فقط اروپا می‌تواند اوکراین را از پوتین و ترامپ نجات دهد – اما آیا این کار را خواهد کرد؟

0

Timothy Garton Ash

Timothy Garton Ash

چه با استفاده از دارایی‌های منجمد روسی، چه با افزایش تولید دفاعی یا تعمیق روابط با اتحادیه اروپا، این وظیفه ماست که آینده اوکراین – و خودمان – را تضمین کنیم.

ولودیمیر زلنسکی و امانوئل ماکرون در بروکسل، ۲۳ اکتبر ۲۰۲۵.
ولودیمیر زلنسکی و امانوئل ماکرون در بروکسل، ۲۳ اکتبر ۲۰۲۵. عکس: نیکولاس توکات/آ.پی.ا

اروپا، شما هشدار داده شده‌اید. رئیس‌جمهور ولادیمیر پوتین نزدیک به چهار سال است که یک جنگ تمام‌عیار علیه اوکراین به راه انداخته و این هفته تهدید کرده است که روسیه «هم‌اکنون آماده» برای جنگ با اروپا است، در صورت لزوم. رئیس‌جمهور دونالد ترامپ نشان داده است که ایالات متحده آماده است تا به نفع یک معاملهٔ کثیف با روسیهٔ پوتین، اوکراین را فدا کند. استراتژی جدید امنیت ملی آمریکا، «تقویت مقاومت در برابر مسیر کنونی اروپا در میان کشورهای اروپایی» را توصیه می‌کند. چه مقدار وضوح بیشتری نیاز دارید؟

اکنون این وظیفهٔ ما، اروپایی‌هاست که اوکراین را در برابر حملهٔ مسلحانهٔ مسکو و خیانت دیپلماتیک واشنگتن زنده نگه داریم. با این کار، ما نیز از خودمان دفاع می‌کنیم. به‌مدت یک سال است که مردم به من می‌گویند ترامپ در نهایت نسبت به روسیه سخت‌گیری خواهد کرد. این وضعیت، نسخهٔ ژئوپولیتیکی «منتظر بودن گودو» بوده است. سپس مامورین املاک شخصی او یک «طرح صلح» ۲۸ نکته‌ای ارائه دادند که در واقع یک معاملهٔ امپریالی و تجاری روسی‑آمریکایی است که به هزینهٔ هم اوکراین و هم اروپا می‌افتد.

رهبران اروپایی به سبک مدیریت «ترامپ» خود می‌پردازند و با دیپلماسی اصلاح‌پذیر، نکات بیش از حد غیرقابل‌قبول را حذف می‌کنند تا نسخه‌ای به دست آید که – همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد – روسیه نیز آن را نپذیرد. اگرچه این طرح ۲۸ نکته‌ای فقط چند روز دوام آورد، باید به‌عنوان سند تاریخی به‌درازر زمان مورد مطالعه قرار گیرد. این طرح نشان می‌دهد که ایالات متحده تحت رهبری ترامپ تا چه حد آمادهٔ بازگشت به سیاست امپراطوری و حوزه‌های نفوذ، بر سر تمامی اروپایی‌ها، است. شعار قدیمی سرخ‌پوستان لهستانی Nic o nas bez nas! (هیچ‌چیز دربارهٔ ما بدون ما) حالا باید از کل اروپا سر بلند شود.

دو سؤال پیش می‌آید. اول، آیا اروپا به‌همراه کشورهای هم‌فکر مانند کانادا می‌تواند به‌طور کافی اوکراین را تقویت کرده و روسیه را تضعیف کند تا اولی در نهایت پیروز شود؟ دوم، آیا این کار را انجام خواهد داد؟

یک سرباز اوکراینی در نزدیکی ساختمان‌های آپارتمانی که توسط یک حمله نظامی روسی به شهر لبه‌جبههٔ کوستینتیوکا آسیب دیده‌اند، قدم می‌زند.
یک سرباز اوکراینی در کنار ساختمان‌های مسکونی که توسط یک ضربه نظامی روسی در شهر لبه‌جبههٔ کوستینتیوکا آسیب دیده‌اند. عکس: نیروهای مسلح اوکراین/رویترز

پاسخ به سؤال اول این است که این کار بسیار دشوار خواهد بود، اما همچنان می‌توانیم. اگر در نشست ۱۸ دسامبر، رهبران اتحادیه اروپا راهی برای استفاده از دارایی‌های منجمد روسی که در بلژیک نگهداری می‌شود، توافق کنند، می‌توان خلأ عظیم بودجهٔ اوکراین را حداقل برای دو سال آینده پر کرد. اقتصاد ترکیبی اروپا ده برابر بزرگتر از اقتصاد روسیه است. تولید دفاعی اروپا در حال گسترش است. فهرست لوازم نظامی ضروری که تنها ایالات متحده می‌تواند تأمین کند، در حال کوتاه شدن است و منطق سودجوانهٔ ترامپ به این معناست که اکثر این موارد هنوز قابل خرید هستند. آلمان، لهستان، هلند، نروژ و کانادا اخیراً موافقت کردند مبلغ یک میلیارد دلار دیگر از سلاح‌های آمریکایی را برای اوکراین خریداری کنند. اگر ترامپ دوباره عرضهٔ اطلاعاتی ایالات متحده را قطع کند و سعی در اخاذی اوکراین برای پذیرش یک صلح تسلیم‌پذیر داشته باشد، ضربهٔ بزرگی خواهد بود، اما اطلاعات اوکراینی و اروپایی پیش از این می‌توانند برخی از خلأها را پر کنند.

اوکراین خود نیز کارهای مهمی برای انجام دارد. خروج دست راست رئیس‌جمهور ولادیمیر زلنسکی، آندری یرمک، در یک رسوایی بزرگ فساد، فرصتی برای اوکراین فراهم می‌کند تا یک بازنشانی جسورانه داخلی انجام دهد، شاید به شکل یک دولت واقعی وحدت ملی. خط سربازان زرد‑آبی در جبهه به‌طور ناامیدکننده‌ای در حال نازک شدن است. از فوریه ۲۰۲۲، دادستان‌ها تقریباً ۳۰۰,۰۰۰ پرونده مربوط به غیبت بدون اجازه یا فرار از خدمت باز کرده‌اند و این باعث می‌شود بسیاری از مردان اوکراینی در سن نظامی که در خارج از کشور ساکن‌اند، شناخته شوند.

اما روسیه نیز با مشکلاتی روبه‌رو است که در حال گسترش‌اند. طبق گزارش‌ها، قبرستان‌ها برای جای دادن حداقل ۲۵۰,۰۰۰ کشتهٔ جنگی بزرگ می‌شوند و شاید ۷۵۰,۰۰۰ نفر دیگر زخمی نیز اضافه گردد؛ بنابراین جذب نیرو حتی برای یک دیکتاتوری که جمعیت بسیار بزرگ‌تری نسبت به اوکراین دارد، دشوار می‌شود. اقتصاد تا کنون به‌طور شگفت‌انگیزی پایدار مانده است، به‌دلیل تقویت «اقتصاد جنگی» و روابط رونق‌دار با چین و هند (مثلاً این هفته دیدار دوستانهٔ پورین و نخست‌وزیر هندی نارندرا مودی در دهلی). اما تورم در حال افراط است، نرخ بهره بالای ۱۶٪ است و مهمتر از همه، قیمت نفت در حال کاهش است. حملات طول‌برد اوکراینی بیش از یک‌سوم پالایشگاه‌های نفت روسیه را تخریب کرده است. حدود ۸۰٪ از صادرات نفت‌دریایی روسیه از طریق آبراهه‌های دانمارکی توسط کشتی‌های «سرب‌مخفی» عبور می‌کند که عموماً با استانداردهای بین‌المللی ایمنی و محیط زیستی سازگار نیستند. اروپا می‌تواند با متوقف کردن و بازرسی دقیق این کشتی‌ها، جریان درآمدی را کاهش دهد.

سربازان به روسلان ژیگونوف، یک سرباز اوکراینی، در مراسم تشییع جنازه‌اش در هوستومِل، اوکراین، ۲۲ نوامبر ۲۰۲۵ احترام می‌گذارند.
سربازان به روسلان ژیگونوف، یک سرباز اوکراینی، در مراسم تشییع جنازه‌اش در هوستومِل، اوکراین، ۲۲ نوامبر ۲۰۲۵. عکس: ایوگنی مالولیتکا/AP

اگر اروپا بتواند حمایت نظامی و اقتصادی کافی برای اوکراین فراهم کند و فشار اقتصادی بر روسیه اعمال نماید، در نقطه‌ای از سال‌های ۲۰۲۶ یا ۲۰۲۷ ساختار مشوق‌های پوتین تغییر خواهد کرد. ژنرال‌های او به او خواهند گفت «ما به جایی نمی‌رسیم» و بانک مرکزی‌اش به او می‌گوید «اقتصاد در حال ترکیدگی است». سپس آتش‌بس در طول جبههٔ فعلی محتمل‌تر می‌شود. تصور یک پیمان صلح رسمی که هم پوتین و هم زلنسکی آن را امضا کنند دشوار است، اما یک آتش‌بس بلندمدت امکان‌پذیر به‌نظر می‌رسد.

بله، اروپا می‌تواند این کار را انجام دهد. اما آیا خواهد کرد؟ می‌توانم فهرست طولانی‌ای از دلایلی که ممکن است مانع این کار شود، به شما ارائه دهم. افسانهٔ هنوز رایج از شکست‌ناپذیری روسیه. بی‌سویی‌آموزی پس از هشتاد سال تکیه بر ایالات متحده برای امنیت‌مان. سستی فرآیندی اتحادیه اروپا. رقابت سخت برای مالیات عمومی در کشورهای اروپایی که غالباً بدهی سنگینی دارند و جمعیت پیرشان انتظارات غیرواقعی از توانمندی‌های دولت دارند. نوعی سیاست که ائتلاف حاکم آلمان را به لبهٔ فروپاشی می‌رساند، به‌دلیل پیشنهادی برای برش متوسط طرح بازنشستگی دولتی که پیش از این یک‌چهارم بودجه فدرال را می‌گیرد. خودخواهی‌های ملی که باعث شده نخست‌وزیر بلژیک در برابر توقیف دارایی‌های منجمد روسیه ایستادگی کند و فرانسه با آلمان بر سر یک پروژهٔ ادعایی مشترک برای جنگندهٔ نسل آینده جدال کند. آیا ادامه بدهم؟

با این‌حال، در مقابل چنین بدبینی فکری، من به خوش‌بینی اراده تکیه می‌کنم. این همان چیزی است که می‌تواند «اروپا می‌تواند» را به «اروپا خواهد کرد» تبدیل کند. عزم‌یرانی. تصمیم‌گیری استراتژیک. روحیهٔ مبارزه. شجاعت گذاشتن منافع جمعی بلندمدت پیش از فرصت‌های کوتاه‌مدت حزبی‑سیاسی. می‌دانیم که ملت‌های فردی در لحظات خطر وجودی، کارهای فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اند: بریتانیا در سال ۱۹۴۰، اوکراین در ۲۰۲۲. اما آیا قارهٔ متنوع، پیچیده و خود‑شکاک ما می‌تواند بر این چالش بزرگ، که همچنان کمتر از شدت آن است، غلبه کند؟ اروپا می‌تواند، اگر اراده کند.

Timothy Garton Ash یک تاریخ‌نگار، نویسنده سیاسی و ستون‌نویس گاردین است.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.