گزارش واکنشهای متفاوت به رشد تولید ناخالص داخلی
ارقام رشد سه ماهه اول که این هفته منتشر شد، بحث های تازه ای را در میان اقتصاددانان و سیاستمداران برانگیخته است. ظاهراً جامعه تجاری تحت تأثیر داده ها قرار نگرفت و بازارهای سهام به افت ادامه دادند. در حالی که دولت به افزایش رشد تولید ناخالص داخلی افتخار می کند، برخی دیگر معتقدند که این رشد برای یک ایرانی معمولی ناچیز، غیرقابل اثبات و غیرقابل لمس است. انتظارات متفاوت از اثرات رشد و دست کم گرفتن مداوم خسارت ناشی از رکود در سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳، در مرکز بحث قرار دارد.
مرکز آمار ایران روز یکشنبه از رشد ۴.۴ درصدی تولید اقتصادی در سه ماهه اول سال مالی ۱۳۹۵ (۳۰ اسفند تا ۳۱ خرداد) خبر داد. رشد شتابان بهعنوان چیزی منتشر شد که نگرانیها در مورد بازگشت به رکود را از بین میبرد. رشد در سال مالی قبل (منتهی به مارس ۲۰۱۵) به ۰.۹٪ کاهش یافته بود که منجر به نگرانی در مورد رکود شد، به ویژه با کاهش ۲.۸٪ تولید صنعتی.
اما به زودی اعداد زیر سوال رفت. کارشناسان سریعاً به این نکته اشاره کردند که اینها فقط ارقامی بودند که تأثیر معنیداری بر معیشت مصرفکنندگان نداشتند. آنها استدلال می کنند که افزایش ۸.۸ درصدی تولید صنعتی در طول سه ماهه ناشی از رشد صنعت نفت است و سایر صنایع در بهترین حالت راکد ماندند.
درست است، واقعی. اما آنچه نیز شایسته ذکر است، نیاز به عینی و منطقی بودن در تحلیل ماست. مورد ساده اینجاست که هیچ پیشرفت چشمگیری برای تغییر صنایع در حال مبارزه قبل یا در طول دوره وجود نداشت.
بزرگترین پیشرفت برای اقتصاد ایران لغو تحریم های بین المللی مربوط به برنامه هسته ای این کشور در ژانویه بود. از آن زمان تولید نفت تقریبا دو برابر شده و به ۲.۱ میلیون بشکه در روز رسیده است. بر اساس داده های SCI، صنعت نفت در سه ماهه اول ۵۷ درصد رشد داشته است. این باید برخی از منتقدان را که ادعا میکنند توافق هستهای که منجر به لغو تحریمها شد، هیچ تأثیر مثبتی نداشت، ساکت کند.
همچنین تولیدات کشاورزی در این مدت ۴ درصد افزایش یافت. به گفته سعید لیلاز، اقتصاددان، تولید گندم از شش میلیون تن در چهار سال پیش به بیش از ۱۳ میلیون تن افزایش یافته است. همچنین فروش خودرو در سال جاری نسبت به مدت مشابه سه سال قبل تاکنون ۶۰ درصد افزایش داشته است. لیلاز این هفته در گفت و گو با ایرنا منتقدان دولت را چکش کرد. او معتقد است که همین دو مثال نشان میدهد که درآمد برای برخی از اقشار مردم ایران افزایش یافته است.
اما آنچه افراد کسبوکار مطرح میکنند، شایستگی خاص خود را دارد. این رشد بیشتر از نفت حاصل شد، در حالی که صنایع همچنان آسیب می بینند. منظور این است که دولت مقداری پول نقد به شدت مورد نیاز را دریافت می کند. برای اینکه فروش نفت به مخارج مالی کمک کند و به سایر بخشهای اقتصاد کاهش یابد، حداقل یک سال نیاز است.
برای مدتی، با بازگشت تولید کارخانه به سطوح قبل از بحران، رشد آسان امکان پذیر خواهد بود. بسیاری از تحلیلگران آن را رشد واقعی نمی دانند، زیرا مستلزم افزایش بهره وری یا گسترش زیرساخت فعلی نیست.
در همین حال، بانک های ایرانی به دلیل مقدار نامعلومی از بدهی های سمی فلج شده اند. دولت همچنان بازپرداخت بدهی های خود را به تعویق می اندازد. رشد دستمزد و در نتیجه تقاضای مصرف کننده ضعیف باقی خواهد ماند. آخرین اما نه کماهمیت، تحریمهای باقیمانده ایالات متحده در مورد موضوعات غیر هستهای همچنان مانع ادغام مجدد ایران در اقتصاد جهانی خواهد شد.
حقیقت این است که این تنها فهرست کوتاهی از توشه ای است که اقتصاد ایران با خود حمل می کند. خسارات تحقیر پول، مقررات بیش از حد، کنترل دولتی، فساد و سیاستهای مالی هدردهنده اعمالشده توسط دولت سابق، همراه با سختترین رژیم تحریمهای بینالمللی در تاریخ، سالهای بیشتری طول میکشد تا لغو شود.
برخی در دولت بیش از حد خوشبینانه بر این باورند که ما تا سال آینده به سطح درآمد سال ۲۰۱۱ باز خواهیم گشت. خیلی بیشتر از این طول خواهد کشید. در حال حاضر ما باید هجوم پول نفت را جشن بگیریم. امیدواریم این بار عاقلانه از آن استفاده کنیم.
منبع: Financial Turbine