گشایش تجارت ایران برای کشورهای عربی منطقه چه معنایی دارد؟
در ژانویه، دیپلماتهای ارشد از سراسر جهان رسما لغو تحریمها علیه ایران را اعلام کردند. در اصل این امر به ۳۷ سال تحریم های مختلف درجات مختلف اعمال شده علیه کشور پایانی قطعی داد.
اتاقهای هیئت مدیره ۵۰۰ شرکت جهانی فورچون و شرکتهای منطقهای به طور یکسان با بحثهایی در مورد معنای این موضوع برای تجارت آنها در ۱۰ ماه گذشته روشن شدهاند، اما دو چیز قطعی است.
اولاً، گشایش کشور به روی جهان مسلماً یکی از پربارترین فرصتهای تجاری جهانی نسل ما است.
دوم، پاسخ به سوال بالا به شدت به منشا، DNA و ریسک پذیری شرکت شما بستگی دارد، مقاله منتشر شده توسط Live Trading News میخواند. گزیدهها در ادامه میآیند:
برای اکثر شرکتهای اروپایی و آسیایی، به استثنای چین، این فرصتی است که بسیار مورد انتظار برای بازگشت به ایران است، جایی که بسیاری از آنها سرمایهگذاری، تأسیسات تولیدی و فعالیتهای بزرگی را قبل از تحریمهای مالی اعمال شده علیه ایران در سال ۲۰۱۱ داشتند. /p>
شرکت های چینی و آمریکایی وضعیت فعلی را بیشتر به عنوان یک تهدید و به دلایل مختلف می بینند.
شرکتهای چینی در چند سال گذشته از تحریمهای بینالمللی علیه ایران سود زیادی بردهاند، که دریچهای را ایجاد کرد که از طریق آن جریانی از محصولات چینی بدون رقابت خارجی زیادی به بازار سرازیر شد. لغو تحریم ها منجر به کاهش اجتناب ناپذیر سلطه چین در این بازار خواهد شد.
برای شرکت های آمریکایی، وضعیت پیچیده تر است.
اگرچه شرکتهای تابعه خارجی شرکتهای آمریکایی از نظر فنی مجاز به تعامل با ایران هستند، اما هنوز یک میدان مین از چالشهای نظارتی، شفافیت و حقوقی وجود دارد که بسیاری را برای انجام حتی اقدامات مقدماتی مردد کرده است.
بنابراین، گشایش در ایران برای کشورهای عرب منطقه خلیج فارس چه معنایی دارد؟
فرصتهای مهم و چالشهای زیادی وجود دارد و برای درک ماهیت پیچیده روابط ایران با کشورهای عربی، باید جایگاه ایران در بافت کلان اقتصادی خاورمیانه را درک کرد.
فرصتهای تجاری
بازار بزرگ ایران فرصت بزرگی را برای کسبوکارهای عربی ایجاد میکند که دارای مزایای متعددی نسبت به رقبای جهانی هستند. اولین مورد از این مزایا، جغرافیا است.
جای تعجب نیست که اکثر شرکت های فورچون ۵۰۰ که در حال ورود به ایران هستند عمدتاً از طریق امارات یا ترکیه این کار را انجام می دهند، عمدتاً به دلیل نزدیکی و سهولت لجستیکی و همچنین سهولت ارتباط، سفر و مدیریت عملیات تجاری.
ثانیاً، کشورهای عربی در منطقه قبلاً کانالهای خاکستری به ایران ایجاد کردهاند.
بسیاری از شرکتهای خارجی وقتی برای اولین بار به ایران سفر میکنند و متوجه میشوند که بازار با محصولات آنها و محصولات همه رقبایشان پر شده است، شگفتزده میشوند.
امارات متحده عربی و منطقه عرب گسترده تر به عنوان در پشتی غیررسمی ایران در طول تحریم ها عمل کرده اند و کانال های توزیع و زنجیره تامین هم اکنون در این بازارها ایجاد شده است. در واقع بندر جبل علی نقش فعالی در تجارت امارات و ایران داشت که بیشتر به صورت صادرات مجدد در سال های تحریم صورت می گرفت.
پس از ایجاد کانال های رسمی، چالش باز نگه داشتن این کانال ها خواهد بود.
سومین و شاید مهمترین، شرکتهای منطقه خلیج فارس میدانند که چگونه در بازارهای نوظهور نوظهور و پرخطر فعالیت کنند. به همین دلیل است که بسیاری از شرکت های آنها در آسیا و آفریقا در حال ظهور خوب عمل کرده اند. با توجه به توانایی ریسک پذیری این شرکت ها، شرکت های منطقه ای این فرصت را دارند که سریعتر از رقبای خارجی خود وارد ایران شوند.
در نهایت، تعدادی از بخشها وجود دارد که چنین شرکتهایی در ابتدا شکوفا میشوند.
برای شروع، انتظار می رود بخش های بانکی و مالی در منطقه عربی شاهد افزایش فرصت های تجاری بلندمدت باشند. برترین بازیگران ساختمانی منطقه که ممکن است از انقباض این بخش در داخل رنج ببرند، ممکن است در ایران نیز آرامش خوبی پیدا کنند.
رشد ساخت و ساز در این کشور عمدتاً توسط بخش مسکونی – که ۴۵٪ از بازار را به خود اختصاص می دهد – به دلیل کمبود شدید سهام مسکن هدایت می شود. تقاضا در سال ۱.۵ میلیون واحد مسکونی است که ایران می تواند کمتر از ۵۰ درصد آن را تامین کند.
همچنین انتظار میرود پروژههای زیرساختی و ساخت کارخانههای تولیدی شاهد نرخهای رشد شدیدی باشند که به تنهایی با ظرفیت محلی قابل برآورده نیست.
بنابراین، تمام صنایع مجاور، از بخش بیل مکانیکی و ماشین آلات سنگین گرفته تا بخش مصالح ساختمانی، بخش های اصلی رشد خواهند بود.
منبع: Financial Turbine