فرصتی برای ساختن اقتصاد مالکیت
بهنظر میرسد که زمان مالکیت کارگران سرانجام فرا رسیده است.
توسط مارجوری کلی

این نمونهای از زمان ماست که هیئتمدیره تسلا بسته پرداختی چشمگیری بهقیمت تریلیون دلار به میلیاردر ایلان ماسک میدهد، در حالی که شهردار جدید نیویورک، زهران ممدانی، با شعارهایی نظیر درخواست مالیات بر ثروتمندان، انتخابات را میبرد.
با رسیدن نابرابری ثروت به سطوح نگرانکنندهای، سؤال دربارهٔ اقدام مناسب برمیخیزد، و این نیز نشانهای دیگر از زمان ماست که میلیاردر مارک کوبان بهصورت عمومی خواستار بهاشتراکگذاری ثروت با کارگران میشود. در پاسخ به خبری از اکسفام که نشان میداد ثروت میلیاردها در یک دهه، ۳۳ تریلیون دلار افزایش یافته است، کوبان در X نوشت که زمان آن رسیده که کارگران سهمی از این ثروت داشته باشند و پرسید: «چرا به شرکتها مشوقی نمیدهیم تا برای تمام کارمندانشان سهام اعطا کنند؟»
چنانکه گویی بهموقع، سامسونگ، غول فناوری جهانی، اخیراً اعلام کرد که برای تمام کارمندان خود سهام و پاداش اعطا میکند — این اولینبار است که سهام به تمام نیروی کار، نه فقط مدیران ارشد، اختصاص داده میشود. برآوردهای فورچون نشان میدهد این میتواند تا ۲۰٬۰۰۰ دلار برای هر یک از ۲۶۰٬۰۰۰ کارمند سامسونگ در سراسر جهان باشد. این اقدام پاسخی بود به فشارهای کارمندان پس از آنکه رقیب کوچکتر آن، اسکی هینیکس (SK Hynix) که تأمینکننده اینویدیاست، از سال ۲۰۲۱، ۱۰ درصد از سود سالانه خود را بهعنوان پاداش به کارمندان تقسیم کرد.
مالکیت کارگر بهعنوان شکلی از مالکیت سرمایهٔ گسترده، ایدهای نوین نیست؛ تعاونیهای کارگری بیش از ۲۵۰ سال است که وجود دارند و رونالد ریگان بیش از چهل سال پیش طرحهای مالکیت سهام کارمندان (ESOP) را گسترش داد. اما وضعیت تغییر کرده است. امروز هوش مصنوعی تهدید میکند که کار را بهطور بیشتری از بین ببرد، پیامدهای سیاسی قدرت میلیاردرها بهوضوح بیشتر آشکار میشود و بزرگترین انتقال ثروت در تاریخ در حال رخ دادن است. هنگامی که حتی سرمایهداران بزرگ چون کوبان و شرکتهای جهانی نظیر سامسونگ اعتراف میکنند که سرمایهداری برای کارگران کارآمد نیست، واضح است که لحظهٔ فرهنگی جدیدی در حال گشایش است — لحظهای که مالکیت کارگری میتواند درخشش تازهای از امکان و وعده به خود بگیرد.
ایدهای اثباتشده در انتظار
سازمان «همکاری دموکراتیک» بهمدت دو دهه در تلاش برای پیشبرد مالکیت کارگر است، که با کمک به ایجاد شبکهای از تعاونیهای کارمند مالک (به نام تعاونیهای ایورگرین) در کلیولند، اوهایو — دومین شهر فقیر ایالات متحده — آغاز شد. ایورگرین دستمزدهای معقول میپردازد و آموزشهای گستردهای در زمینه سواد مالی و مهارتهای مدیریتی ارائه میدهد تا کارگران را بهسوی رهبری توانمند سازد، و اغلب سرپرستها را از درون ارتقا میدهد. در سال ۲۰۱۸، کارگران شستشوی ایورگرین خدماتی با کیفیتی بالا ارائه دادند که منجر به کسب قرارداد برای انجام تقریباً تمام شستشوهای کلینیک کلیولند، یک مرکز پزشکی غیرانتفاعی بزرگ منطقهای شد — و آنها سالانه پاداشهای بین ۸٬۰۰۰ تا ۱۱٬۰۰۰ دلار دریافت کردند.
شرکتهای مالکیت کارگری بهطور کافی شناخته نمیشوند، در حالی که ماشینهای توزیع ثروت هستند که به هر دو، کارگران و شرکتها، سود میرسانند. شیوعترین شکل این مالکیت، طرحهای ESOP هستند. پژوهشها نشان میدهد که شرکتهای مالکیت کارمند رشد فروش بالاتری دارند، بازده داراییها بهبود مییابد و نرخ ترک شغل کارمندان کمتر است. این شرکتها همچنین در زمان بحران کمتر کارگران خود را اخراج میکنند و به جوامع محلی با جذب نیروی کار و سرمایهگذاری مجدد و گردش ثروت کمک میکنند.
برابر با مرکز ملی مالکیت کارمند (NCEO)، صندوقهای ESOP در حال حاضر داراییهایی بهارزش ۱٫۸ تریلیون دلار دارند. در ایالات متحده، شرکتهای بزرگ که بهتقریبی تمام کارمندان خود سهام میدهند شامل ورایزون، استارباکس، ژننتک و بانک آمریکا هستند. شرکتهایی که کارگران مالکاکثریت سهام آنها هستند شامل W.L. Gore، King Arthur Flour، Dansko و Bob’s Red Mill میشوند.
با اینحال، علرغم برخی رشد در داراییها و مشارکتکنندگان در این ESOPها و دیگر آنها، تعداد کل ESOPها در طی چند دهه ثابت مانده است. در حالی که تعاونیهای کارگری در تعداد رو به رشد هستند — بهطور سهبرابر در دههٔ گذشته، طبق گزارش موسسهٔ «دموکراسی در کار» — اما بهصورت کلی، همچنان یک نقطهٔ کوچک در نقشهٔ اقتصاد هستند؛ تنها ۱٬۳۰۰ تعاونی کارگری که حدود ۱۵٬۰۰۰ نفر را بهکار میگیرند وجود دارد.
با اینهنوز، نشانههایی از لحظهٔ بالغ شدن مالکیت کارگری وجود دارد. امروز، بهعنوان مثال، ۲۴ مرکز در سطح ایالتها برای مالکیت کارمندی وجود دارد — در مقایسه با ۸ مرکز شش سال پیش — که مدیون شبکه غیردولهای «شبکهٔ گسترش مالکیت کارمندی» است که هدفش ایجاد شبکهای از مراکز ایالتی است. در سطح فدرال، نیمدوجین لایحهٔ مجلس قانونگذاری در حال پیشنهاد راهکارهایی برای پیشبرد مالکیت کارمندی است و این تلاشها از حمایت دوحزبی برخوردارند. وزیر جدید کار، لوری چیگز‑دریمِر، نیز از طرفداران دیرینهٔ مالکیت کارمند است.
علاوه بر این، همانطور که شرایط اقتصادی و اجتماعی بدتر میشود، مردم به دنبال راهحلها هستند. در پاسخ به نگرانیهای گسترده دربارهٔ نابرابری ثروت و قدرت، بسیاری از سیاستگذاران، از جمله ممدانی، به سمت مالیاتها رو میآورند. در سطح فدرال، قانونگذاران «قانون مالیات بر درآمد میلیاردرها» را معرفی کردهاند که تضمین میکند ثروتمندان سالیانه بر سودهای تحقق یافته مالیات بپردازند و دیگر امکان تعویق نامحدود آن را ندارند. علاوه بر این، چندین ایالت — شامل ماساچوست، مینهسوتا، نیویورک، رودآیلند و واشنگتن — مالیاتهای خود را افزایش داده یا مالیاتهای جدیدی بر درآمدهای بالا وضع کردهاند. ساکنان سیاتل در سال ۲۰۲۵ رأی دادند که مالیات جدیدی بر شرکتهایی که به مدیران اجرایی خود دستمزدهای فوقالعاده میپردازند، وضع شود و عایدات آن برای مسکن قابلدسترس استفاده شود.
با اینکه مالیاتگذاری ضروری است، اما راهحلی نهایی است؛ این مسیر مشکل اساسی یعنی منبع ثروت را درک نمیکند. بخش عمدهای از ثروت ناشی از مالکیت است — مالکیت خانهها، کسبوکارها و دیگر داراییها. وقتی مالکیت خانهها برای بسیاری از آمریکاییها هزینهٔ دسترسناپذیری دارد و ۶۰ درصد از آمریکاییها توان مالی لازم برای مقابله با یک اضطراری بهارزش ۱٬۰۰۰ دلار را ندارند، مسیر مهمی باقی میماند تا ثروت جمع شود: مالکیت مکان کاری که در آن کار میکنید.
چرا تبدیل کسبوکار کلیدی است
چند سال پیش، جسیکا رز، مدیر مالی شبکه سرمایهگذاری اثرگذار جهانی، و من ۵۰ مصاحبه با مشاوران، رهبران غیرانتفاعی، رؤسای شرکتها و مدیران صندوقهای تخصصی در این حوزه برگزار کردیم تا بهتر بفهمیم چه مواردی برای شتابدهی به رشد مالکیت کارمندی لازم است. پژوهشها و تجربههای بعدی ما منجر به چندین مشاهده و نتیجهگیری شد که بهنظر میرسد مسیر پیشرو را روشن میکند — مسیری که در سالهای اخیر واضحتر، ضروریتر و امکانپذیرتر شده است.
نخست، استارتآپهای مالکیت کارمندی مسیر دشواری را طی میکنند؛ مستعد شکست بوده و رشدشان کند است. مسیر مطمئنتر برای موفقیت، تبدیل شرکتهای خصوصی موجود به شرکتهای مالکیت کارمندی است. اما چه کسی توانایی این تبدیل را دارد؟ کارگران اغلب مالکیت را نمیفهمند و سرمایهٔ خرید شرکتها را ندارند، و رویکرد سنتی ESOP این بوده است که مالکان فعلی را آموزش دهند و به آنها واگذار کنند تا کار سخت مشاوران را استخدام، سرمایه را پیدا کنند، فروش را نظارت کنند و بخشی از بدهی مورد نیاز برای تامین فروش را تأمین نمایند. این نیز مسیری دشوار است که نیاز به تلاش عظیم از سوی افرادی دارد که هماکنون کسبوکار را مدیریت میکنند و آمادهٔ بازنشستگی و آرامش هستند.
عامل گمشده سرمایهٔ فعال است — نه بدهی بانکی منفعل، بلکه صندوقهایی که بهدنبال خرید و تبدیل شرکتها هستند. همانطور که همکارانم و من در گزارشی با عنوان «درهای فرصت» (۲۰۲۱) نوشتیم، مالکان خروجی به زنگی از کسی که آمادهٔ خرید کسبوکارشان است و خود مابقی کارها را انجام میدهد، نیاز دارند. سپس — همانند شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی یا فروشهای رقابتی شرکتی — تنها کاری که مالکان خروجی باید بکنند، گفتن «بله» است.
کارهای «همکاری دموکراتیک» این موضوع را ثابت کردهاند. در سال ۲۰۰۹، این سازمان به توسعه تعاونیهای ایورگرین در کلیولند از طریق سه استارتآپ کمک کرد، اما تنها یکی از آنها رشد و موفق شد. ده سال پس از آن، سازمان ما به ایورگرین در طراحی و راهاندازی «صندوق مالکیت کارمندی» کمک کرد. این صندوق از آن زمان پنج شرکت خریداری کرده، آنها را به تعاونیهای کارگری تبدیل کرده و به شبکهٔ حمایتی ایورگرین معرفی کرده است.
خبر خوش این است که سرمایهٔ فعال بهعنوان مسیر رشد در حال کسب پذیرش است. در سال ۲۰۲۱، ۱۳ صندوق سرمایهگذاری بر مالکیت کارمندی متمرکز بودند. امروز، گزارشی از مدرسه کسبوکار هاروارد نشان میدهد که ۵۳ صندوق در آمریکای شمالی برای تأمین مالی مالکیت کارمندی فعال هستند. همزمان، سرمایهگذاران تاثیرگذار — از طریق «سرمایهگذاری با دیدگاه مالکیت» — شروع به ادغام مالکیت گسترده در انتخابهای خود کردهاند. «آزمایشگاه سرمایهٔ مالکیت» جدید هدف دارد که سرمایهٔ مورد نیاز برای مالکیت کارمندی را طی پنج سال به یک میلیارد دلار برساند.
یک فرصت خاص — و در عین حال عظیم — برای تبدیل کسبوکارهای موجود به مالکیت کارمندی، با تغییر نسلی همراه است: بیش از نیمی از تمام شرکتهای ایالات متحده مالکانی بالای ۵۵ سال دارند که در ده سال آینده به بازنشستگی میرسند. بر اساس پروژهٔ «Equity»، کسبوکارهای تحت مالکیت افراد بالای ۵۵ سال بهطور کلی ۲٫۹ میلیون واحد را شامل میشود، که ۳۲ میلیون کارگر را در بر میگیرد. اکثر مالکان میگویند فرزندانشان تمایلی به ادامه کسبوکار ندارند و تنها ۲۰ درصد از کسانی که سعی در فروش دارند، خریدار پیدا میکنند. تا ۸۰ درصد ممکن است بسته شوند. اگر تنها ۱۰ درصد از این «سونیهای نقرهای» به مالکیت کارمندی منتقل شوند، ۸٫۲ میلیون کارگر میتوانند از ثروتی که در ساخت آن نقش داشتهاند، بهرهمند شوند — یا همانطور که آلیسون لینگان، از آزمایشگاه سرمایهٔ مالکیت، میگوید: «اقتصاد مالکیتی را بسازیم.»
استراتژیهای گسترش مالکیت کارگران
سرمایهٔ فعال اساس گسترش مالکیت کارگران است، اما رویکرد مناسب برای انجام این تغییر به اندازهٔ شرکت بستگی دارد. شرکتهای بزرگ، بهعنوان مثال، نیازی به سرمایهٔ خارجی ندارند، بلکه نیاز به مشوقهایی برای تقسیم سهام با کارگران دارند. یک پروژه که در این زمینه راهبردها را دنبال میکند، «گسترش ESOPها» است؛ ائتلافی که به بررسی راهکارهای قانونی میپردازد.
برای افزایش تبدیل شرکتهای بازار میانی پایین، صندوقهای هدفمند مالی یک مسیر مؤثر هستند. نمونهها شامل Mosaic Capital Partners میشود که بزرگترین و قدیمیترین صندوق با دارایی تحت مدیریت ۳۷۰ میلیون دلار است، و Apis & Heritage که یک صندوق جدید با هدف تبدیل شرکتهایی است که تعداد زیادی کارگر سیاهپوست و قهوهایپوست دارند. طیف وسیعی از سرمایهگذاران، از جمله دفاتر خانوادگی و ارثبریهای موجود در «انتقال ثروت عظیم» ۱۲۴ تریلیون دلاری، میتوانند در چنین صندوقهایی سرمایهگذاری کنند که هماکنون فقط برای سرمایهگذاران معتبر باز است. همچنین بنیادها میتوانند در راهاندازی صندوقهای حمایتی از مالکیت کارگر نقش ایفا کنند؛ بهعنوان مثال، Kendeda Fund (که اکنون بهطور کامل مصرف شده است) ۲۴ میلیون دلار برای ایجاد چهار صندوق کمک کرده است.
شرکتهای کوچکتر، جایی که مدیریت ESOP (از جمله ارزیابی، حسابداری کارگری و خدمات امین) هزینهبر است و تعاونیهای کارگری مناسبترند، تا کنون بهطور عمده از معادلات مالیگیری کنار گذاشته شدهاند. به همین دلیل، «همکاری دموکراتیک» درصدد بررسی همکاری با «صندوق مالکیت کارمندی» است تا نشان دهد تبدیل شرکتهای کوچک میتواند فاصلهٔ ثروت برای کارگران سیاهپوست و جوامع آنها را پر کند.
بهعلاوه، مؤسسات غیرانتفاعی، کلیساها و دانشگاهها میتوانند برنامهریزی و حمایت از مالکیت کارمندی را در کار خود برای مسائلی نظیر پایداری جامعه، نابرابری ثروت و فاصلهٔ ثروت نژادی بگنجانند. بهعنوان مثال، مؤسسهٔ اسپن یک انجمن سالانه ایدههای مالکیت کارمند برگزار میکند و هاروارد بهتازگی «پروژهٔ مالکیت» را در مؤسسهٔ کسبوکار در جامعهٔ جهانی راهاندازی کرده است. کالج مورهاوس و دانشگاه کالیفرنیا ریور ساید هر دو در ابتکار مالکیت کارمند سیاهپوستان، که توسط پروژهٔ Equity آغاز شده است، فعالاند، همانطور که شهرهایی نظیر آتلانتا، لس آنجلس و سنت پل نیز مشارکت میکنند.
بهعنوان یک جامعه، در برابر فرصتی برای تصمیمگیری درباره مسیر پیش رو قرار داریم. اگر به حاشیه بمانیم و به همان کسبوکارهای معمولی ادامه دهیم، تقریباً یقین داریم که آیندهای با تمرکز بیشتر و بیشتر ثروت خواهیم دید. اگر از فرصتهای امروز برای گسترش مالکیت کارمندی حداکثر بهرهبرداری کنیم، میتوانیم بهجای آن به سمت جامعهای مالکیتی حرکت کنیم که ثروت و رفاه بهطور گسترده بهاشتراک گذاشته شود.
تصحیح: ۱۹ دسامبر ۲۰۲۵ | این مقاله بهروزرسانی شد تا روشن شود که شستشوی ایورگرین بهعنوان ESOP فعالیت نمیکند. ما از این خطا عذرخواهی میکنیم.