«سکوت سبز»: آیا کسبوکارها در مورد تعهدات اقلیمی خود سکوت میکنند؟

با فراخوان ترامپ برای «حفاری بیوقفه» و تغییرات گسترده در سیاستهای زیستمحیطی، اینطور به نظر میرسد که برخی شرکتها کمتر در مورد تعهدات اقلیمی خود صحبت میکنند. اما حقیقت پشت این روند بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر میرسد.
این اتفاق ابتدا به تدریج و سپس ناگهانی رخ داد.
ائتلافی از بانکها که به کاهش انتشار گازهای گلخانهای متعهد بود، در حوالی آغاز سال و درست پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ، برخی از بزرگترین اعضای خود را از دست داد. چند ماه بعد، «ائتلاف بانکی خالص صفر» جاهطلبانهترین هدف خود، یعنی تعهد به محدود کردن گرمایش جهانی به ۱.۵ درجه سانتیگراد را کنار گذاشت.
سپس در اوایل اکتبر، این ائتلاف که در سال ۲۰۲۱ تأسیس شده بود و در اوج خود نزدیک به ۱۵۰ عضو شرکتی داشت، رأی به انحلال کامل خود داد.
در ظاهر، انحلال این ائتلاف به تغییرات گسترده در سیاستهای زیستمحیطی که از کاخ سفید نشأت میگرفت، مرتبط به نظر میرسید؛ یعنی فراخوانهای ترامپ برای «حفاری بیوقفه» و نبرد حزب جمهوریخواه علیه شرکتها و نهادهای به اصطلاح «آگاه» (woke).
موجی از پوششهای خبری حاکی از آن بود که رئیسجمهور آمریکا به شرکتها برای پایان دادن به تعهدات سبزشان چراغ سبز نشان میدهد. همچنین، چندین تیتر خبری به این موضوع اشاره داشتند که سایر شرکتها نیز برای در امان ماندن از خشم رئیسجمهور، سیاستهای اقلیمی خود را مسکوت نگه داشتهاند.
این روند اخیر «سکوت سبز» (greenhushing) نام گرفته است – یعنی کماهمیت جلوه دادن عمدی تعهدات اقلیمی. اما کارشناسان و پژوهشگران این حوزه میگویند که تصویر کامل بسیار پیچیدهتر است و به پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته آمریکا بازمیگردد.
در واقع، ایده «سکوت سبز» اولین بار در سال ۲۰۲۲ توجه گستردهای را به خود جلب کرد، زمانی که شرکت مشاوره اقلیمی «ساوت پُل» (South Pole) مستقر در سوئیس، در گزارش سالانه خود این پدیده را به عنوان یک روند شناسایی کرد. این گزارش نشان میداد که یک چهارم شرکتهای مورد بررسی، «اهداف مبتنی بر علم برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای» تعیین کردهاند، اما قصد ندارند به صورت عمومی درباره آن صحبت کنند.
از آن زمان، این موضوع به یک مسئله تکراری تبدیل شده است. در اوایل سال ۲۰۲۴ – یعنی یک سال کامل پیش از روی کار آمدن ترامپ – «ساوت پُل» دریافت که تقریباً نیمی از شرکتها به دلیل مقررات جدید، طرحهای انطباقی و عدم اطمینان، در اطلاعرسانی تعهدات اقلیمی خود با چالش مواجه هستند.
جدیدترین گزارش «ساوت پُل» که اوایل امسال منتشر شد و بر مؤسسات مالی تمرکز داشت، اشاره میکند که بیانیههای کلی ریسک جایگزین برنامههای دقیقتر ریسک اقلیمی شدهاند. اما ممکن است مقصر اصلی، مقررات پیچیده باشد و نه سیاستهای حامی حفاری نفت. به گفته این شرکت مشاوره، شرکتها «در چشمانداز پیچیدهای حرکت میکنند که در آن هم به خاطر کمگویی و هم به خاطر زیادهگویی میتوان از آنها شکایت کرد.»
نادیا کاهکونن از «ساوت پُل» میگوید: «اگر کمی از دور به ماجرا نگاه کنیم، میتوان گفت که افزایش نظارتها شرکتها را وادار کرده تا در ادعاهای خود محتاطتر و مستندتر عمل کنند – و این یک امر مثبت است.»
«اما ممکن است این آونگ کمی بیش از حد به سمت دیگر رفته باشد و برخی ترجیح دهند سکوت کنند.»
«ساوت پُل» اشاره میکند که «سکوت سبز» پتانسیل «تضعیف اعتماد و شفافیت» را دارد.
اما آنها همچنین دریافتند که حدود نیمی از شرکتهای مالی قصد دارند ارتباطات خود را در مورد استراتژیهای کربن خالص صفر افزایش دهند – که این موضوع، ایده فراگیر شدن سکوت سبز در دنیای شرکتها را پیچیدهتر میکند.
همزمان، به نظر میرسد بسیاری از شرکتها به جای کاهش، در حال گسترش تعهدات سبز خود هستند. پژوهشگران دانشگاه هاروارد اخیراً ۷۵ شرکت برتر جهانی را قبل و بعد از انتخابات سال گذشته آمریکا بررسی کردند. تنها ۱۳ درصد از آنها تلاشهای پایداری یا پیامهای عمومی خود را در مورد مسائل زیستمحیطی کاهش دادند، در حالی که ۳۲ درصد عملاً تلاشهای خود را تسریع کردند.

شرکت حسابداری PwC نیز در آخرین گزارش خود با عنوان «وضعیت کربنزدایی»، به ارقام مشابهی دست یافت. این گزارش نشان میدهد که شرکتهای کوچکتر بیشتری در حال ارائه تعهدات اقلیمی هستند و به طور کلی، شرکتها حتی پس از تغییر مدیرعامل نیز به برنامههای خود پایبند میمانند. به گفته این شرکت، اینها نشانههایی است که سیاستهای پایداری در حال تبدیل شدن به یک جزء دائمی هستند، نه یک مد زودگذر.
کارشناسان چندین دلیل احتمالی را برای این ماهیت نوسانی ارتباطات شرکتها در مورد مسائل زیستمحیطی شناسایی کردهاند – از جمله روحیه حاکم پس از همهگیری برای اقدام اقلیمی و شتاب ناشی از کنفرانس COP26 که در نوامبر ۲۰۲۱ در گلاسکو برگزار شد و هیجانی ایجاد کرد که به مرور زمان کمرنگ شده است.

و آن دسته از شرکتهایی که سکوت کردهاند معمولاً دلایل مشخصی برای این کار دارند – به ویژه، ترس از متهم شدن به «سبزشویی» (greenwashing) – یعنی انتشار تبلیغاتی که هدف آن نشان دادن شرکتی دوستدار محیطزیستتر از واقعیت است.
سال گذشته، پژوهشگران دانشگاه پورتسموث و دانشگاه باث در بریتانیا صدها هتل و کسبوکار مهماننوازی را بررسی کردند و دریافتند که «سکوت سبز» در میان آنها شایع است – و تعداد کمی از این شرکتها در شبکههای اجتماعی عمومی خود درباره طرحهای زیستمحیطیشان صحبت میکنند.
وقتی آنها عمیقتر بررسی کردند، دریافتند که ترس از متهم شدن به «سبزشویی» یک عامل اصلی است.
مارتا نیتو-گارسیا، مدرس ارشد بازاریابی در دانشگاه پورتسموث و یکی از پژوهشگران این پروژه، میگوید: «مدیران ممکن است فکر کنند که پایداری بخش مهمی از کسبوکار است. اما نحوه اطلاعرسانی سیاستهایشان واضح نیست.»
برخی از مدیران نیز نسبت به کارایی و جزئیات سیاستهای سبز خود اطمینان کافی ندارند.
نیتو-گارسیا میگوید: «آنها ممکن است نگران باشند که نتوانند به طور دقیق مشخص کنند، برای مثال، چه مقدار از انرژی مصرفی هتلشان توسط پنلهای خورشیدی تولید میشود. اگر این دادهها را نداشته باشند، تمایلی به صحبت کردن نخواهند داشت.»
با توجه به این موارد، به گفته جاشوا هیلتون، استادی در دانشگاه ایالتی گرند ولی در میشیگان که «سکوت سبز» را مطالعه کرده است، سیاستهای زیستمحیطی آمریکا قطعاً تأثیراتی داشته است.
پروفسور هیلتون میگوید: «واکنشهایی منفی نسبت به سیاستهای ESG (محیطزیست، اجتماع و حاکمیت) وجود داشته و این قطعاً محرک چیزی است که در آمریکا میبینیم. سیاست فدرال تحت دولت جدید ترامپ به سرعت از حامی ESG به مخالف ESG تغییر کرده است.»
اما او نیز به پیچیدگی مقررات اشاره میکند، نه فقط از سوی دولت فدرال آمریکا، بلکه از سوی ۵۰ ایالت مختلف که در چند سال گذشته صدها لایحه ضد ESG در آنها پیشنهاد شده است.
او میگوید: «شرکتها واقعاً به بزرگترین ایالتها اهمیت میدهند و برای مثال، ما تگزاس و کالیفرنیا را داریم که در مورد ESG در جهتهای مخالف هم حرکت میکنند. این یک محیط گیجکننده ایجاد میکند.»
در اروپا، شرکتها با «دستورالعمل گذار سبز» اتحادیه اروپا که از سال آینده اجرایی میشود، دستوپنجه نرم خواهند کرد. این دستورالعمل شامل مقررات ضد سبزشویی و همچنین الزام به برچسبگذاری بیشتر در مورد پایداری محصولات است.
پروفسور هیلتون همچنین اشاره میکند که برخی از موارد «سکوت سبز» را میتوان به شرایط خاص نسبت داد.
در یک نمونه که او از تقریباً دو دهه پیش ذکر کرد، شرکت سازنده تراشههای کامپیوتری AMD پس از انتقاد از تأثیرات زیستمحیطی یک پردیس شرکتی جدید در تگزاس، اطلاعرسانی درباره عضویت خود در شاخص پایداری داو جونز را متوقف کرد. با این حال، پس از فروکش کردن جنجالها – و پس از اینکه شرکت تعهدات بیشتری در مورد انرژیهای تجدیدپذیر و سایر سیاستهای زیستمحیطی داد – AMD بار دیگر شروع به صحبت درباره عضویت خود در این شاخص کرد.
او میگوید: «وقتی فعالیتهای اعتراضی از سوی ذینفعان، دعاوی حقوقی یا تحریمها وجود دارد، میتواند باعث شود شرکتها برای مدتی سکوت کنند.»
و برای پیچیدهتر کردن تصویر، مطالعات دیگری نشان دادهاند که در مورد میزان «سکوت سبز» اغراق شده است.
مؤسسه «نیوکلایمت» (NewClimate)، یک سازمان غیرانتفاعی پژوهشی و سیاستگذاری مستقر در آلمان، سیاستهای اقلیمی ۷۰ شرکت را تحلیل کرد و دریافت که شرکتهای بزرگ در حال «پس گرفتن ادعاهای بیاساس خود مبنی بر خنثی بودن از نظر کربن» هستند.
پژوهشگران «نیوکلایمت» استدلال میکنند که بحث بر سر میزان «سکوت سبز» یک موضوع انحرافی است. به گفته توماس دی، تحلیلگر این مؤسسه، شرکتها در حال واقعبینتر شدن نسبت به اهداف اقلیمی خود هستند و بسیاری از آنها در حال تغییر رویکرد از خرید اعتبارات کربن به تمرکز بر کاهش انتشار گازهای گلخانهای هستند.
او میگوید: «حدود دو یا سه سال پیش، یک تغییر واقعی در درک اعتبار ادعاهای خنثی بودن از نظر اقلیمی و کربن به وجود آمد و مشخص شد که بسیاری از آنها اعتبار لازم را ندارند.»

مؤسسه «نیوکلایمت» میگوید که کمتر شدن هیاهو درباره سیاستهای اقلیمی بالقوه ضعیفتر باید به عنوان گامی به سوی شفافیت بیشتر مورد استقبال قرار گیرد.
اما با وجود دیدگاههای متفاوت در مورد ارتباطات شرکتی، توافق گستردهای در میان کارشناسان وجود دارد که پایداری به طور فزایندهای در حال ادغام در سیاستهای شرکتی و تصمیمگیریهای هیئتمدیره است.
در حالی که به نظر میرسد عدم قطعیت سیاسی ادامه خواهد داشت، هر دوره سکوت در مورد سیاستهای اقلیمی ممکن است یک نوسان کوتاهمدت باشد تا نشانهای از مسیر بلندمدت. به طور کلی، مصرفکنندگان به طور فزایندهای به دنبال شرکتهای سبزتر هستند و پایداری میتواند هم به سودآوری و هم به منافع عمومی کمک کند.
هیلتون میگوید: «سکوت سبز عموماً یک استراتژی کوتاهمدت است. در بلندمدت واقعاً منطقی نیست.»