در صورت انتخاب شدن، قول می دهم…
در نظر موسی غنی نژاد، اقتصاددان برجسته ایرانی، که در اتاق تهران منتشر شد، میخوانید: وعدههای تبلیغاتی مانند دو برابر کردن درآمدهای کشور بدون تعیین برنامه جامع میتواند خطرناک یا حتی مخرب باشد. وب سایت بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی. گزیده ای از این نوشته به شرح زیر است:
تبلیغات انتخاباتی مترادف با وعده دادن اقتصادی نامزدها است. در کشورهایی با نهادهای سیاسی توسعه یافته و نظام حزبی پایدار، نمی توان از وعده های غیرواقعی و پوپولیستی افراط کرد، زیرا در نهایت، حزب آنها توسط مردم مسئول خواهد بود.
با این حال، در غیاب چنین سیستمی، کاندیداها با هزینه های سیاسی پوپولیسم ساختگی خود محدود نمی شوند. حراج آنها برای وعده های توخالی زمینه بازی ناهمواری را ایجاد می کند که در آن کارت ها در برابر نامزدها با وعده های معقول انباشته می شود.
شعارهای عوام فریبانه موسوم به “موفق” رئیس جمهور سابق محمود احمدی نژاد، برخی از جریانات سیاسی در کشور را تشویق کرده است که از رویکرد وعده دادن پوپولیستی او به شدت استفاده کنند و تعهداتی بدهند که در صورت اجرا، اثرات نامطلوبی بر اقتصاد ملی خواهد داشت. .
ویژگی اصلی چنین وعده هایی، انکار مفاهیم اصلی اقتصاد، یعنی کمبود و هزینه فرصت است.
اقتصاد مطالعه چگونگی استفاده مردم از منابع کمیاب برای برآوردن خواسته های نامحدود است. هسته اصلی اقتصاد این ایده است که جهان ما مکانی است که با کمبود مواجه شده است – یعنی ما همه منابعی را که می خواهیم در اختیار نداریم. در نتیجه، ما باید انتخاب کنیم.
وقتی ما انتخاب می کنیم، آن انتخاب لزوماً به این معنی است که باید از چیزی دست بکشیم که به آن هزینه فرصت می گویند.
هزینه فرصت روشی مؤثر برای درک ارزش واقعی انتخابهایمان در پرتو مزایایی است که تصمیمهایی که میگیریم از بین رفتهاند. این به ما امکان می دهد تا با توجه به بهترین جایگزین ممکنی که باید قربانی کنیم، هزینه واقعی انتخاب هایمان را درک کنیم.
هزینههای فرصت اغلب نادیده گرفته میشوند، زیرا ما تمایل داریم بر روی مزایا و هزینههای مستقیم تصمیمهایمان تمرکز کنیم، بدون اینکه در نظر بگیریم که چه چیزی را رها میکنیم.
احمدینژاد به شدت از جمله «ممکن است» بود که آن را در پایان تمام وعدههای توخالیاش به زبان میآورد. روند اقدام او، اگرچه در تضاد کامل با اصول اولیه اقتصاد بود، اما با مردمی که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کردند طنین انداز شد و آنها را در مقابل اقتصاددانان و تکنوکرات ها قرار داد.
در یک گفتمان پوپولیستی، هیچ صحبتی از «کمیابی» یا «هزینه فرصت» وجود ندارد، بنابراین او وعدههای متضادی میدهد، مثل اینکه میتوانید بدون کار درآمد کسب کنید (مورد یارانه نقدی) یا بدون پسانداز برای آن خانه بخرید (مهر جنجالی. پروژه مسکن).
دست آورد چنین رویکرد غیرعلمی، نرخ تورم بالای ۳۶ درصد، رشد اقتصادی منفی ۶.۸ درصد و ایجاد شغل تقریباً صفر در پایان دوره تصدی وی بود. با وجود این، چنین وعدههای پوپولیستی هنوز مد هستند و انتظار میرود نامزدهای ریاستجمهوری این وعدهها را در طول مبارزات انتخاباتیشان برای انتخابات آتی که قرار است در ۱۹ مه برگزار شود، بدهند.
وعده کمک های نقدی جهانی برخلاف اصول اساسی عدالت است. دولت حسن روحانی، رئیس جمهور، سرانجام موافقت کرد که یارانه ها باید به اقشار کم برخوردار اختصاص یابد، اما نامزدهایی وجود دارند که از ایده پرداخت گسترده جهانی یارانه نقدی حمایت می کنند.
ایجاد شغل نسبت به استخدام در ادارات دولتی یا اجرای سیاست های نظارتی بر تولید داخلی، موضوعی پیچیده تر است. افزایش ۲۵ درصدی بوروکراسی با اشتغال ۵۰۰ هزار نفر در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، بهره وری ادارات دولتی را به شدت کاهش داد.
اشتغال کارآمد منوط به رشد تولید کالا و خدمات است. این با فرمان یا سیاست های حفاظتی غیرمنطقی اتفاق نمی افتد. اشتغال باید توسط واحدهای اقتصادی ایجاد شود نه ادارات اداری.
برای این منظور، باید محیطی مناسب برای تجارت ایجاد شود و امنیت سرمایهگذاری داخلی و خارجی تضمین شود.
کاری که دولت روحانی برای کاهش چشمگیر و دائمی نرخ تورم و نوسانات نرخ ارز انجام داده است، پیش نیاز رشد اقتصادی و اشتغال است.
این کشور باید با به کارگیری سیاست های مقررات زدایی و بهبود فضای کسب و کار به کار خوب خود ادامه دهد.
دادن وعده هایی مانند افزایش دو برابری درآمدهای کشور بدون تعیین برنامه یا نادیده گرفتن واقعیت های اقتصاد کشور می تواند خطرناک و حتی مخرب باشد. کشور قبلاً از وعدههای بلند و طرحهای بزرگ ضربه خورده است.
منبع: Financial Turbine