی شده است؟
فدائی: چین آزادسازی اقتصادی خود را از دهه ۱۹۷۰ شروع کرد. این دهه دوره زمانی بسیار بااهمیت و حیاتی در تاریخ آمریکا محسوب میشود. اغلب تحلیلها راجع به روابط آمریکا و چین و بهویژه شروع این روابط در دهه ۱۹۷۰، در حوزه سیاسی صورت میگیرد. این تحلیلها برای توضیح این رابطه، تقابل آمریکا و شوروی آن زمان را در محور بحث خود قرار میدهند و تحلیلهای کمیتری وجود دارد که عوامل اقتصادی موجب شونده این روابط را در نظر بگیرند. بهواقع، باید مدنظر داشت که علل اقتصادی نیز از عوامل روابط آمریکا با چین نیز بوده است. در همین برهه از زمان بود که چین سر برآورد. در همین زمان، آمریکا که برای تحقق راهبرد خود، نیاز به بازآفرینی و تجدید ساختار اقتصاد خود داشت، بازار بزرگ چین را هدف قرار داد؛ زیرا پیادهسازی سازوکار نفت – دلار نیازمند یک یا چندین بازار بزرگ است تا آمریکا بتواند با انتشار و چاپ دلار، مایحتاج وارداتی خود را تأمین کند. بهعلاوه، چین دارای نیروی کار ارزان نیز بود؛ لذا آمریکا از نیروی کار ارزان و بامهارتِ کم چین استفاده کرد و بخشی از عملیات تولیدات خود را در قالب شرکتهای فراملی به این کشور انتقال داد. شرکتهای فراملی آمریکایی در دهه ۱۹۷۰ تولید خود را در کشور چین انجام و محصولات ساختهشده را به کشور موطن خود، آمریکا، صادر میکردند. آمریکا مملو از کالاهای چینی شده بود و شرکتهای فراملی چینی از این بابت سود فراوانی به دست میآوردند.
* دستاوردهای تغییر چین کمونیستی به سرمایهداری
فارس: تغییر نظام اقتصادی چین از کمونیستی به سرمایه داری چه تاثیری در این نظم نوین داشته است؟
فدائی: سر برآوردن چین در اقتصاد جهانی در دهه ۱۹۷۰ به تعبیری عزیمت این کشور کمونیستی از اقتصاد کشاورزی به یک اقتصاد سرمایهداری بود. این عزیمت در ابتدا آرام بود که در دهه ۱۹۹۰ شتاب گرفت، گوئی این کشور از یک روستای کوچک به ابرشهر تبدیل شد. این عزیمت دستاوردهای مهمی به همراه داشت: کاهش فقر، پیشرفت در علوم مهندسی و تجارت؛ اما یک نکته بااهمیت و اساسی دراینرابطه، این است که این پیشرفت، برای چین هزینههایی نیز در برداشته که مهمترین آنها، صادرات چین در قبال اوراققرضه آمریکاست که این موضوع از آن زمان تا به الآن هنوز هم برای چین وجود دارد. این به معنای استفاده آمریکا از راهبرد نفت – دلار است که ارتباط آمریکا با چین که سرآغاز آن از دهه ۱۹۷۰ بود آن را به منصه ظهور رساند.
* بحران مالی بزرگ و تغییر سیاست خارجی چین
فارس: مشکل چین در شرایط فعلی در زمینه تجارت بین المللی چیست؟
فدائی: چین از یک مسئله پیچیده معروف در نظریه تجارت بینالملل در رنج بود که به آن مسئله غامض تریفین (Triffin Dilemma) گفته میشود. این مسئله به این موضوع اشاره میکند که بین منافع کوتاهمدت کشوری که پول ملی آن، پول مسلط و ذخیره در سطح جهانی است با منافع بینالمللی کشورهایی که از آن پول بهعنوان اندوخته ارزی استفاده میکنند، در تضاد است. درهرصورت، این تضاد برای آمریکا که پول ملیاش ارز قالب جهانی است، منافع بیشماری در پی داشته است؛ ولی این منافع، هزینههای زیادی را برای سایر کشورهای جهان نتیجه داده است. منافع بزرگی که آمریکا از این بابت کسب میکند، بهاصطلاح، برتری و مزیت بزرگ نامیده میشود. وجه عجیب این منفعت و موقعیت آمریکا این است که ابقاء و حفظ این آن، بدون کسری تجاری و سایر کسریها نظیر کسری بودجه برای آمریکا که پولش ارز رایج بینالمللی است، میسر نیست. این کسریها درنهایت منجر به خلق پول بیشتر در آمریکا شده و چون دلار آمریکا ارز رایج جهانی است، به هر صورت خلق اعتبار اجتنابناپذیر است و آمریکا بهاجبار میباید این خلق اعتبار را انجام داده و برای حفظ موقعیت خود، به این کار مستمراً ادامه دهد. درنهایت این کسریها یا میباید نکول گردند یا تورم بسیار بالایی را برای آمریکا به همراه داشته باشند یا اینکه هر دو این اتفاقات باهم رخ دهند؛ اما تدبیر نهایی که کشوری نظیر آمریکا در پی میگیرد، صادرات بدهی خود به سایر کشورها است؛ یعنی واردات محصولات از جهان در قبال دادن پول ملی خود که ارز رایج جهانی است.
* آمریکا با تغییر ارزش دلار در حال جبران کسری بودجه خود است
فارس: نقش آمریکا در زمینه بحران اقتصادی چین چگونه تعریف می شود؟
فدائی: وقتی جریان پولی (دلار آمریکا) که توسط آمریکا انتشار و به سایر کشورها برای تأمین مالی واردات خود انتقال یافت، این جریان پولی درنهایت و به هر صورت میباید به آمریکا برگردد؛ زیرا این پول دارای ارزش است و سایر کشورها میتواند از این پول برای واردات و خرید کالا از آمریکا استفاده کنند. با فرض وجود عدم تراز تجاری، یعنی عدم وجود مازاد تجاری در آمریکا، ناگزیر این کشور بهاجبار میباید بدهی خود را پولی کند؛ یعنی با افزایش ارزش پول خود و افزایش قیمت دلار در برابر سایر ارزها، این تراز تجاری و نیز سایر کسریها را برطرف و یا اینکه بدهی خود را نکول کند. وضعیت آمریکا بدین گونه است و این کشور بهوسیله سیاستهایی چون تغییر ارزش پول خود (دلار) مدام این کسریها را اصلاح می کند تا از وضعیت برتری بیشمار خود در زمینه پول رایج جهانی بهرهمند گردد.
* چین به دنبال اجرای طرح اقتصادی کمربند و راه
فارس: چین برای رهایی از مخاطرات دلار در اقتصاد خود، چه تدابیری را اجرایی کرده است؟
فدائی: چین که به مخاطرات ناشی از دلار پی برده بود، همه تلاش خود را به کار برد تا همه بخش های اقتصادی این کشور، هم سو با ایجاد یک طرح اقتصادی شوند، نام این طرح اقتصادی، «کمربند و راه» است. هدف از این طرح، به چالش کشیدن هژمونی دلار آمریکا است.
به این منظور، چین اهدافی را در دستور کار خود قرار داد که شامل «اصلاح سازوکار تراز پرداختها»، «ایجاد بانکهای توسعه چندجانبه»، «توافقات تجاری دوجانبه بر پایه ارزهایی غیر از دلار»، «ازدیاد اندوخته طلا و تأسیس بورس طلا در شانگهای» و «بهبود جایگاه خود در IMF و سعی در اصلاح این صندوق» است.
هر کدام از اهداف فوقالذکر، بهمنظور تغییر موازنه قدرت در جهان از سوی چین دنبال میشود و برای این کار، این اهداف پنج گانه مذکور، سعی در اصلاح نهادهای بینالمللی بهخصوص IMF که تغییر موازنه قدرت در جهان را سد کردهاند، دارد. این اهداف با چالش کشیدن هژمونی آمریکا، درصد هستند تا دوران اقتصادی جدید ایجاد کنند؛ دوران اقتصادی اوراسیایی.
* جایگاه چین در نظم نوین جهانی
فارس: در شرایط فعلی جایگاه چین در نظم نوین جهانی می تواند به اقتصاد این کشور کمک کند؟
فدائی: آنگونه که بررسیها، مطالعات و نیز تمایلات بازیگران و آحاد مردمان جهان نشان میدهند، سرانجام این نظم جهانی که در آن دلار ارز غالب جهانی است، پایان میپذیرد و نظم جدید جهانی جای آن را میگیرد. شواهد بهصورت اظهارنظرهای عمومی و نیز آنچه در عمل نمایان است، نشان میدهد که چین و روسیه در حال حذف دلار بهعنوان ارز جهانی و پایاندادن به «امتیاز ویژه» آمریکا در این زمینه هستند. اگر استفاده از سازوکار دلار – نفت درنهایت بهصورت چشمگیری کاهش یابد، آمریکا بهاجبار میباید دست به اصلاحات شدید و درعینحال دردناکی در اقتصاد خود بزند.
پایان سازوکار نفت – دلار به معنای افزایش تورم در آمریکاست زیرا تقاضا برای دلارهای انتشاریافته از سوی خزانهداری آمریکا بهشدت کاهش مییابد، کاهش کسری بودجه و مصادره ثروت افراد، تنها گزینههایی است که آمریکا در دست دارد و این اوضاع، به معنای آیندهای غمناک برای مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی است. این دوران گذار برای آمریکا، روی کشورهای درحالتوسعه و نوظهور نیز اثر سوء خواهد گذاشت.
به هر صورت، سرانجام دیگری وجود ندارد و این آینده نظم جدید جهانی به این صورت شروع خواهد شد. رهیافت نظامی که آمریکا برای ثبات موقعیت دلار در دنیا به کار میگرفت، اکنون دیگر هزینهبر شده است. این افزایش هزینه برای آمریکا، به دلیل وجود بلوک قدرتمند چین – روسیه در جهان است؛ با اینحال، آمریکا بهصورت داوطلبانه دست از قدرت خود در زمینه دلار نخواهد کشید و به نظر میرسد این کشور دست به اقداماتی بزند تا بحرانهای متعددی در کشورها و مناطق دنیا رخ دهد تا همچنان دلار پول رایج جهانی باقی بماند؛ نظیر بیثباتسازی در کشورهای عضو بریکس، ایجاد بحران در هنگکنگ، آتشافروزی در جنگ اوکراین، ایجاد آشفتگی در آفریقای جنوبی، ناامنی در خاورمیانه و مواردی ازایندست.
فارس: با تشکر از شما
فدائی: من هم بابت توجه شما به این موضوع استراتژیک قدردانی میکنم.
به گزارش فارس آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کشورمان در ادامه دیپلماسیهای قوی بینالمللی، در پاسخ به دعوت رسمی «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین در راس هیئتی بلندپایه و برای دیدار رسمی ۳ روزه، بعد از ظهر امروز دوشنبه عازم پکن پایتخت چین خواهد شد.
رئیس جمهور در این سفر پس از استقبال رسمی از سوی همتای چینی، ابتدا دیداری خصوصی با «شی جین پینگ» خواهد داشت و سپس مذاکرات هیئتهای عالیرتبه دو کشور و نیز مراسم امضای اسناد همکاری، در حضور روسای جمهور برگزار خواهد شد؛ رئیسجمهور کشورمان در این سفر همچنین در نشست مشترک تجار و فعالان اقتصادی دو کشور شرکت خواهد کرد و دیداری نیز با ایرانیان مقیم چین خواهد داشت، رئیسی نخستین میهمان ارشد رئیس جمهور چین در سال نو چینی است.
[پایان پیام] ت ۹۱۱