کسانی که برنده و کسانی که بازنده می‌شوند با حذف سکه‌پنی در آمریکا

0
نور بر توده‌ای از پنی‌ها می‌تابد.
جاستین سالیوان / گتی ایمیجز

امروزه، آمریکایی‌ها از محاسبهٔ غریب تولید سکه‌پنی آگاهند: ساختن هر پنی حدود ۴ سنت هزینه می‌برد. احتمالاً برخی از این سکه‌ها را در یک شیشه یا در جیب‌ها، کیف‌ها و سینی‌های سیگار خودرو پراکنده دارید.

اگرچه اندازه‌اش کوچک است، پنی از لحاظ فرهنگی وزن بزرگی دارد. اگر روزی از بین برود، شاید مهربانی سادهٔ «یک پنی بگیرید، یک پنی بگذارید» و کلاسیک‌های بی‌زمانی همچون کفش‌های پنی‌لوفر و سنت پرتاب پنی در فواره نیز از دست بروند.

اما روزهای پنی واقعاً محدود شده‌اند. سکه‌سازی ایالات متحده آخرین سکهٔ یک سنت را در ۱۲ نوامبر ۲۰۲۵ پس از یک دستور از کاخ سفید تولید کرد. اگرچه پنی‌ها به‌عنوان پول قانونی باقی می‌مانند، سکه‌های قدیمی به‌تدریج از گردش خارج خواهند شد.

تأثیر این تغییر فراتر از شیشهٔ سکه خواهد رفت. امواج آن به‌عنوان آزمونی برای سازگاری کسب‌وکارهای کوچک خیابانی که به‌نقد وابسته‌اند، احساس می‌شود؛ در سیستمی که به‌تدریج به مقیاس، فناوری و کارت‌های پلاستیکی ترجیح می‌دهد. این تغییر همچنین برای کسانی که به‌نقد وابسته‌اند – اغلب افراد بدون حساب بانکی که کم‌ترین توانایی را برای جذب حتی کوچک‌ترین تغییرات قیمت دارند – حس خواهد شد.

علاقه‌ام از تجربه‌های قبلی‌ام به‌عنوان مدیر مالی یک اتحادیهٔ اعتباری بزرگ و صاحب یک کسب‌وکار کوچک می‌آید. اکنون به‌عنوان استاد – یا همان «پراک‌آکادمیک» که گاهی می‌گویم – نظریه و عمل را به‌هم می‌پیوندم و چالش‌های پیش‌روی کسب‌وکارهای خیابانی را بررسی می‌کنم.

زمانی که پنی از بین می‌رود، برخی برنده و برخی بازنده می‌شوند – و برای برخی دیگر، این مسأله مثل پرتاب سکه است.

سر، برندگان

اولین و واضح‌ترین برنده دولت ایالات متحده است که سالانه با عدم تولید سکه‌ای که هزینه ساخت آن بیشتر از ارزشش است، ده‌ها میلیون دلار صرفه‌جویی می‌کند. پایان تولید به‌نظر می‌رسد تصمیمی ساده برای بهبود کارایی باشد.

بانک‌ها و اتحادیه‌های اعتباری نیز احتمالاً سود می‌برند. پنی‌ها هزینهٔ غیرنسبتا بالایی برای پردازش دارند: هر کیسهٔ پنی باید شمارش، دسته‌بندی، رول کردن، تأیید و به فدرال رزرو برگشت داده شود، که هزینهٔ کار و تجهیزات آن بسیار بیشتر از ارزش سکه است. حذف کوچک‌ترین واحد پولی، یک لایهٔ هزینه و اصطکاک را از عملیات بانکی می‌برد – صرفه‌جویی‌ای که بلافاصله در هزاران شعبه مقیاس می‌شود.

سایر منفعت‌بردار، که به‌وضوح در نگاه اول دیده می‌شوند، صنعت حاملان مسلح است. برای شرکت‌های لوومیس و برینکس، پنی‌ها بار سنگین و کم‌ارزشی هستند که به‌عنوان یک خسارت لوجستیکی محسوب می‌شوند. حذف جمع‌آوری پنی‌ها، یکی از ناکارآمدترین خدمات آن‌ها را از بین می‌برد و باعث کاهش مصرف سوخت، ساعت‌های کاری و سایش وسایل نقلیه می‌شود.

فروشگاه‌های بزرگ نیز احتمالاً برنده خواهند شد. اندازه و مقیاس بزرگ، انجام آمادگی‌های بزرگ و کوچک را آسان‌تر می‌کند، مانند برنامه‌ریزی مجدد صندوق‌های نقدی و ذخیره‌سازی پنی‌ها برای پیشگیری از کمبود. شرکت‌های بزرگ نیز نیروی انسانی و توانایی کافی برای محاسبهٔ هزینه‌ها و مزایای واقعی پذیرش پرداخت نقدی یا غیرنقدی دارند. اگر اکثر تراکنش‌های آن‌ها قبلاً دیجیتال باشد، می‌توانند نسبت به پایان پنی نسبتاً بی‌تفاوت باشند.

فروشگاه‌های بزرگ همچنین نرخ‌های پردازش کارت را که هزینه‌های کارمزدی هستند که تجار هر بار که مشتری با کارت اعتباری یا دبیت خرید می‌کند، پرداخت می‌کنند، به‌صورت پایین‌تری مذاکره می‌کنند. این نرخ‌ها یکسان نیستند: زنجیره‌های بزرگ با توجه به حجم فروش تخفیف دریافت می‌کنند، در حالی که کسب‌وکارهای کوچک برای تراکنش‌های مشابه هزینهٔ بالاتری متحمل می‌شوند. بنابراین هرگونه تغییر سیاست که منجر به پرداخت بیشتر افراد با کارت می‌شود، به نفع فروشگاه‌های بزرگ است.

البته برخی بانک‌ها، اتحادیه‌های اعتباری و فروشگاه‌های بزرگ نگرانی و شگفتی خود را از سرعت تغییر و عدم وجود راهنمایی از سوی دولت فدرال ابراز کرده‌اند. اما برای اکثر آنها، پایان پنی یک نکتهٔ عملیاتی جزئی است. کسب‌وکارهای کاملاً آنلاین نیز در این دنیای بدون اصطکاک به‌خوبی فعالیت می‌کنند – بدون سکه، بدون شمارش، بدون مشکل.

دم، بازندگان

برای کسب‌وکارهای کوچک در خیابان اصلی، ناپدید شدن پنی نشانگر ضعف‌های ساختاری‌ای است که از پیش با آن‌ها مواجه هستند – و من فکر می‌کنم این باعث می‌شود که باید دربارهٔ انواع پرداختی که به سودآوری آن‌ها کمک می‌کند، بازنگری شود.

با حذف تدریجی پنی‌ها، کسب‌وکارهای محلی احتمالاً تراکنش‌های نقدی را به نزدیک‌ترین ۵ سنت (نیکِل) رند می‌کنند که اقتصاددانان آن را «مالیات رندینگ» می‌نامند. رندینگ به نزدیک‌ترین نیکِل می‌تواند برای کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان حدود ۶ میلیون دلار در سال هزینه داشته باشد، طبق تحقیقات بانک فدرال رزرو ریچماند.

و اگر بیشتر خریداران به کارت و سایر پرداخت‌های غیرنقدی روی‌آورند، کمک زیادی نخواهد کرد؛ زیرا اکثر خرده‌فروش‌های کوچک قدرت مذاکره برای کاهش هزینه‌های پردازش کارت را ندارند.

پذیرش کارت برای تجار هزینه‌های متعددی به‌هم‌راه دارد: کارمزدهای تبادل، ارزیابی‌های شبکه، حاشیه‌های پردازشگر، هزینه‌های درگاه، جرائم برگشت، اجاره دستگاه‌های کارت‌خوان و غیره. به‌طور مجموع، این هزینه‌ها برای بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک بین ۲٫۵٪ تا ۳٫۵٪ از هر فروش است. همچنین هزینه‌های مرتبط با پذیرش جدیدترین روش‌های پرداخت و نگهداری به‌روز آن‌ها نیز وجود دارد.

به عنوان مثال یک رستوران سرویس سریع را در نظر بگیرید که مشتری معمولاً ۱۴ دلار هزینه می‌کند. اگر آن مشتری با کارت اعتباری پرداخت کند و کسب‌وکار هزینهٔ پردازشی متوسط ۲٫۲٪ به‌اضافهٔ ۱۰ سنت برای هر تراکنش بپردازد، هر فروش تقریباً ۴۱ سنت هزینه خواهد داشت. حتی کارت‌های بدهی با هزینهٔ ثابت برای هر تراکنش که به‌طور نامتناسبی بر کسب‌وکارها تأثیر می‌گذارد، وقتی میانگین فروش کم باشد، هزینهٔ پردازش را به‌نحو زیاد می‌کند. وقتی میانگین فروش ۱۰ دلار یا کمتر باشد، هزینهٔ پردازش تقریباً تمام سود را می‌خورد.

با این حال، پرداخت نقدی نیز هزینه دارد و تشخیص بهترین گزینه برای کسب‌وکار همیشه آسان نیست. یک تحلیل نشان داد که پذیرش نقدی ۵۳ سنت به‌ازای هر ۱۰۰ دلار فروش هزینه دارد، در حالی که پذیرش پرداخت‌های دیبیت با امضا ۱٫۱۲ دلار و با PIN ۸۱ سنت هزینه دارد. البته تجار باید در نظر داشته باشند که مشتریان مختلف ترجیحات پرداخت متفاوتی دارند.

و وقتی به مشتریان می‌پردازیم، کسانی که بیش‌ترین فشار را از پایان پنی حس می‌کنند، افرادی هستند که هنوز به‌نقد متکی‌اند: سالمندان، خانواده‌های کم‌درآمد، افرادی بدون کارت اعتباری یا حساب بانکی – یا کسانی که حساب‌دار نیستند یا تحت‌حساب هستند – و کسانی که بودجه خود را به‌صورت نقدی مدیریت می‌کنند چون این روش برایشان انضباط هزینه‌ای قوی‌تری ایجاد می‌کند.

چند سنت اضافه به مجموع خریدهای یک فروشگاه مواد غذایی یا یک مغازهٔ راحتی ممکن است برای کسی که با کارت پاداش خرید می‌کند مهم نباشد، اما مصرف‌کنندگان وابسته به نقد این افزایشهای کوچک را مستقیماً حس می‌کنند، بدون اینکه امتیاز یا پاداش یا بازگشت نقدی در پایان ماه جبران‌کننده باشد. و بله، قیمت‌ها اغلب به ۹۹ سنت ختم می‌شوند که این مقدار به‌صورت بالاگرد می‌شود، نه پایین. بنابراین بار مالی به‌طور نامتناسبی بر کسانی می‌افتد که کمترین توانایی برای جذب حتی افزایشهای کوچک و تجمعی دارند.

برای برخی، شبیه پرتاب سکه است

مصرف‌کنندگان دیجیتال‌محور ممکن است به‌سختی از ناپدید شدن پنی مطلع شوند. آنها با تلفن‌های هوشمند پرداخت می‌کنند، کدهای QR اسکن می‌نمایند و از برنامه‌های پرداخت استفاده می‌کنند که همچنان مبلغ دقیق را تسویه می‌نمایند.

اگرچه کسب‌وکارها هنوز راهنمایی نهایی دربارهٔ نحوهٔ پرداخت در دورهٔ پس از پنی دریافت نکرده‌اند، یک گزینه این است که تراکنش‌های الکترونیکی را به دقت تا سنت قیمت‌گذاری کنند و تراکنش‌های نقدی را به نزدیک‌ترین نیکِل رند کنند. اگر این روش به‌طور گسترده‌ای اتخاذ شود، پرداخت‌های دیجیتال به‌دقت باقی می‌مانند.

مصرف‌کنندگانی که از پرداخت‌های بدون‌نقد استفاده می‌کنند ممکن است فکر کنند انتخابشان تأثیری بر شیوهٔ خریدشان ندارد، اما تحقیقات رفتاری می‌گوید نه. کارت‌های اعتباری «درد پرداخت» را کاهش می‌دهند و باعث می‌شوند مردم بیشتر خرج کنند – معمولاً ۱۰٪ تا ۲۰٪ بیشتر نسبت به نقد. برنامه‌های پاداش کارت اعتباری نیز استفاده از کارت را تقویت می‌کنند. در یکی از نکات آخر دربارهٔ هزینه‌های پرداخت غیرنقدی، این پاداش‌ها از طریق هزینه‌های بالاتر تجار تأمین می‌شوند که در نهایت به‌صورت افزایش قیمت خرده‌فروشی‌ها منتقل می‌شود.

حذف پنی از نظر اقتصادی برای دولت و برخی کسب‌وکارها منطقی است، اما همچنین حقیقت عمیق‌تری را نشان می‌دهد: کارآمدی تمایل دارد به نفع کارآمدهای فعلی باشد. برای بسیاری، حتی اگر تغییر کوچک باشد، هر سنت همچنان مهم است.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.