کسب و کارهای تولیدی در چهارراه
فرخ قبادی، اقتصاددان ایرانی گفت:
حذف نهادهای تجاری مشکل دار و ظهور شرکت های کارآمد، مکانیسم های عادی اقتصاد مبتنی بر بازار است.
قبادی در سرمقالهای که روز یکشنبه در نشریه خواهر ما روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شد، از دولت خواست رویکردی عملی در قبال کسبوکارهای تحت محاصرهای که چارهای جز اعلام ورشکستگی ندارند، اتخاذ کند. در زیر ترجمه مقاله آمده است.
خود را صاحب یک کسب و کار تولیدی تصور کنید، کسبوکاری با سطح بهرهوری پایین که به دلایلی از فناوری قدیمی یا حتی منسوخ، تا محیط تجاری نامطلوب یا تولید ناکافی به دلیل کمبود سرمایه در گردش ایجاد میشود. همه اینها منجر به هزینه های بالای تولید شده است.
واردات ارزان و قاچاق افسارگسیخته نیز بر تجارت شما تأثیر گذاشته است. شما در حال عدم پرداخت وام های خود هستید. بدهی های شما به بانک ها، خزانه داری و تامین اجتماعی در حال افزایش است (هر سه سال یا بیشتر دو برابر می شود). با همه حساب ها، شما نمی توانید وام های خود را تسویه کنید. چه گزینه هایی در دسترس شما هستند؟
اولین انتخاب این است که به معجزه امیدوار باشیم که حمایت کلامی دولت از تولید را به یک معجزه واقعی تبدیل کند. شما می دانید که دولت در تنگنای پول است و به گفته دولتمردان، از زمان جنگ تحمیلی عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸) هیچ دولت [ایرانی] مجبور نبوده با این رکود اقتصادی دست و پنجه نرم کند. در واقع، کسری از تولیدکنندگان با این امید زندگی می کنند.
گزینه دوم این است که از افتادن بیشتر و بیشتر در این باتلاق خودداری کنید. برای این کار باید کارخانه خود را تعطیل کنید و درخواست ورشکستگی کنید.
در اینجا شما به جایی رسیده اید که باید با تحقیر و رسوایی روبرو شوید و با کسب و کار خود خداحافظی کنید تا حداقل از بحران های بیشتر در زندگی شخصی خود جلوگیری کنید.
قرص سخت برای بلعیدن
خروج نهادهای تجاری مشکل دار و ورود شرکت های کارآمد با پشتوانه مالی قوی، مکانیسم های عادی سیستم های مبتنی بر بازار است که با هدف افزایش بهره وری انجام می شود.
در واقع، سهولت حل ورشکستگی یکی از ۱۰ شاخصی است که توسط مؤسسات بین المللی برای رتبه بندی سهولت انجام تجارت کشورها استفاده می شود.
با وجود این، در کشور ما پذیرش ورشکستگی به عنوان یکی از مولفه های اقتصاد مبتنی بر بازار، قرص سختی است.
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور اخیرا گفته است: «روزگاری اعلان ورشکستگی مایه شرمساری و ننگ بود، اما امروز متأسفانه انگ زدایی شده و راه فراری شده است برای کسانی که قصد پرداختن ندارند. بدهی های آنها.”
جهانگیری به اقداماتی که بدهکاران کلان برای تسویه بدهی خود انجام می دهند اشاره کرد و گفت: باید در این زمینه حساس باشیم و انتظار می رود دستگاه قضایی نیز در این زمینه تلاش کند.
«البته برخی از بنگاه های اقتصادی با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و نمی توانند سرپا بمانند. ما باید آنها را از دزدگیران جدا کنیم و به آنها کمک کنیم تا کسبوکارشان را دوباره راهاندازی کنند. سپس آنها می توانند بدهی های خود را پرداخت کنند.”
همه می دانند که مردم از فساد فراگیر به ستوه آمده اند و همچنین می دانیم که بدهکاران کلان با کشیدن رشته ها و سوء استفاده از فساد اداری وام های کلان دریافت کرده اند.
این بدهکاران انگشت شمارند و بر اساس آنچه خوانده و شنیده ایم درصد زیادی از مطالبات معوق را باید تعداد کمی از بدهکاران پرداخت کنند. در این شرایط، مقصر دانستن موج ورشکستگی ها به خاطر اعمال ناشایست چند عنصر مفسد ممکن است پیام نادرستی به جامعه ارسال کند.
در واقع، تعداد زیادی از مشاغل تولیدی آنقدر درگیر هستند که ترجیح میدهند «تحقیر و رسوایی» را تحمل کنند و کار را قطع کنند. اگر ورشکستگی را حالتی تعریف کنیم که در آن ارزش داراییهای یک شرکت کمتر از ارزش بدهیهای آن باشد، تعداد کسبوکارهایی که باید ورشکستگی را انتخاب کنند، بهطور تصاعدی افزایش مییابد. بر اساس گزارش موسسه مطالعات و تحقیقات تجارت، بدون احتساب واحدهای تعطیل شده، ۴۰ درصد از واحدهای مستقر در شهرک های صنعتی در آستانه ورشکستگی قرار دارند.
راه حل اساسی
دولت حسن روحانی، رئیس جمهور، علیرغم مشکلات فلج کننده، موفق شد دستاوردهای بزرگی در سیاست خارجی به ثبت رساند و تورم را مهار کند و قطعا راه حلی برای نجات تولید خواهد یافت. اعتبار ۱۶۰۰۰۰ میلیارد ریالی (۴.۶۵ میلیارد دلار) اختصاص یافته به تولید یکی از آنهاست. اما سالها سیاستهای بیاحتیاطی به شدت به تولید ضربه زد. مسکنهایی مانند این نمیتوانند این دردهای طاقتفرسا را کاهش دهند.
راه حل اساسی تبدیل تولید به یک تلاش سودآور خواهد بود. افزایش بهره وری، زمینه سازی برای یک محیط کسب و کار مطلوب و کاهش هزینه های اضافی تولید گام هایی برای رسیدن به آن است. اما همه این اقدامات علاوه بر انگیزه و پشتکار نیاز به زمان دارد. هر چه بیشتر طول بکشد، حل مشکلات شرکت های تولیدی تحت محاصره سخت تر می شود.
در شرایط فعلی، نهادهای ناکارآمد (یا بدشانس) باید اجازه داشته باشند که کار خود را با حداقل ضرر نهایی ممکن متوقف کنند.
مواضع یکپارچه مقامات سیگنال قابل توجهی را به سرمایه گذاران داخلی یا خارجی ارسال می کند. اگر واقعاً مایلیم به مشاغل مشکل دار که ممکن است دوباره روی پای خود بازگردند، راه نجاتی بیندازیم، نه تنها باید هزینه های تولید را کاهش دهیم، بلکه باید بدهی های آنها را برای چند سال مسدود کنیم. این به آنها کمک می کند تا درآمد خود را افزایش دهند و بدهی های خود را بپردازند.
با نرخ های بالای بهره و جریمه های دیر پرداخت فعلی، انباشت بدهی ها از پول سازی آنها پیشی می گیرد.
در نهایت، پیش نیاز همه این اصلاحات این است که در ابتدا عمق واقعی بحران در بخش تولید را درک کنیم.
منبع: Financial Turbine