اروپا باید برای حفظ حضور آمریکا در اروپا، در تولید مهمات سرمایهگذاری کند
توسط مایکل کید و جیانا فاری

استراتژی تازه منتشر شدهٔ امنیت ملی ایالات متحده، دفاع سرزمین و بازدارندگی چین را نسبت به اروپا در اولویت قرار میدهد. در همین حال، اظهاراتی از کاخ سفید نشان میدهد که تمایل به کاهش موضع آمریکا در این قاره وجود دارد.
پس اروپا چگونه میتواند آمریکا را درگیر نگه دارد؟ یک پاسخ ممکن است در پایه مهمات در حال گسترش سریع اروپا نهفته باشد،
درگیری اوکراین‑روسیه چراغی بر بحران جهانی تأمین گلولههای توپخانهای و موشکها روشن کرد. دو دهه جنگ با تروریسم، بدون رقیب همسطح، منجر به خریدهای محدود مهمات شد؛ تمرکز بر کارآیی «لحظهای» به جای تولید انبوه بود. بهدلیل عدم وجود بحران، تراکمهای تحویل پذیرفته شد، تحویل فروشهای نظامی خارجی به تعویق افتاد و بودجهها به نفع نیازهای فوریتر کاهش یافت. هزینههای اوکراین همچنان بیش از توان صنعت برای بازسازی موجودیها است و در عین حال، دستور ژی جینپینگ برای آمادهسازی چین جهت حمله به تایوان تا سال ۲۰۲۷ بهتدریج نزدیک میشود.
بیش از هر کالای دیگری، مهمات زمینهساز همکاری و تعامل بینالمللی است و در دو سال گذشته، اروپا رونق صنعتی جدیدی به راه انداخته است. قانون اتحادیه اروپا برای حمایت از تولید مهمات (ASAP) صدها میلیون یورو را به نقاط تنگ زنجیره تأمین گلولههای ۱۵۵ میلیمتری و مواد احتراقزا تزریق میکند، بهمنظور دستیابی به ظرفیت حدود دو میلیون گلوله در سال تا پایان ۲۰۲۵. شرکتهای اصلی، بهویژه راینمتال، خطوط جدیدی اضافه میکنند تا تا سال ۲۰۲۷، حدود ۱٫۱ تا ۱٫۵ میلیون گلوله ۱۵۵ میلیمتری در سال تولید کنند.
تلاشهای موازی نشان میدهد که اروپا میتواند مهمات را در مقیاس بزرگ تأمین و جابجا کند: یک ابتکار تحت رهبری جمهوریچک، در زمانی که کمکهای ترانساتلانیک متوقف شد، گلولهها را در سرتاسر جهان جمعآوری کرد و ارزش خرید چابک و تأمین مالی گسترده ائتلاف را در مواجهه با چالشهای ژئوپولیتیکی پیچیده نشان داد. با بررسی مواد اولیه حیاتی در زنجیره تأمین، رومانی پیشتاز در تلاش برای به دست آوردن بخشی از سهم بازار عناصر کمیاب چین است که امکان تولید اقلام حیاتی توسط اتحادیه اروپا را فراهم میکند؛ این بخش در حال حاضر کمتر از ۳ درصد از تولید جهانی را تشکیل میدهد. موفقیت این کار دسترسی اروپا به مهمترین مواد را تضمین خواهد کرد.
درس اساسی مورد نظر، یکپارچهسازی صنعتی است: تحویلها زمانی تسریع مییابند که متحدان مالیگذاری، استانداردها و لجستیک را هماهنگ کنند.
برای واشنگتن، یک بستر قدرتمند مهمات ترانسآتلانتیک نه تنها پیروزی اروپا است — بلکه یک دارایی استراتژیک حیاتی به شمار میآید. اگر اروپا بتواند بهصورت قابلاعتماد بارهای مجدد را برای ناتو تأمین کند، ایالات متحده میتواند تولید پیشرفته و انبارهای خود را بر دفاع در اقیانوسیه‑پاسیفیک و سرزمینی متمرکز کند، با این اطمینان که امنیت اروپا به خطر نمیافتد.
روابط دوجانبه میتوانند تواناییهای بحرانی برای ایالات متحده فراهم کنند، بهویژه در رابطهای که بهتدریج با چین تنشزا میشود. همکاریهای مشترک و هماهنگی صنعتی امکان تولید بهرهور هر دو نوع مهمات ساده و پیشرفته و اثرات آنها را میدهد. از همه مهمتر، این چارچوب معاملات تجاری را میسازد که رهبران هر دو طرف میتوانند بهعنوان موفقیتهای تجاری و آمادگی ارجاع دهند.
بهسادگی، وقتی اروپا مخازن ناتو را پر میکند، آمریکا انعطافپذیری مورد نیاز خود را بهدست میآورد. بهعلاوه، اروپا تبدیل به بخشی کلیدی از زنجیره تأمین صنعتی دفاعی ایالات متحده میشود، بهطوری که دلایلی برای حفظ روابط دفاعی فراهم میشود — و شاید انگیزهای برای اینکه چرا ایالات متحده باید نیروهای خود را در این منطقه نگه دارد.
برای آمادگی در صورت هر گونه تغییر در موضع ایالات متحده، اروپا باید هماکنون اقدام به تدوین یک موضع ترکیبی در زمینه مهمات و عملیات شلیک کند. در طول دوازده ماه آینده، چندین مورد زمینهساز گذار راحت از موضع سنتی به مسئولیت مشترک مأموریتی خواهند شد. بهخصوص:
رسماً سیاستی برای همسویی برنامهریزی تولید، صدور مجوزها و سازوکارهای افزایش ناگهانی ایالات متحده و اروپا تدوین کنید. با توجه به شکنندگی پایه تولید محدود داخلی، یک چنین توافقی به ایالات متحده اجازه میدهد در طول بحرانهای جهانی به ظرفیت اروپا تکیه کند. ارائه سفارشات پیشبینیپذیر ایالات متحده و فناوری به شرکتهای اروپایی، پایهای دوستانه برای دسترسی مطمئن به مهمات ایجاد میکند. این سازوکار نشان میدهد که خروجی اروپا بهطور مستقیم آمادگی آمریکایی را تقویت میکند و نه بهعنوان رقابت.
تعیین برخی از کارخانجات اروپایی به عنوان «آماده برای افزایش ناگهانی» تحت نظارت ناتو، با ذخایر بازرسیشده از ورودیهای حیاتی مانند مادهسوزان، پرایمرها و فلزات. در صورت فعالسازی، این کارخانجات میتوانند سفارشات ائتلاف را بر اساس رویهها و پروتکلهای امنیتی مشترک تکمیل کنند. داشتن گرههای افزایش واضح، ریسک ایالات متحده را کاهش میدهد و سرمایهگذاری در حفاظت و لجستیک مشترک را توجیه میکند. با ارائه خروجی به عنوان تسهیلکنندهٔ انعطافپذیری جهانی ایالات متحده برای بازدارندگی چین، اروپا میتواند ارزش خود را بهعنوان شریکی که دفاع از آن ارزشمند است، بیان کند.
و در نهایت، راهاندازی برنامههای مشترکمالی در زمینهٔ انرژیسازها، مهمات هوشمند و سوختهای پیشرفته که بهصراحت سهم کاری را در سراسر اقیانوس اطلس توزیع میکند. مالکیت معنوی مشترک و ظرفیت تولید، حفاظت ایالات متحده از بستر دفاعی اروپا را به منافع شخصی تبدیل میکند. تقویت زیرساختهای کارخانه در برابر حملات سایبری و تخریبهای فیزیکی، در کنار ایجاد یک پایگاه تولید متنوع و پراکنده، رابطه را بیشتر تثبیت میکند.
این اقدامات زمینهساز موضعی مسئولانهتر در ائتلاف میشوند که مشارکت ایالات متحده و خودمختاری اروپا را پایدار میکنند.
تقسیم بار در مورد مهمات، ارادهٔ متحدان را به توانمندی واقعی تبدیل میکند. این به سؤال اصلی «چه کسی چه کاری انجام میدهد و آیا میتواند آن را حفظ کند؟» پاسخ میدهد، با ارائه معیارهای عینی همچون تعداد، چرخشها و تحویلها، نه فقط بیانیهها. کنگره میتواند تأیید کند که گسترش تولیدی که مأموریتهای روتین اروپایی را پوشش میدهد، شروع به پر کردن مخازن متحدین کرده است و به این ترتیب تشخیص دهد که کارخانههای اروپا هم به امنیت کلی ایالات متحده کمک میکنند و هم شایستگی حفاظت را دارند.
از این طریق، ناتو به بزرگترین مشکل آمریکا پاسخ میدهد: چگونه میتوان همزمان در دو عرصه بازدارندگی کرد — به این معنا که استراتژی قریبالوقوع «سرزمین‑و‑چین اول» ایالات متحده تهدیدی برای ناتو نیست. بلکه این یک فهرست اقدام است برای کسب برتری مناسب در ترانسآتلانتیک و حفظ منافع آمریکایی.
کپیتان مایکل کید، مدرس در مدرسهٔ دوایت دی. ایزنهاور برای امنیت ملی و استراتژی منابع، دانشگاه دفاع ملی، و پیشین رئیس بخش عملیات در گروه پشتیبانی لجستیکی مشترک ناتو، ناپل، ایتالیا بوده است.
جیانا فاری در برنامهٔ صلح، جنگ و دفاع دانشگاه کارولینای شمالی، شاپیل هیل فعالیت میکند.