پولی در مقابل سیاست های مالی: یک جدایی

0

سیاست پولی بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است. از جنجال بر سر نرخ های بسیار پایین مورد حمایت بانک مرکزی اروپا (ECB) گرفته تا دونالد ترامپ که جانت یلن، رئیس فدرال رزرو را به تعصب سیاسی متهم می کند، بانک های مرکزی مانند هرگز در کانون توجه قرار گرفته اند.

حقیقت را باید گفت، از زمان بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۸، فدرال رزرو و سایر بانک‌های مرکزی بزرگ بیشتر بار این فاجعه را متحمل شده‌اند و در واقع کارهای زیادی برای کاهش آن انجام داده‌اند. آنها نرخ ها را به پایین ترین حد تاریخی کاهش دادند و برای جلوگیری از تبدیل رکود به رکود، یک تسهیل کمی عظیم (QE) را آغاز کردند.

از قضا، موضوع بانک مرکزی نیز به جریان اصلی گفت‌وگوهای اقتصادی در محافل ایرانی راه پیدا کرده است. دولت لایحه جدیدی برای بانک مرکزی آماده کرده است که به زودی به مجلس خواهد رفت تا جایگزین قانونی نیم قرنی شود.

با این حال، برخلاف بحث در اقتصادهای پیشرفته که حول این واقعیت می چرخد ​​که بانک های مرکزی بیش از حد قدرتمند و غیر دموکراتیک شده اند، سوال اینجا اعطای استقلال بسیار مورد نیاز به بانک مرکزی ایران است که قبل از دولت روحانی می توانست. به سختی صدایی را برای خود ادعا می کند. در یک شاهکار نادر، CBI از مردم خواسته است که نظرات خود را در مورد بهبود قانون بیان کنند.

لایحه مورد بحث، که توسط دولت و CBI به عنوان راه حلی عالی برای سیاست گذاری های شلخته در گذشته مورد استقبال قرار گرفت، در واقع ویژگی های بسیار خوبی دارد. به عنوان مثال، ماده ۱۴ به هیچ وجه بیان می کند که «اعطای وام به وزارتخانه ها، مؤسسات دولتی و مؤسسات وابسته به آنها یا تضمین معاملات مالی آنها» غیرقانونی است. در صورت تصویب، این ماده تغییری انقلابی در امور سیاسی-اقتصادی ایران خواهد بود، با توجه به اینکه دولت‌های قبلی چقدر به راحتی منابع CBI را برای تامین مالی پروژه‌های گران‌قیمت گوشت خوک خرج می‌کردند، یا بدتر از آن، به ماشین‌های چاپ CBI دستور می‌دادند تا آنها را نجات دهند.

 همه چیز خوب نیست

با این حال، بررسی بیشتر این سند، برخی اختلافات شگفت‌انگیز را نشان می‌دهد. ماده ۱۴ «وظیفه CBI» را تعیین می کند که به عنوان عامل دولت در زمینه انتشار اوراق قرضه و اوراق بهادار عمل کند. به گفته تحلیلگران، این یک گام به عقب در جهت ارتقای استقلال نهاد ناظر است، زیرا در بیشتر نقاط جهان این امر در محدوده وزارت اقتصاد و نه بانک مرکزی قرار دارد.

ماده مثبت دیگری که بانک مرکزی را از خرید اوراق قرضه دولتی در اولین انتشار منع می‌کند، با ماده ۲ خنثی می‌شود که می‌گوید «تعیین» نرخ برابری ریال در برابر سایر ارزها بر عهده بانک مرکزی است. اقتصاددانان معتقدند که این پدیده در اقتصادهای پیشرفته یک ناهنجاری محسوب می شود.

یکی دیگر از نکات شرم آور در این لایحه، داستان قدیمی و خسته کننده انتصاب رئیس بانک مرکزی است که همچنان باید توسط هیئت دولت انجام شود و در نهایت به تایید رئیس جمهور برسد. اگرچه لایحه جدید قدرت رئیس جمهور را در برکناری رئیس بانک مرکزی محدود می کند، اما همچنان به او اجازه می دهد تا در آخرین سال تصدی خود – ۵ سال – او را از سمت خود برکنار کند. با توجه به اینکه دوره ریاست جمهوری در ایران چهار ساله است، این بدان معناست که هر رئیس جمهور جدید می تواند رئیس جدید CBI را منصوب کند، در صورتی که رئیس فعلی با او چشم در چشم نباشد.

آنچه را که موعظه می کنید تمرین کنید

در حالی که تغییرات در این لایحه قابل ستایش است، اما هنوز جای زیادی برای خواستن باقی می گذارد. در واقع از دولت رئیس جمهور حسن روحانی، که به تعهد خود به شاگرد پولی و مالی و حاکمیت قانون افتخار می کند، انتظار بیشتری می رود. دولت فرصتی تاریخی دارد تا با پرداختن به این موضوع یک بار برای همیشه میراثی از خود به جای بگذارد. از طریق همین پایبندی به سیاست گذاری منضبط بود که توانست تورم را برای اولین بار در سه دهه به یک رقم کاهش دهد.

در حال حاضر علائم نگران کننده ای وجود دارد که این روند مثبت (تورم کمتر) با مشکل مواجه شده است. عرضه گسترده پول پس از کاهش قابل توجه در سال ۲۰۱۴ دوباره در حال افزایش است. و اگرچه تورم دو رقمی هنوز نشان داده نشده است، این احتمال وجود دارد که دوباره سر زشت خود را به عقب برگرداند.

از آنجایی که گروهی از کارشناسان در حال افزایش زنگ خطر را برای دولت به صدا در می آورند تا به اصول تصمیم گیری عاقلانه و قابل اجرا بازگردد، برای دولت نیز مهم است که متوجه شود که جانشینان آن ممکن است لزوماً طرفداران بزرگ انضباط پولی نباشند.

در مجموع، تنها با جداسازی سیاست‌گذاری مالی و پولی که در قداست قانون گنجانده شده است، می‌توان و باید حاکمیت قانون را برای نسل‌های آینده تضمین کرد.

منبع: Financial Turbine

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.