کتاب نمودار ۴۱۴: خیزش به سوی آرمانشهر (سرخ-سبز). صدایی برای سیاستهای ناگفتهی انقلاب انرژی تجدیدپذیر چین.
هرچقدر هم تکرار شود، کم است. گسترش ظرفیتهای انرژی سبز چین، و بهویژه ظرفیت تولید پنلهای خورشیدی فتوولتائیک (PV) آن، در حال تغییر دادن جهان است. در حال حاضر، چین به تنهایی ۵۰ درصد بیش از آنچه برای رسیدن به یک مسیر «بهینه» برای به صفر رساندن خالص انتشار دیاکسید کربن لازم است، ظرفیت تولید پنلهای خورشیدی دارد. برای کسانی که نمیخواهند پنلهای چینی بخرند، اگر «بقیه جهان» را هم اضافه کنیم، دو برابر ظرفیت مورد نیازمان را در اختیار داریم.

منبع: Ember
برای شفافسازی، باید گفت که این تولید مازاد بسیار هم اتفاق خوبی است. مدلهای ما در بهترین حالت تقریبی هستند. داشتن ظرفیت تولید بیشتر پنلهای خورشیدی، هزینه گسترش انرژی پاک را کاهش میدهد. این امر فشار بر سایر انرژیهای تجدیدپذیر کندتر مانند انرژی بادی را کم میکند. همچنین فشار برای انجام کارهای دشوار و پرهزینه برای صرفهجویی در انرژی را کاهش میدهد و احتمالاً نوآوریهای تشنهی برق را تشویق خواهد کرد. چین در حال حاضر سه برابر بیشتر از مجموع سایر کشورهای جهان، پتنتهای مرتبط با انرژی پاک ثبت میکند.

فراتر از چین، همانطور که آخرین دادههای EMBER نشان میدهد، انرژیهای تجدیدپذیر ارزانقیمت به بازارهای نوظهور با رشد سریع اجازه میدهد تا هم در میزان برقرسانی و هم در سهم انرژیهای تجدیدپذیر، از ایالات متحده پیشی بگیرند.

صحبت از «ظرفیت مازاد» با توجه به این واقعیت که هنوز ۸۰۰ میلیون نفر به برق اولیه دسترسی ندارند و ۲ میلیارد نفر فاقد ابزارهای پختوپز پاک هستند، باید غیرقابل قبول باشد.

به همین ترتیب، این نیز کاملاً درست است که توسعه انرژی سبز چین یک «نمایش قدرت» است. انقلاب انرژی سبز چین سیاستی در خود دارد و بنابراین، نحوه صحبت ما در مورد آن نیز ناگزیر سیاسی است. حس من این است که در این مورد، با تمام اشتیاقی که نسبت به پنلهای خورشیدی و باتریهای چین داریم، جامعه اصلی سیاستگذاری آبوهوا تا حدودی در بیان موضع خود درمانده است.
چه نوع سیاستی در میان است؟ در ادامه به صورت تیتروار به این پرسش پاسخ داده میشود. بحث کامل در این باره چندین کتاب را میطلبد.
روشن است که پیش از هر چیز، گسترش موفقیتآمیز انرژیهای تجدیدپذیر، مشروعیت عملکردی به ارمغان میآورد.
تا همین اواخر در اوایل دهه ۲۰۰۰، چین جامعهای بود که به طور مزمن با کمبود برق مواجه بود. پاسخ به این کمبود با نیروگاههای زغالسنگ یک دستاورد بود، اما بزرگترین فاجعه آلودگی جهان را ایجاد کرد. پاکسازی آن و در عین حال تأمین برق بیشتر و بیشتر، یک دستاورد چشمگیر در مسیر توسعه است.
ایجاد یک صنعت پیشرو در سطح جهانی برای تولید پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی، باتریها و خودروهای برقی بر این موفقیت میافزاید.
این دستاورد میلیونها نفر از همه اقشار، از کارگران، کارآفرینان، مهندسان، تا سازمانهای دولتی و خصوصی است. اما همانطور که ناظران غربی با اصرار اشاره میکنند، یک چارچوب سیاست صنعتی روشن و با منابع کافی وجود داشت. حتی منتقدان غربی نیز به طور غیرمستقیم به رهبری دولت و حزب چین اذعان میکنند.
بنابراین این صرفاً مسئله توسعه به طور کلی یا تیک زدن اهداف توسعه پایدار سازمان ملل نیست. انقلاب انرژی سبز چین، مدیریت حزب کمونیست چین را تأیید میکند. به طور خاص، این انقلاب یکی از شعارهای شخصی شی جین پینگ را محقق میسازد:
绿水青山就是金山银山 Lǜ shuǐ qīngshān jiùshì jīnshān yín shān آبهای سبز و کوههای سبز
در دهه گذشته، مدرنیزاسیون سبز رسمی تا حدی با دوران شی گره خورده است که اغراق نیست. استناد به «نظریه دو کوه» یا liangshanlun (两山论) بخشی از گفتمان رایج سیاست مدرن چین است.
روی دیگر این ایدئولوژی غالب، خاموش کردن هرگونه فعالیت زیستمحیطی مستقل و معترض است.
همانطور که هونگ ژانگ در مقالهای روشنگرانه در Made in China اشاره میکند، با مقایسه پروژه برقآبی پاییندست رود یارلونگ تسانگپو با پروژه بسیار بحثبرانگیز سد سهدره در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰:
در طول دهه ۱۹۸۰، پروژه سد سهدره موضوع بحثهای شدیدی در مورد طراحی، امکانسنجی و تأثیرات بالقوه زیستمحیطی و اجتماعی آن بود. اینها بحثهای عمومی واقعی بودند که در آنها صداهای مخالف شنیده میشد… تصویب نهایی پروژه سد سهدره در سال ۱۹۹۲ تحت تأثیر پیامدهای سیاسی سرکوب میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹ شکل گرفت. نخستوزیر لی پنگ، که نقشی اساسی در صدور مجوز سرکوب نظامی اعتراضات داشت، از نظر سیاسی قدرتمند شد و از موقعیت خود برای پیشبرد این سد استفاده کرد (Li 2003). پاکسازی اصلاحطلبان لیبرال در حزب کمونیست چین (CCP) پس از سرکوب، راه را برای لی پنگ برای پیشبرد پروژه هموار کرد (RFI 2020). با وجود این، هنگامی که هفتمین کنگره ملی خلق در ۳ آوریل ۱۹۹۲ به قطعنامه توسعه پروژه رأی داد، از ۲۶۳۳ نماینده، ۱۷۷ نفر علیه آن رأی دادند و ۶۶۴ نفر رأی ممتنع دادند (Xinhua 2009)… در مقابل، پروژه LYT – با هزینه سرمایهگذاری پنج برابر بیشتر و ظرفیت نصب برنامهریزیشده سه برابر بزرگتر از پروژه سد سهدره، در منطقهای بسیار شکنندهتر از نظر زیستمحیطی و حساستر از نظر سیاسی – بدون رأیگیری در مجلس قانونگذاری ملی در حال پیشرفت است. این پروژه به سادگی تصمیمگیری و در فرآیند بوروکراتیک چین به جلو رانده شد. در اکتبر ۲۰۲۰، نوزدهمین کنگره حزب کمونیست چین «توصیههای» خود را برای برنامه پنجساله چهاردهم که دوره ۲۰۲۱-۲۰۲۵ را پوشش میدهد، تصویب کرد که شامل «اجرای» توسعه برقآبی در پاییندست رودخانه یارلونگ تسانگپو بود (Xinhua 2020b). این موضوع به درستی در برنامه پنجسالهای که توسط شورای دولتی در سال بعد منتشر شد، منعکس شد (NDRC 2021). در سال ۲۰۲۲، این پروژه در برنامه پنجساله چهاردهم برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر ظاهر شد و به عنوان بخشی از طرحی برای توسعه تبت جنوب شرقی به عنوان یک پایگاه جامع برای انرژی آبی، بادی و خورشیدی معرفی شد (NDRC 2022a). در دسامبر ۲۰۲۴، خبرگزاری دولتی شینهوا اعلام کرد که این پروژه توسط دولت چین تصویب شده است (Xinhua 2024). در مارس ۲۰۲۵، این پروژه در فهرست پروژههای اولویتدار ملی قرار گرفت که قرار است در همان سال راهاندازی شوند (NDRC 2025).
البته، پنلهای خورشیدی و خودروهای برقی از نظر ردپای فیزیکی با یک سد غولپیکر یکسان نیستند. آنها توسط شرکتهای خصوصی در صنایع بسیار رقابتی تولید میشوند که به شدت به تقاضای مصرفکننده حساس هستند. اما غیرقابل انکار است که پنلها، توربینهای بادی و خودروهای برقی نیز تجلی مادی این ایدئولوژی رسمی مدرنیزاسیون سبز بر اساس شرایطی هستند که خود پکن تعیین کرده است.
آنها چشماندازی از چین را مادی میکنند. آنها نشانههای تحقق موفقیتآمیز یک وعده هستند. آنها همچنین بیانگر حس موفقیت جمعی هستند. آنها بر عاملیت مشترک تأکید میکنند: «جهان دهههاست که درباره انرژی سبز صحبت میکند. چین آن را به انجام میرساند.»
در واقع، تا آنجا که به برقرسانی سبز مربوط میشود، چین میتواند ادعای رهبری جهانی بیچونوچرا و تقریباً شرمآوری داشته باشد. و البته، این پیام پخش میشود، اما این گواهی بر کیفیت نسبتاً توسعهنیافته قدرت نرم چین است که این پیام آنقدر که باید، بلند نیست.
تصور کنید اگر دولت بایدن کاری حتی از دور قابل مقایسه انجام داده بود. یک حباب تبلیغاتی در مقیاس هوش مصنوعی را پیرامون انرژی سبز آمریکا تصور کنید. جهانی را با نیم دوجین تسلا تصور کنید. تصور کنید اگر قانون کاهش تورم آمریکا (IRA) واقعاً یک سیاست متحولکننده جهان بود. در مقابل، همانطور که لی شو اخیراً در نیویورک تایمز اشاره کرد، پکن ترجیح میدهد کمتر وعده دهد. هنوز خیلی زود است که بگوییم چه تأثیرات ظریف «قدرت نرم» از تسلط چین بر دنیای جدید برقرسانی جامع ناشی خواهد شد.
به غیر از کانالهای تبلیغاتی، آیا این جشن نسبتاً خاموش به مسائل، مشکلات و نگرانیهای واقعی اشاره دارد؟
یک مسئله این واقعیت است که چین شاید بیش از حد موفق بوده است. شرایط رقابتی در صنعت پنلهای خورشیدی حتی با استانداردهای چین نیز شدید است.
مسیر دشواری در پیش است. در کنار گسترش فوقالعاده انرژی سبز، ساختوساز نیروگاههای زغالسنگ چین نیز ادامه یافته است، هرچند با سرعتی بسیار کمتر. منطق رسمی که در آخرین گزارش Ember تکرار شده است، 先立后破 (Xiān lì hòu pò) است (اول بساز، بعد خراب کن). این منطقی است، اما نمیتواند نزاعهای سختی را که با کاهش بخش زغالسنگ در پیش است، پنهان کند.
تبلیغات رسمی که پیرامون برقرسانی چین انجام میشود، در بسیاری از موارد برای روایتهای سبز جهانی دشوار است، زیرا آشکارا به دولتسازی کم و بیش قهرآمیز پکن در «غرب»، به ویژه در تبت و سینکیانگ، میپردازد.
برنامهریزی انرژی در چین به صراحت به عنوان برنامهریزی فضایی در نظر گرفته میشود. این امر یک جزء فناورانه دارد و نوآوریهای چشمگیری را در انتقال برق با ولتاژ بسیار بالا در مسافتهای طولانی به پیش برده است.

منبع: Xu, Li-jun, et al. “Renewable and sustainable energy of Xinjiang and development strategy of node areas in the “Silk Road Economic Belt”.” Renewable and Sustainable Energy Reviews 79 (۲۰۱۷): ۲۷۴-۲۸۵.
در عین حال، این برنامهریزی انرژی منطقهای کلان، یک بازی قدرت برای یکپارچهسازی سرزمینهای دورافتاده دولت-ملت چین نیز هست. با گسترش پایگاههای انرژی در غرب و ارسال برق به شرق، صنعتیسازی و مهاجران (هان) به مناطق غربی منتقل میشوند. یکپارچهسازی چین به عنوان یک واحد اقتصادی ملی غولپیکر یکی از اساسیترین فرآیندهایی است که رشد چشمگیر آن را در دو نسل گذشته به پیش برده است. مانند هر «اتحادیه گمرکی»، این یک فرآیند سیاسی و همچنین اقتصادی است.
تولید پلیسیلیکون در سینکیانگ از سال ۲۰۱۶، زمانی که پکن در بحبوحه سرکوب جمعیت اویغور بود، افزایش یافت. استفاده از کار اجباری در اوایل دهه ۲۰۲۰ توجه غرب را به خود جلب کرد، اما نکته بزرگتر این است که توسعه اقتصادی با هدایت مرکزی، خود برنامهای برای ادغام است و تغییرات عمیق و غیرقابل بازگشتی را در ساختار جمعیتی و اجتماعی-اقتصادی سینکیانگ ایجاد میکند.
طرحهای عظیم برقآبی چین در تبت فقط منابع تولید برق و کنترل رودخانه نیستند. آنها ادعای قدرت پکن بر این سرزمین را بیان میکنند.

آنچه همچنین واضح است این است که پروژههای انرژی سبز چین، در هر کجا که اجرا شوند، چه در غرب چین یا جای دیگر، چه در چین یا خارج از آن، کاملاً بخشی از یک سیستم توسعه استخراجگرا هستند. در واقع، سیاست انرژی چین به طور کلی در نیم قرن گذشته باید به عنوان نقطه اوج (تا به امروز) آن درام تاریخی درک شود. هرگز پیش از این، این تعداد از مردم چنین توسعه سریعی را به این شکل متمرکز و مادیمحور تجربه نکرده بودند. اگر گذار به انرژی بادی، خورشیدی و باتریها مرحله بعدی این فرآیند توسعه باشد، پس بار دیگر چین آن را در مقیاس و سرعتی بیسابقه انجام میدهد. این امر بیتردید پیامدهای عظیمی برای کاربری زمین، استخراج مواد خام کلیدی مانند لیتیوم، تعیین مناطق قربانی و غیره دارد.
محیطزیستگرایی اقتدارگرایانه چین هر چه باشد، گسستی از این پیشفرض اساسی نیست که مدرنیته سازمانیافته در مقیاس بزرگ، نیازمند تبعیت منابع طبیعی و ادغام برگشتناپذیر جوامع سنتی و بومی در چیزی است که پکن آن را پروژه مشترک ملی و انسانی مدرنیزاسیون میداند.
اما هر استخراجگرایی با دیگری برابر نیست. هر سیستم انرژی متمایز است. در سطح جهانی، فشار چین برای برقرسانی سبز، یک حرکت قدرتنمایانه نیز هست، به این معنا که پتانسیل منسوخ کردن بخشهای بزرگی از سیستم سوخت فسیلی موجود را دارد. در وهله اول، فشار انرژی سبز جایگزین زغالسنگ میشود، اما چین احتمالاً هرگز به عنوان مصرفکننده عمده گاز ظاهر نخواهد شد و در آینده، برقرسانی حملونقل جایگزین مصرف نفت نیز خواهد شد. ردپای سیستم انرژی سبز چین هنوز بسیار در حال تغییر است. این سیستم نفوذ زیادی بر استخراج و پالایش مواد خام دارد، اما به فشارهای خارجی نیز پاسخ میدهد. بخشی از دلیل اینکه چین توسعه لیتیوم را در تبت پیش میبرد، رهایی از تأمینکنندگان خارجی است که ممکن است توسط نیروهای ناسیونالیسم منابع و «ریسکزدایی» بسته شوند.
برعکس، برقرسانی پاک به چین به عنوان تأمینکننده و اپراتور سیستمهای الکتریکی قدرت میبخشد.
چین بدون شک دسترسی، نفوذ و حضور جهانی خود را گسترش میدهد، چه به عنوان تأمینکننده نیروگاههای کثیف زغالسنگی تحت طرح اولیه کمربند و جاده (BRI) و چه به عنوان تأمینکننده پنلهای خورشیدی و باتریها تحت نسخه ۲.۰ این طرح.
شبکه دولتی چین چشماندازهایی از اتصال در مقیاس بزرگ دارد که در سطح قارهای است. همانطور که از دید ناظرانی مانند اندیشکده RAND در ایالات متحده پنهان نمانده است، شی جین پینگ قبلاً در سال ۲۰۱۵ پروژه اتصال جهانی انرژی را تأیید کرده بود.

علاوه بر این، یک دولت الکتریکی بنا به تعریف، دولتی با قدرت شبکهای است. از ماه مه ۲۰۲۵، به لطف گزارشی از رویترز، بحثهای زیادی در مورد این احتمال وجود داشته است که اینورترهای تأمینشده توسط چین – جعبههایی که برق DC حاصل از پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی را به جریان AC برای شبکه تبدیل میکنند – ممکن است تجهیزات ارتباطی اعلامنشدهای داشته باشند که امکان کنترل از راه دور آنها را فراهم میکند. آیا نصب یک پنل خورشیدی ارزان چینی به پکن یک کلید قطع اضطراری میدهد؟

منبع: Cleantechnica
این داستان از ماه مه پیشرفت چندانی نداشته است، اما به عنوان یادآوری از آنچه ممکن است در معرض خطر باشد، عمل میکند.
این فهرست قطعی مسائل نیست. من هم نسخه سادهای برای پرداختن به سوالات بسیاری که در آن نهفته است، ندارم. اما، به عنوان کسی که به پروژه جهانی مدرنیزاسیون سبز و گذار انرژی، با تمام معایب و مزایایش، متعهد است، مطمئن هستم که باید در مورد آنها فکر و صحبت کنیم. شاهینهای امنیت ملی هیچ مشکلی در طرح نگرانیهای خود ندارند. اردوگاه رشدزدایی/ضد-استخراجگرایی نیز ادعا میکند که موضع خود را میداند. در بسیاری از موارد به نظر میرسد استراتژی ترجیحی «تیم گذار انرژی» این است که سیاست را نادیده بگیرد و صرفاً دستاوردهای فوقالعاده سیاست چین را جار بزند. مزایای اتخاذ این نوع خنثیسازی آشکار است. شما از جنجال دوری میکنید. اما خطرات آن نیز همینطور است. همانطور که نیازی به گفتن نیست، من از رویارویی حمایت نمیکنم. اما اگر نتیجهگیری ما این است که همزیستی مسالمتآمیز و همکاری به سبک تنشزدایی تنها گزینه قابل اجراست، پس حداقل بیایید در مورد آنچه که از آن حمایت میکنیم صریح باشیم و در مورد نقاط فشار سازنده برای اعتمادسازی و مداخله فکر کنیم.
در این مرحله باید با اذعان به فروپاشی هرگونه ادعای رهبری غرب در پروژه جهانی مدرنیزاسیون سبز (اگر چنین چیزی وجود داشت) شروع کنیم. و بنابراین وظیفه ما اکنون این است که از این وضعیت بهترین استفاده را ببریم. و بله، من چند نمونه مشخص از کارهایی که ممکن است انجام دهیم در ذهن دارم، اما آنها برای پستی دیگر هستند.
من از گردآوری کتاب نمودار لذت میبرم. این محتوا کاملاً رایگان به دست شما میرسد. و امیدوارم آن را جالب بدانید. اما جمعآوری تمام این مطالب کار نسبتاً زیادی میبرد. بنابراین، اگر از محتوای کتاب نمودار قدردانی میکنید و توانایی مشارکت مالی دارید، لطفاً ثبتنام برای یکی از اشتراکهای پولی را در نظر بگیرید.