تغییرات آب و هوایی برای افراد کم سواد سخت تر است
به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:
وهنگام shadrack lolokuru “نه یا ده” بود، بستگانش او را در سطلی گذاشتند و در چاه فرود آوردند. از ته تیره، سطل را پر کرد و آن را پشت سر گذاشت تا گاوهای خانواده بتوانند آب بنوشند. هیچ کس این را عجیب نمی دانست او میگوید در میان مردمش، سامبوروی شمال کنیا، «یک کودک پنجساله به اندازه کافی پیر در نظر گرفته میشود» که بتواند به مراقبت از گاوها کمک کند. گله داری از آنها، محافظت از آنها و اطمینان از اینکه جانوران گرانبها علف و آب کافی دارند.
مرورگر شما از عنصر پشتیبانی نمیکند.
آقای لولوکورو اکنون ۵۰ ساله است و هنوز با دو برادرش گاو دارد. آب حتی از زمانی که او پسر بود کمیاب تر است، تا حدی به لطف اقلیم تغییر . برنامه جهانی غذا می گوید شاخ آفریقا امسال با بدترین خشکسالی خود در چهار دهه اخیر مواجه است. برای خانواده لولوکورو، آب و هوای سخت در حال تبدیل شدن به یک هنجار است – و آنها در مورد چگونگی سازگاری با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
آقای لولوکورو و برادر کوچکترش رابرت تحصیل کرده اند. هر دو به عنوان حسابدار در نایروبی، پایتخت کار می کنند. برادر بزرگتر آنها لکیتوتیان، که از گله در روستای زادگاهشان نگهداری می کند، هرگز به مدرسه نرفته است. برادران کتابخوان و بی کتاب دنیا را بسیار متفاوت می بینند.
شاداک لولوکورو اخبار را میخواند و میداند که شرایط خشک امسال یکبار نیست. هوا به احتمال زیاد همیشه گرمتر و با افراط بیشتر خواهد بود. بنابراین او ترجیح می دهد نیمی از گله آنها را بفروشد. به این ترتیب، آنها آب کافی برای حفظ سلامت باقیمانده خواهند داشت. اگر این کار را نکنند، کل گله ممکن است بمیرد. «گاوهای ما [گاهی اوقات] آنقدر ضعیف می شوند که نمی توانند تا جایی که آب است راه بروند. در راه مرده می افتند.»
ناکشت
اما Lkitotian نمی خواهد بفروشد. شادرک توضیح می دهد که او “وابستگی فرهنگی” به یک گله بزرگتر دارد. هرچه تعداد گاوهای شما بیشتر باشد، جایگاه اجتماعی شما بالاتر می رود. افراد سخت کوش و مسئولیت پذیرتر فکر می کنند شما هستید. “هرچه تعداد گاوهای شما کمتر باشد، مرد کمتری خواهید بود.” لکیتوتیان، مانند بسیاری از همسایگانش، برای درک تغییرات آب و هوایی نیز تلاش می کند. “آنها آن را نمی فهمند. آنها باور ندارند که آب و هوا تغییر می کند. شادرک اظهار تاسف می کند، آنها بر این باورند که این به همان حالتی که همیشه برای نسل ها بوده برمی گردد.
به تدریج، شادرک برادرش را متقاعد می کند که چند گاو بفروشد. گله در سال های اخیر از ۱۴۰ راس به ۱۰۰ راس کوتاه شده است. لکیتوتیان از این موضوع ناراضی است، اما به برادران کوچکترش اعتماد دارد و به آنها احترام می گذارد. مذاکرات درون خانواده پر از مشکلات است. شادرک می گوید که او باید “با دقت قدم بگذارد”. اما او می تواند ببیند که اگر در بحث پیروز نشود چه اتفاقی می افتد. چندین خانواده در روستای زادگاه او تمام گاوهای خود را از دست داده اند. برخی در آستان او در نایروبی ظاهر می شوند و برای یافتن شغل به عنوان نگهبان کمک می خواهند.
اهمیت آموزش در برخورد با تغییرات آب و هوایی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نقش آن در کاهش گرمایش جهانی – افراد با تحصیلات بهتر فرزندان کمتری دارند و فناوری سبز بیشتری اختراع می کنند، اما همچنین تمایل به انتشار بیشتر دارند – برای مقاله دیگری است. این یکی به این میپردازد که چگونه اندکی یادگیری میتواند به افراد کمک کند تا سازگار شوند، و چگونه نبود آن آنها را آسیبپذیر میکند.
چه زمین کمی گرم شود یا زیاد، مردم باید تغییر کنند. چگونه زندگی و کار می کنند. مطالعه ای توسط اریش استریسنیگ، ولفگانگ لوتز و آنتونی پت از موسسه بین المللی تحلیل سیستم های کاربردی در لاگزنبورگ، اتریش، راه هایی را پیشنهاد می کند که آموزش می تواند این کار را آسان تر کند. افراد با تحصیلات بهتر به اطلاعات دسترسی بیشتری دارند، مانند هشدارهای اولیه برای طوفان یا خشکسالی. آموزش “مهارت های شناختی و تمایل به تغییر رفتار پرخطر را افزایش می دهد و در عین حال افق برنامه ریزی شخصی را گسترش می دهد”. این منجر به سلامتی بهتر می شود، بنابراین افراد از نظر جسمی قادر به سازگاری و درآمدهای بالاتر هستند که همیشه مفید است.
نویسندگان دو سناریو را برای کشورهای جنوب صحرای آفریقا مقایسه میکنند: یکی که در آن ۳۰ درصد از زنان جوان تا سال ۲۰۵۰ دبیرستان را به پایان رساندهاند، و دیگری که در آن ۷۰ درصد آن را تکمیل کردهاند. آنها تخمین می زنند که در مورد دوم، تعداد تلفات ناشی از سیل، خشکسالی، آتش سوزی، دمای شدید و دیگر آب و هوای شدید بین سال های ۲۰۴۰ تا ۲۰۵۰ ۶۰ درصد کمتر خواهد بود.
به نظر میرسد که آموزش خود تفاوت را ایجاد میکند و نه صرفاً ثروتی که اغلب همراه آن است. مطالعه ای که توسط رایا موتارک از دانشگاه بولونیا و آنا دیمیتروا از مرکز ویتگنشتاین در وین انجام شده است به رابطه بین سیل و کوتاهی رشد در دوران کودکی در هند می پردازد. در مکانهایی که بارانهای موسمی یک انحراف استاندارد بالاتر از حد متوسط بود (نمایشی برای سیل)، نوزادان ۲۰ درصد احتمال دارد که به شدت رشد کنند، احتمالاً به این دلیل که سیلها محصولات را از بین میبرند و بیماری را گسترش میدهند، مثلاً با ریختن فاضلاب به منابع آب آشامیدنی.
از آنجایی که کوتاهقدی روی مغز نیز تأثیر میگذارد، مطمئناً این نوزادان در مدرسه عملکرد بدتری خواهند داشت. اما محققان دریافتند اگر مادر تحصیل کرده باشد، احتمال کوتاهی رشد فرزندش بسیار کمتر است. در واقع، کودکانی که در خانوادههای فقیر به دنیا میآیند، اما از مادران تحصیلکرده به دنیا میآیند، تقریباً با خطر کوتاه قدی ناشی از سیل مواجه میشوند که کودکانی که در خانوادههای ثروتمند به دنیا میآیند، اما از مادران بیسواد.
چندین دلیل احتمالی برای این وجود دارد. مادرانی که تحصیلات بیشتری دارند معمولاً اطلاعات بیشتری در مورد تغذیه دارند. آنها در مورد بهداشت دقیق تر هستند، و بیشتر تمایل دارند که به دنبال طب معمولی (برخلاف داروهای سنتی بی فایده) باشند. از آنجایی که آنها در به دست آوردن اطلاعات جدید بهتر هستند، در ارزیابی خطرات ناآشنا بهتر عمل می کنند و به شیوه ای آگاهانه تر به تغییرات ناگهانی واکنش نشان می دهند.
خانم دیمیتروا نتایج مشابهی دریافت کرد. خانواده ها در اتیوپی با خشکسالی به بهترین شکل کنار آمدند. آموزش مادر کلید پیشگیری از کوتاه قدی بود. پروفسور Muttarak همچنین دریافت که در یک منطقه ساحلی تایلند، افزایش ۱ درصدی تعداد زنان دارای تحصیلات متوسطه در یک روستا، احتمال آمادگی هر خانواده در آن روستا را برای یک فاجعه مانند سونامی تا ۱۱ درصد افزایش می دهد. چنین زنانی در تفکر انتزاعی بهتر عمل میکردند: آنها میتوانستند رویدادی را تصور کنند که هرگز مشاهده نکرده بودند، طرحی برای فرار طراحی کنند و آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارند.
در نپال، زمانی که سمیر ک. از مؤسسه تحقیقات جمعیتشناسی آسیایی با بررسی مرگ و میر ناشی از سیل و رانش زمین، دریافت که آموزش، هم برای خانوادهها و هم برای دامهایشان، پیشبینیکننده بهتری برای بقا است تا ثروت (با استفاده از اینکه آیا خانوادهها در خانهای با ساختار دائمی زندگی میکنند یا خیر. برای ثروت).

متاسفانه، مناطقی از جهان که بیشتر تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار دارند، مانند آفریقا و جنوب آسیا، اغلب مدارس اسفناکی دارند (نمودار را ببینید) . و کووید-۱۹ با بستن کلاس های درس برای ۱.۶ میلیارد کودک در سراسر جهان اوضاع را بدتر کرده است. قبل از همهگیری، ۵۳ درصد از کودکان ده ساله در کشورهای با درآمد پایین و متوسط نمیتوانستند یک متن ساده را بخوانند. بانک جهانی تخمین می زند که این رقم ممکن است به ۷۰ درصد رسیده باشد.
یک آجر دیگر در دیواره دریا
این یک وضعیت اضطراری خواهد بود. تحت هر شرایطی؛ گرمایش جهانی آن را بیشتر می کند. “مدرسه رسمی افراد را با ظرفیت سازگاری با تغییرات آب و هوایی مجهز می کند. این یکی از دلایلی است که چرا برای ایالتها بسیار مهم است که به کودکان کمک کنند تا تمام آموختههایی را که در طول همهگیری از دست دادهاند جبران کنند.»

پروفسور لوتز استدلال می کند که با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن تغییرات اقلیمی، پول زیادی که قرار است برای پروژههای مهندسی بزرگ برای محافظت در برابر اثرات آن هزینه شود، هدر خواهد رفت. در مقابل، بهبود آموزش در کشورهای فقیر، بهویژه آموزش دختران، تقریباً در هر سناریویی جوامع را انعطافپذیرتر میکند. او استدلال میکند که از پولی که بر روی دیوارها و سدهای دریا ریخته میشود، کارآمدتر استفاده شود.
افراد بسیار فقیر معمولاً محافظهکار هستند. روشهای کشاورزی که به پدرانشان غذا میدادند. چنین ریسکگریزی منطقی است. اگر پسانداز یا شبکه ایمنی نداشته باشید، امتحان کردن چیز جدید میتواند کشنده باشد. حسابداری که به عنوان یک وکیل دوباره آموزش میبیند، ممکن است شغل جدید خود را کسلکننده بداند؛ یک کشاورز معیشتی که تلاش میکند روش کاشت جدید که با شکست مواجه می شود ممکن است گرسنگی بکشد.
اما آموزش به افراد اعتماد به نفس می دهد تا سنت ها را رها کنند، کنجکاوی جستجوی اطلاعات جدید و مهارت های شناختی برای پردازش و به آن عمل کنید.
خانواده مولوا از شهرستان کیتوی در شرق کنیا را در نظر بگیرید. اشعیا و پسر بالغش فیلیپ در زمین های همسایه ذرت می کارند. محصول اشعیا به سختی تا زانو بلند است. برج های فیلیپ بالای سر بلندترین بازدیدکننده برجست. آیزایا که فقط تحصیلات ابتدایی را گذرانده است، انتظار دارد امسال فقط نصف برداشت معمول خود را داشته باشد زیرا باران بسیار بد است. او می گوید: «هیچ کاری نمی توانیم بکنیم، فقط منتظر باران بعدی هستیم. و از خدا بخواه که بهتر شود.»
فیلیپ که تحصیلات بهتری دارد، کمتر جبرگرا است. او برای حفظ آب یک خندق حفر کرده است. او و همسرش کود و بذرهای مقاوم به خشکی می خرند، نه اینکه بذرهای محصول سال قبل را صرف کنند. ph خاک را آزمایش می کنند و اگر خیلی اسیدی بود آهک اضافه می کنند. آنها بذرهای خود را زودتر از همسایگان خود می کارند، بنابراین اولین باران را می گیرند. آنها تمام این تکنیک ها را در ۱۰-۱۵ سال گذشته اتخاذ کرده اند، تا حدی در واکنش به تغییرات آب و هوایی. همانطور که محصول رو به رشد فیلیپ نشان می دهد، روش های جدید به خوبی کار می کنند. او پیشنهاد داد که آنها را به پدرش بیاموزد، اما «علاقهمند نیست» و از هیچکدام استفاده نمیکند.
از این نظر، اشعیا غیرعادی نیست. تعداد کمی از اهالی روستا می دانند که چه اتفاقی برای آب و هوا می افتد. چندین نفر می گویند: «نمی دانم.
این جمله ای است که در خانواده های درس نخوانده در سراسر جهان در حال توسعه شنیده می شود، زیرا افرادی که از هر تغییری می ترسند، سعی می کنند تا آن غول پیکر را درک کنند. که به آنها تحمیل شده است. حدود ۶۰۰۰ کیلومتر دورتر از کنیا، در دشت های نپال، اکونومیست گیجی مشابه پیدا کرد.
در نگاه اول، شهر کوچک بسانتپور شبیه به نوعی بتهای بوکولیکی که در بسیاری از فیلمهای بالیوود به تصویر کشیده شده است. بزها، جوجه ها و اردک ها در بیرون خانه های آجری چمباتمه می زنند. پناهگاه گاوها در مقابل آفتاب در سوله های باز. مایل ها شالیزار برنج تا دوردست ها کشیده شده است.

با این وجود اختلالات سختی در راه است. Harikala Kaphle، یک پیرمرد ۷۸ ساله (به گمان او) که با پسر و عروسش در یک سوم هکتار زحمت می کشد، تخمین می زند که محصول در پنج یا شش سال گذشته به نصف کاهش یافته است. بارش ها کمتر از قبل قابل پیش بینی هستند. او نمی داند چرا، یا در مورد آن چه باید بکند. او با هیچ متخصصی مشورت نکرده است، به دنبال مشاوره نیست، هیچ آموزشی دریافت نکرده است. چند بار خاکریز ساخت، اما آنها از بین رفتند. “چه می توانم بکنم؟ باران خیلی شدید است. گاهی اوقات حتی سعی می کند خانه من را خراب کند.
برای او سخت است که بداند از کجا شروع کند. او تحصیلات نداشته است و نمی تواند بخواند و بنویسد. پسر و عروسش چند سال دبستان داشتند، اما آنها هم از کودکی کشاورزی را شروع کردند. او میگوید: «اگر تا کلاس پنجم درس میخواندم، میتوانستم کارهای زیادی [بیشتر] انجام دهم».
یکی از همسایههای او، آشوک کومار لامیچههان، رویکرد متفاوتی دارد. مزرعه او کوچکتر است، فقط یک پنجم هکتار است. اما او محصولات نقدی با ارزش بالاتری مانند فلفل دلمه ای، خیار و فلفل را پرورش می دهد و آنها را برای سود سالم می فروشد.
افزایش دما و آب و هوای نامنظمتر مشکلات زیادی را به همراه داشته است، از سیل و رانش زمین گرفته تا علفهای هرز مهاجم و پشههای دنگی. با این حال، آقای لمیخانه درمانده نیست. او فرزند کشاورز بود و تا کلاس دهم تحصیل کرد. او ویدیوهای آموزشی YouTube را از هند، نپال و غرب در مورد چگونگی کشاورزی بهتر، نحوه جلوگیری از رانش زمین و غیره می بلعد.
او می گوید: «این دقیقاً یکسان نیست، بنابراین نمی توانم دقیقاً روش ها را کپی کنم. اما من میتوانم آنها را با شرایطم تطبیق دهم.» هنگامی که رانش زمین خاکریزهای او را می شست، او روش جدیدی را یاد گرفت که برای مثال از درختچه ها و شاخه ها برای ساختن درختچه های مقاوم تر استفاده می کرد. با خشک شدن منابع آب – مشکل دیگر – او از آبیاری قطره ای استفاده کرده است. آقای Lamichhane اکنون میخواهد به کشت قارچهای تجاری تنوع ببخشد. او میگوید: «برای انجام آموزش در هند ۳۰۰،۰۰۰ تا ۴۰۰،۰۰۰ روپیه نپالی [۲۵۰۰-۳۲۰۰ دلار] هزینه میشد. “اما من آن را به تنهایی آنلاین یاد گرفتم.” او با افتخار میگوید که حداقل ۱۰۰ دوره آموزش کشاورزی را گذرانده است.
اصلیترین دستاورد آموزشی – سوادآموزی – میتواند تفاوت را در کمک به مردم برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی ایجاد کند. پایه ای برای یادگیری مهارت های جدید کار انجمن رفاه ماهیگیران ساحلی پنانگ (pifwa)، در ساحل غربی مالزی را در نظر بگیرید. این سازمان به عنوان سازمانی برای جلوگیری از شکار غیرقانونی ماهی های محلی توسط تراول های خارجی شروع به کار کرد. اما به زودی به کاشت درختان حرا و آموزش به مردم محلی نحوه انجام این کار را نیز تغییر داد.
محیط بانان حرا را دوست دارند. آنها تنها درختانی هستند که در آب نمک رشد می کنند و ریشه های در هم پیچیده آنها یک سینک موثر برای به دام انداختن دی اکسید کربن ایجاد می کند. ماهیگیران آنها را دوست دارند زیرا انواع ماهی ها در باتلاق های حرا پرورش می یابند.
pifwa به کاشت ۴۰۰۰۰۰ نهال حرا کمک کرده است – در زمانی که سازندگان حرا را در مالزی و جاهای دیگر ویران میکردند، یک موهبت بزرگ. این هزینه عمدتا نه توسط خود سازمان، بلکه توسط سایر گروههای محلی که با آنها آموزش داده و با آنها کار کرده است، پرداخت شده است. انتهای یک مسیر خاکی که از طریق آبراهههای متقاطع میپیچد، مرکز آموزشی pifwa است، یک ساختمان آبی کم ارتفاع. داخل یک کلاس درس با پوسترهایی از پرندگان، ماهی ها و تهدیداتی که آنها را تهدید می کند قرار دارد. یک لیست واژگان نحوه املای “خروج درختان”، “جنگل زدایی” و “الوار” را نشان می دهد. الیاس شفیع، رئیس pifwa، میگوید که به مدت ۲۵ سال، این گروه به مدت ۲۵ سال مزایای استفاده از حرا را در مدارس و کارخانهها، به سیاستمداران محلی و به ویژه زنان محلی که «در گفتگو با شوهران خود واقعاً مؤثر بودهاند» موعظه کرده است. .
در ابتدا سخت بود، اما سونامی سال ۲۰۰۴ مردم را از لزوم داشتن جنگل های حرا برای محافظت از خط ساحلی بیدار کرد. همچنین، در دهه های اخیر آموزش و پرورش بسیار پیشرفت کرده است. در سال ۱۹۸۰، تنها یک پنجم بزرگسالان مالزیایی دوره متوسطه را به پایان رسانده بودند. در حال حاضر بیش از سه چهارم. به عبارت دیگر، اکثریت قریب به اتفاق بزرگسالان در سن کار باسواد هستند. آقای شفیع میگوید که این امر آموزش آنها را در مورد حفاظت و ترغیب آنها به جدی گرفتن آن آسانتر میکند. اکنون در این منطقه جنگلهای حرا فراوانی وجود دارد که تورهای ماهیگیران محلی را پر میکند و از روستاهای ساحلی در برابر طوفان و سیل محافظت میکند.
آموزش میتواند حلقههای با فضیلت ایجاد کند. جهل، شرور. به عنوان مثال، والدین در روستای زادگاه شادرک در شمال کنیا هزینه مدرسه را برای فرزندان خود با فروش شیر می پردازند. والدینی که تحصیلات کمتری دارند، بیشتر شاهد مرگ گاوهایشان از تشنگی هستند و راهی برای پرداخت هزینه ها باقی نمی گذارند. خیلی ها بچه هایشان را از مدرسه بیرون می کشند. برخی این کار را پیشگیرانه انجام می دهند تا از فروش آخرین گاو خود اجتناب کنند. این امر نسل بعدی را برای شکست آماده می کند. در مقابل، کشاورزان با تحصیلات بهتر تمایل دارند تحصیلات فرزندان خود را تقریباً بر هر چیز دیگری ترجیح دهند.
داستانی از شرق کنیا حتی چشمگیرتر است. در شهرستان ماکوئنی، یک تپه سنگی بر فراز دو روستا قرار دارد. در سال های اخیر هرگز باران کافی نبوده است. اما وقتی می آید در طوفان های غیرقابل پیش بینی رخ می دهد، خاک سطحی را می برد، دره ها را حفر می کند و سپس به سمت دریا ناپدید می شود. دولت محلی یک مانع بتنی ساده روی تپه ساخت تا این سیلها را بگیرد و آنها را به روستاهای زیر که به شدت کمبود آب داشتند، لوله کند.
در یک روستا، ماسوئه، روستاییان از این نوآوری استقبال کردند. ناگهان مدرسه آنها آب لوله کشی داشت. این یک نعمت مضاعف بود. نه تنها روستاییان می توانستند آب سالم را صرفاً با صف کشیدن برای آن به دست آورند. اما همچنین دخترانی که اغلب روزها برای آوردن آب کیلومترها پیاده روی میرفتند، میتوانستند به مدرسه بروند و با خود آب به خانه بیاورند. ثبت نام دو برابر شد نسل بعدی در مافو نسبت به بزرگانشان تحصیلات بهتری خواهند داشت.
برعکس، روستای آن سوی تپه، کاسووی، کمتر مشتاق بود. بسیاری از مردم آنجا به یک افسانه قدیمی اعتقاد داشتند که اگر منبع طبیعی آب را دستکاری کنید، برای همیشه خشک می شود. داگلاس موتوآ، یک معلم محلی، می گوید که آنها از لوله پلاستیکی جدید کنار تپه چنان نگران شدند که آن را با پنگا شکستند. او آهی می کشد، بسیاری از مردم آن روستا «بی سواد» هستند، و چنین افرادی «تغییر عقایدشان برایشان سخت است». ■
برای پوشش بیشتر تغییرات آب و هوایی، برای ثبت نام کنید The Climate Issue ، خبرنامه دو هفتهای ما، یا از مرکز تغییرات اقلیمی
بازدید کنید