۳ بیماری اقتصاد، تحریم ها شامل نمی شود
اقتصاد ایران بیش از تحریم های اقتصادی تحت فشار است. غل و زنجیرهایی که سالها آن را گرفتار کردهاند، در دهه گذشته قویتر شدهاند و در دوران پس از تحریمها باقی ماندهاند. اینها یافته های نه چندان جدید در گزارش کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران است.
این گزارش مدعی است که وابستگی بیش از حد ایران به صادرات نفت خام برای تامین بودجه بودجه مالی و واردات کالا مشکل اصلی است. بهره وری پایین به دلیل عدم سرمایه گذاری در زیرساخت ها که خود محصول جانبی درآمد آسان نفت است، در رتبه دوم قرار دارد. میخ در تابوت نقش مهم صنعت بانکداری در تامین مالی بیشتر بخشهای اقتصاد است.
متأسفانه، این گزارش نقش بوروکراسی متورم و تصمیمگیری ضعیف مالی توسط دولتها و پارلمانهای متوالی را در محدود کردن عملکرد اقتصادی نادیده میگیرد.
نیازی به گفتن نیست که مقررات زدایی برای باز کردن خروجی اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. اما موضوع این نوشته نیست.
اکثر مردم تحریمهای هستهای را دلیل اصلی بحران اقتصادی ۲۰۱۲-۲۰۱۳ میدانند – [در دورهای که اقتصاد وارد رکود شد در حالی که تورم سرسامآور قیمت داراییها را بالا برد، شرایطی که اقتصاددانان آن را رکود تورمی مینامند. این دیدگاه علیرغم اینکه ریشه در واقعیت دارد، دارای کاستی های تحلیلی است، چرا که نباید مسائل ساختاری و سیاست های اشتباه اتخاذ شده در سال های گذشته را نادیده گرفت.
تسلط نفت
درآمدهای نفتی بیشترین سهم را از درآمد ملی و صادرات تشکیل می دهد. در این گزارش آمده است که فروش نفت ۷۵ تا ۸۵ درصد از صادرات را در طول دهه ۲۰۰۰ تشکیل می داد. این بدان معناست که درآمدهای صادرات نفت منبع اصلی ارز خارجی برای پرداخت واردات بوده است.
وابستگی بودجه مالی به طور خاص و کل اقتصاد به فروش نفت، تولید را به قیمت نفت و حجم صادرات خام مرتبط کرد. با کاهش قیمت نفت، تولید اقتصادی ایران نیز کاهش یافت. این رابطه نسبتاً نامطلوب اقتصاد را در برابر تحریمهای صادرات نفت آسیبپذیر کرد و قدرتهای جهانی از آن برای تحت فشار قرار دادن ایران بر سر برنامه انرژی هستهایاش نهایت استفاده را بردند.
سرازیر شدن آسان پول نفت به خزانه دولت تا گذشته نزدیک، منجر به توسعه نیافتگی سیستم مالیاتی شد.
اگرچه این فقط نفت نیست. ایران دارای گاز طبیعی و همچنین سایر منابع طبیعی است. این کشور دارای چهارمین ذخایر بزرگ اثبات شده نفت در جهان است که ۱۰ درصد از کل ذخایر اثبات شده نفت جهان را تشکیل می دهد. از نظر گاز طبیعی، ایران با ۱۵.۸ درصد از کل ذخایر جهان، پس از روسیه در رتبه دوم قرار دارد.
رشد با کیفیت پایین
بر اساس این گزارش، ایران در دهه ۲۰۰۰ در مقایسه با کشورهای مشابه و برخی همسایگان مانند عربستان سعودی و ترکیه، رشد چشمگیری داشته است. گنجاندن عربستان سعودی، تولیدکننده شماره یک نفت جهان، تأثیر سیاست گذاری و قوانین دست و پاگیر را در عملکرد ضعیف اقتصادی ایران برجسته می کند.
با این وجود، رشد طی سه دهه گذشته ناپایدار بوده است. حتی با مقاومت در برابر جنگ، کاهش ارزش پول و تحریم ها، سوء مدیریت درآمدهای نفتی تأثیر زیادی دارد.
این گزارش در ادامه می افزاید: «در طول دوره های درآمد نفتی بالا، افزایش عرضه پول و رشد صادرات به طور مداوم زیرساخت های سرمایه گذاری را بیش از اندازه بزرگ کرد.
از آنجا که مقررات به نفع دولت بزرگ بود و مانع کسب و کار خصوصی می شد و درآمدهای نفتی در واقع برای یارانه دادن به واردات استفاده می شد، بهره وری کاهش یافت. حتی در دورههای رشد، سیاستهای دیگر کاهش بهرهوری را تضمین کردند. این گزارش نشان می دهد که در نهایت این رشد نتوانست شغل ایجاد کند و منجر به سطوح بالای بیکاری امروزی شد. یک چهارم افراد زیر ۳۰ سال که بخش اعظم نیروی کار را تشکیل می دهند، در صف پایان کار هستند.
وابستگی بیش از حد به بانکها
آخرین اما نه کم اهمیت، اثر داشتن بازارهای سهام کوچک و کم عمق است. شرکت خصوصی به نفع یک دولت متمرکز که توسط یک بوروکراسی بزرگ دولتی اداره می شد، کنار گذاشته شد. به این ترتیب، توسعه نیافتگی و بازدارندگی آشکاری که بر بازار سرمایه اعمال شد، بانک ها را به تنها منبع تأمین مالی فعالیت های تجاری تبدیل کرد.
بر اساس این گزارش، “این اتکا به وام بانکی در دهه گذشته افزایش یافته است.” کاهش نرخ بهره کمتر از تورم – که سود واقعی را منفی میکند – باعث افزایش تقاضا برای اعتبار و افزایش اتکای کسبوکارها به استقراض برای توسعه آنها شد.
در دهه ۲۰۰۰ بانک مرکزی ایران توسط رئیس جمهور تضعیف شد. فقدان نظارت مناسب و افزایش تقاضا برای وام به این معنی است که وامهای پرریسکتر نیز توسط وام دهندگان دولتی پذیرفته میشوند. در برخی موارد، وام گیرندگان بدون وثیقه وام می گرفتند. ناگفته نماند که در وهله اول به بسیاری از وام های تامین مالی پروژه های مشکوک پرداخته شده است. چنین شیوههای وامدهی غیرمسئولانه، بانکها را در معرض نکولهای بزرگ قرار داد.
تقاضا برای وام به قدری بالا بود که بانک ها شروع به استقراض بی وقفه از CBI کردند که منجر به افزایش عرضه پول در یک بازه زمانی کوتاه شد. تورم ایجاد شد. نکول انبوه وام ها منجر به انفجار بدهی های بد شد. بدهی درمانده به عنوان سهم بدهی های غیرجاری از ۳۲ درصد در سال ۱۳۸۶ (پایان اسفند ۱۳۸۶) به ۶۴ درصد در سال ۱۳۹۲ (پایان اسفند ۱۳۹۲) افزایش یافت. دولت تا جایی که می تواند تلاش کرده است تا این وضعیت را خنثی کند. ترس آشکار، فرار از وام دهندگان است.
به گفته این اتاق، در غیاب زیرساختهای نهادی مورد نیاز و قدرت نظارتی بانک مرکزی، نظام مالی موجود به یکی از منابع اصلی بحران مالی و بیثباتی در سالهای اخیر تبدیل شده است.
کمیسیون به درستی ادعا میکند که پرداختن به این مشکلات میتواند بهبود اقتصادی ایران را در دوران پس از تحریمها شکست دهد. در حالی که سیستم مالی و فرآیند مالی ایران به همین شکل باقی میماند، رشد اقتصادی پایدار بیشتر شبیه یک رویا خواهد بود.
منبع: Financial Turbine