آیا رشد اقتصادی در ایران نابرابری درآمدی را افزایش می دهد؟
رشد فراگیر همان چیزی است که این روزها سازمان های بین المللی توصیه می کنند و به سختی می توان خلاف آن استدلال کرد.
رشد اقتصادی زمانی بهتر است که ثروتمندان و فقیرها به طور مساوی از آن بهره ببرند. بهتر از آن، رشد حامی فقراست، نوعی که درآمد افراد فقیر را بیشتر از بقیه افزایش می دهد.
در مقاله ای که اخیراً در وب سایت استاد اقتصاد ویرجینیا تک، جواد منتشر شده، آمده است: رشد اقتصادی سال ۲۰۱۶ که ثمره اصلی سیاست های بین المللی و داخلی حسن روحانی، رئیس جمهور ایران است، به نظر نمی رسد به همه طبقات اجتماعی یکسان رسیده باشد. صالحی-اصفهانی. گزیدهها در ادامه میآیند:
رشد اقتصادی مورد بحث، بهبود سریع پس از اجرایی شدن توافق هسته ای در ژانویه ۲۰۱۶ است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، تولید ناخالص داخلی طی اسفند ۹۵ تا ۱۳۹۵ ۱۰.۸ درصد افزایش یافته است. تولید ناخالص داخلی غیرنفتی، که سطح فعالیت اقتصادی را بیشتر از تولید ناخالص داخلی با نفت اندازه گیری می کند، کندتر رشد کرد اما همچنان با نرخ قوی ۶.۲ درصد رشد کرد.
علیرغم صادرات ثابت نفت، تولید ناخالص داخلی غیرنفتی در نیمه اول سال جاری تا ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۷ به رشد ۶ درصدی در سال ادامه داده است، آخرین دوره ای که SCI داده ها را برای آن ارائه می دهد.
سوال اینجاست که آیا این رشد در مخارج مردم عادی ایرانی قابل مشاهده است و چگونه بر اساس درآمد تجزیه می شود؟ یک ابزار گرافیکی کوچک به نام منحنیهای بروز رشد به ما کمک میکند به این سؤالات پاسخ دهیم. GIC های زیر نرخ رشد مخارج سرانه را بر حسب پنجک واحد ترسیم می کنند. آنها تصویری ساده در مورد فراگیر بودن رشد اقتصادی ارائه می دهند. اگر منحنی شیب دار به سمت پایین باشد، نرخ دهک های فقیر سریعتر از ثروتمندان رشد کرده و رشد به نفع فقیر بوده است. برعکس، اگر شیب دار به سمت بالا باشد.
اجازه دهید با GIC برای سال بهبود اقتصادی شروع کنیم. نمودار ۱ تغییرات استاندارد زندگی را طی سال های ۲۰۱۶/۱۷-۲۰۱۵/۲۰۱۶ بر اساس دهک نشان می دهد. توجه داشته باشید که در اکثر موارد، نمودار شیب دار به سمت بالا است. دهک های ثروتمندتر رشد سریع تری را نسبت به دهک های فقیر تجربه کردند. خط قرمز در وسط رشد میانگین pce، حدود ۱.۳٪ است. نرخ واقعی دو دهک بالا دو برابر سریعتر از میانه رشد کرد، در حالی که همه دهکهای زیر میانه کمتر از یکی از والدین رشد کردند. دومین دهک فقیر در واقع موقعیت خود را از دست داد در حالی که کشور به طور کلی رشد کرد.
واضح است که رشد نابرابر و فراگیر نبود. با توجه به منبع این رشد و همه دورههای رشد پس از انقلاب – درآمدهای نفتی بالاتر، این تعجبآور نیست.
رشد ناشی از نفت به طور نابرابر توزیع میشود، زیرا درآمدهای نفتی به افراد تعلق نمیگیرد، همانطور که عواید حاصل از صادرات انبوه که بخشهایی از کارگران را به کار میبردند. آنها به جای آن مستقیماً به خزانه دولت میروند و بعداً از طریق کانالهای غیرشفاف به نردبان اقتصادی پایین میروند. کانالهای اصلی قراردادهای دولتی، یارانه اعتباری، نقل و انتقالات دولتی و حقوق بالاتر دولتی هستند.
از اینجا، عرضهکنندگان کالا و خدمات به دولت و دیگرانی که در صف اول برای دریافت چیزی از دولت بودند، مزایای گسترش اقتصادی را مشاهده میکنند.
در سه سال اول دولت روحانی، اقتصاد منقبض شد و انقباض نیز نابرابر بود. همانطور که نمودار ۲ نشان می دهد، طی سال های ۲۰۱۳-۲۰۱۵، تنها گروهی که از نظر نرخ واقعی ضرر نکرد دهک بالا بود.
آنچه این نمودارها نشان میدهد این است که نظام اقتصادی ایران با افراد پایینتر نردبان اقتصادی به اندازه افراد بالا رفتار نمیکند. به ویژه، به نظر نمی رسد که این سیستم درآمدهای بادآورده نفتی را به طور مساوی توزیع کند.
در زمان اکبر هاشمی رفسنجانی
آیا همیشه در مورد رونق نفت اینطور بوده است؟ با بازگشت به اولین شوک نفتی مثبت، هرچند بسیار کوتاه، پس از استقرار جمهوری اسلامی، متوجه میشویم که رشد نابرابر است.
در طول سال های ۱۹۹۰-۱۹۹۱، زمانی که اولین جنگ خلیج فارس قیمت نفت را برای مدت کوتاهی افزایش داد، شاهد شیب GIC رو به بالا هستیم (نمودار ۳، پانل سمت چپ). رشد متوسط ۴.۳ درصدی در pce به طور نابرابر توزیع شد که باعث انتقاد از سیاست های اقتصادی رئیس جمهور رفسنجانی شد.
الگوی بقیه دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق، کمی متفاوت بود، اما همچنان نامساوی بود (نمودار ۳، پانل سمت راست). دهک پایین رشد کمی بالاتر از متوسط را تجربه کرد، در حالی که دهک بالا بهترین را تجربه کرد.
تحت حکومت اصلاح طلب
رونق نفت در اوایل دهه ۲۰۰۰، در دوره ریاست جمهوری دوم دولت اصلاحات چطور؟ آیا این هم نابرابر بود؟
به طور قابل توجهی، برای ۲۰۰۰-۰۵، ما یک GIC شیب دار رو به پایین دریافت می کنیم (نمودار ۴)، که نشان دهنده رشد طرفدار فقراست. در این دوره، میانگین نرخ واقعی واقعی بیش از ۷ درصد در سال رشد کرد و فقیرترین دهک حتی بهتر از این هم عمل کرد.
آیا این الگوی رشد نابرابر مشاهده شده در سایر رونق های نفتی را نفی می کند؟ پاسخ منفی است. اگر تحلیل را به دوره فرعی که درآمدهای نفتی سریعترین رشد را داشت، یعنی ۰۵-۲۰۰۳ محدود کنیم، GIC دوباره شیب بالایی دارد (نمودار ۴، پانل سمت راست). رشد متوسط حتی سریعتر به طور نابرابر بین دهکهای پایین و بالا توزیع شد.
در زمان محمود احمدی نژاد
در نهایت، ممکن است بپرسید که آیا رشد ناشی از نفت در دوره محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق پوپولیست، فراگیرتر بوده است؟ جواب آره یا نه است.
در سال اول کار، GIC هنوز شیب رو به بالا داشت (نمودار ۵، پانل سمت چپ)، که نشان دهنده رشد نابرابر است.
اما بعداً، هنگامی که رونق نفت راه خود را در سیستم طی کرد و برنامههای پوپولیستی احمدینژاد شروع به کار کرد، GIC رو به کاهش شد (نمودار ۵، پانل سمت راست)، و رشد دوباره به نفع فقیر بود.
همانطور که اقتصاد وارد رشد منفی شد – تحریم ها باعث رکود شد – GIC شیب نزولی داشت. برنامه انتقال وجه نقدی که احمدی نژاد در سال ۲۰۱۱ آغاز کرد احتمالاً مؤثرترین برنامه در حمایت از فقرا در دوران رکود اقتصادی بود که باقیمانده دوره ریاست جمهوری او، ۱۳-۲۰۱۱ را پوشش داد.
رکود باعث شد میانگین نرخ ۲.۴ درصد در سال و کاهش نرخ برای همه دهک ها، به جز بسیار فقیرترین.
بدون رشد اقتصادی، بهبود درازمدت تعداد فقرا، که تنها از مشاغل بیشتر و بهتر حاصل میشود، ممکن نیست. توزیع مجدد محدودیت هایی دارد. به ویژه، می تواند رشد را کاهش دهد.
منبع: Financial Turbine