آیا مرکز می‌تواند پابرجا بماند؟

0

در دل بحران ایدئولوژیک اروپا

کلاوه رِژچی برای دیزرت نیوز

نویسنده: لایره سانتوس

در اواسط ژوئیه، مجموعه‌ای از رویدادها در شهر تورِه‑پاشِکو، یک جامعهٔ کشاورزی کوچک در مرچیا، اسپانیا رخ داد.

در طول یک هفته، صدها نفر، عمدتاً مردان جوان، از سرتاسر کشور جمع شدند و شب‌ها به خیابان‌ها رفتند تا حدود یک‌سوم جمعیت شهر را «شکار و پاکسازی» کنند. آنان از طریق شبکه‌های اجتماعی و گفت‌و‌گوهای گروهی تلگرام فراخوانده شده بودند.

دلیل شروع؟ یک عمل وحشتناک از خشونت و جریان عظیم اطلاعات نادرست. در ۹ ژوئیه، دومینگو توماس، ساکن ۶۸‑سالهٔ تورِه‑پاشِکو، هنگام قدم زدن با سگش مورد حمله فیزیکی قرار گرفت. او کتک خورد و به زمین افتاد؛ چنین عملی بی‌دلیل و بی‌مقصد بود: مرد حمله‌کنندگانش را نمی‌شناخت و از او هیچ‌چیز سرقت نشد.

این تصور که حمله‌کنندگان از ریشهٔ مغربی بودند — گروهی عمدتاً مسلمان که در اسپانیا با تبعیض مذهبی مواجه‌اند — به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی رواج یافت، به‌دلیل درصد بالای جمعیت مغربی در شهر تورِه‑پاشِکو. اما گارد مدنی، یکی از نیروهای پلیس ملی اسپانیا، هنوز اطلاعاتی دربارهٔ متهمان ادعایی منتشر نکرده یا دستگیری انجام نداده بود. شایعات به‌سرعت گسترش یافت که دو یا سه نفر از ریشهٔ مغربی به‌بی‌پروایی توماس را کتک زده‌اند. ویدئوهای حمله در فضای مجازی پخش شد. فقط پس از مدتی ثابت شد که این تصاویر ماه‌ها پیش ضبط شده و از منطقه‌ای متفاوت بوده‌اند و به‌نادرستی به‌عنوان این جرم معرفی شده‌اند.

اما آتش‌سوزی از پیش شعله‌ور شده بود و مردان در خیابان‌ها حضور داشتند.

احساسات ضد مهاجر به‌سرعت در چت‌های گروهی شعله‌ور شد. بخش اسپانیایی «Deport Them Now»، شبکه‌ای سراسری از گروه‌های راست‑ افراطی و ضد مهاجرت، پیام‌ایی در بالای گفت‌وگوی خود نصب کرد تا اولین چیزی باشد که هرکس پس از عضویت می‌بیند: «بیایید شکار کنیم. همه به تورِه‑پاشِکو.»

در عرض ساعت‌ها پس از حمله، صدها فعال از مناطق مختلف اسپانیا سوار خودروها شدند تا به‌وضوح در گفت‌وگوی گروهی «مهاجران را مبارزه، اسیر، اعدام، قطع سر کنند»؛ این گفت‌وگو پس از آن توسط پلیس بسته شد. رهبر این چت یک هفته بعد بازداشت شد و به‌اتهام «تشویق به یک «شکار» برای مهاجران در تورِه‑پاشِکو» متهم شد. بر اساس گزارش رصدخانهٔ اسپانیایی نژادپرستی و زنجیره‌ستیزی، در یک روز، ۳۳ ۰۰۰ پست در رسانه‌های اجتماعی حاوی سخنان نفرت‌پراکن علیه مهاجران در تاریخ ۱۲ ژوئیه منتشر شد.

بیش از ۱۰۰ گزارش پلیسی در جریان آشفتگی‌های ضد مهاجرت در تورِه‑پاشِکو، مرچیا، اسپانیا، در ژوئیه ثبت شد. | Getty Images

به‌مدتش بیش از یک هفته، شب‌به‌شب، ده‌ها نفر در خیابان‌های تورِه‑پاشِکو می‌چرخیدند و افراد با ریشه‌های خارجی را هدف قرار می‌دادند، از جمله بسیاری از مهاجران نسل دوم که در اسپانیا به دنیا آمده و بزرگ شده بودند. ساکنان که از ترک خانه‌های خود می‌ترسیدند، به‌خود محدودیت ساعت ۲۰:۰۰ (قراری خودساخته) اعمال کردند. از پنجره‌ها می‌توانستند کسب‌وکارهای خود را خراب‌شده و مردم آسیب‌دیده ببینند. در ۱۳ ژوئیه، به گزارش شاهدان و رسانه‌های محلی، گروهی شامل ۴۰ تا ۵۰ نفر با چماق، اسپری فلفل و سنگ‌ها به یک رستوران کباب‌فروشی تهاجم کردند و فریاد زدند: «مورو، امروز کاری نیست، کار نداریم» («مورو» اصطلاحی عامیانه و غالباً تحقیرآمیز در اسپانیا برای اشاره به افراد با ریشهٔ شمال آفریقا یا مسلمان است). آنها کسب‌وکار را ویران کردند، خسارت هزاران یورو ایجاد شد و صاحب رستوران، حسن، را مجبور کردند تا از پشت در فرار کند و برای جانش بدود.

رویدادهای تورِه‑پاشِکو که بیش از یک هفته به‌طول انجامید، منجر به حداقل ۱۴ دستگیری شد — از جمله خود مهاجمان دومینگو توماس، سه مهاجر مراکشی که ساکن شهر نبودند — همچنین ۱۴۰ گزارش ثبت شد و ۷۰۰ نفر توسط پلیس شناسایی شدند.

چند ماه پس از آن، تنش‌ها در تورِه‑پاشِکو هنوز بالا هستند. خشونت ممکن است متوقف شده باشد، اما جامعه همچنان به‌طور عمیق تقسیم شده است. عبدالعلی چرگی، ساکن محلی، می‌گوید در اوایل سپتامبر جلسه‌ای با شهردار، کنسول مراکش در منطقه مرچیا و چند نماینده از جامعهٔ اسلامی برگزار شد تا راه‌هایی برای بهبود همزیستی در شهر پیدا شود.

در زیر لوسترهای کریستالی، معماران هویت جدید «ملت‌گرایانه» درصدد بازنگری نقشهٔ سیاسی اروپا بودند.

اگرچه او دربارهٔ این جلسه سخن نمی‌گوید، چرگی از اینکه به‌عنوان نمایندهٔ جامعهٔ اسلامی مطرح شود، امتناع می‌کند. او می‌گوید: «من نمایندهٔ مردم تورِه‑پاشِکو، همسایگانم هستم. در اسپانیا زندگی می‌کنم و از این کشور دفاع می‌کنم؛ ما همه برابریم.»

اما در حال حاضر در جامعهٔ چرگی حس برابری وجود ندارد.

«مردم می‌ترسند. من شب‌ها بیرون می‌روم و ترس در چهره‌هایشان می‌بینم. سالمندان و جوانان بیشترین رنج را می‌کشند.» چرگی می‌گوید که بسیاری از گروه‌های راست‑افراطی «از این وضعیت بهره‌برداری کردند تا تنفر نسبت به خارجی‌ها را تشدید کنند». اما آنچه بیشتر نگرانش می‌کند، روزهای مدرسه برای کودکان است.

«فقط مردم خارج از شهر نبودند؛ ویدئوهای عمومی نشان می‌دهند که ساکنان شناخته‌شدهٔ محلی در شکار شرکت کرده‌اند»، می‌گوید پولینو روس، روزنامه‌نگار، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه ملی آموزش از راه دور و ساکن این منطقه. «شدت تراژدی به رنگ پوست شما بستگی دارد.» روس که وبلاگ «اسلام در مرچیا» را اداره می‌کند، سال‌ها به‌بررسی ادغام مهاجران مذهبی در جنوب‌شرقی اسپانیا پرداخته است. او می‌گوید: «نمی‌توان گفت شهر به حالت عادی بازگشته است. بخشی از جامعه مورد حمله قرار گرفته و کودکانی هستند که هنوز جرات خروج از خانه‌هایشان را ندارند.»

پس از آشوب‌ها، تظاهرات ضد‌نژادپرستی در سراسر مرچیا برگزار شد. | Europa Press از طریق Getty Images

روس اشاره می‌کند که بسیاری از جوانان شهر حس می‌کنند که جایی برایشان وجود ندارد. آنها در اسپانیا به دنیا آمده و بزرگ شده‌اند، عربی نمی‌گویند، هرگز پا به مراکش نگذارده‌اند، اما هنوز به‌عنوان خارجی‌ها رفتار می‌شود. «اگر به یک جوان هر روز بگویند: «مورو، به کشور خود برگرد»، ادغام برای او بسیار دشوار می‌شود.»

وقتی رویدادهای تورِه‑پاشِکو رخ داد، شهردار شهر، پدرو آنخل روکّا تورنل (عضوی از حزب مردم)، در مصاحبه‌ای با Cadena SER، ایستگاه رادیویی پیشرو اسپانیا، اعلام کرد که شهر شاهد افزایشی در جرایم مرتبط با مهاجرت بوده است. اما هیچ داده‌ای این ادعا را تأیید نمی‌کند. بر اساس آمارهای مؤسسهٔ ملی آمار، امروز تعداد خارجی‌های مقیم در اسپانیا دو برابر سال ۲۰۰۵ است، در حالی که داده‌های وزارت کشور نشان می‌دهند نرخ جرایم کمتر است.

مورد تورِه‑پاشِکو موجی از حمایت عمومی از مهاجران در میان احزاب چپ‌گرا ایجاد کرد. همزمان، شبکه‌های راست‑افراطی، نه تنها در اسپانیا بلکه در سراسر قاره، این آشفتگی را زیر نظر داشتند و به آن تشویق کردند. شکافی عمیق‌تر می‌شد.

در میانهٔ جدال‌های سیاسی قطبی که امروز جهان را در بر می‌گیرد، احزاب محافظه‌کار اصلی در اروپا مشاهده می‌کنند که نزدیک‌ترین متحدانشان به‌تدریج به سوی افراط‌ها می‌کشند. و همان‌طور که افق‌های طیف سیاسی از هم دور می‌شوند، مرکز نیز دچار تغییر می‌شود. سؤال این است: جناح‌های میانه به کدام سمت حرکت خواهند کرد — یا به‌کجا کشیده می‌شوند؟ دانیل زیبلت، استاد علوم سیاسی هاروارد، در نظریهٔ «معضل محافظه‌کاری» می‌گوید که احزاب مرکز‑راست با مشکلی اساسی مواجه‌اند: همسانی ایدئولوژیک آنها با نخبگان اقتصادی اغلب با ضرورت کسب اکثریت‌های دموکراتیک وسیع که بسیاری از آن‌ها با پیامدهای تشدید نابرابری زندگی می‌کنند، در تضاد است. برای حل این معما، آنها تقسیمات اقتصادی را به‌صورت فرهنگی بازنگری می‌کنند و به مسائلی چون مهاجرت می‌پردازند. اما راست‑ افراطی این گفتمان را تا حدی پیش می‌برد که واژگان به‌عمل، گاهی خشونت‌آمیز، تبدیل می‌شوند. این وضعیت محافظه‌کاران اروپایی را در یک نقطهٔ تقاطع قرار می‌دهد. آنها ممکن است عناصر برنامهٔ راست‑افراطی در زمینهٔ مهاجرت یا سیاست‌های مالیاتی را به‌اشتراک بگذارند، اما از خشونتی که این سیاست‌ها برانگیخته می‌کند، دور می‌مانند — و همین‌طور عموم مردم.

در این فضای سیاسی نوین که پر از گفت‌و‌شنودهای نفرت‌پراکن و تظاهرات خشونت‌آمیز است، میانه‌گراها هرگز احساس جدایی بیشتری از بقیهٔ حزب خود نداشته‌اند.

در ۲۵ سال گذشته، مرکز سیاسی اروپا توانست بقا یابد. از زمان بحران مالی ۲۰۰۸، دو بلوک سیاسی — دموکرات‌های اجتماعی در سمت چپ و دموکرات‌های مسیحی و لیبرال‌ها در سمت راست — بیشتر کشورهای اروپایی را حکومت می‌کردند. در بروکسل، پایتخت عملی اتحادیهٔ اروپا، گروه‌های میانه نیز کنترل پارلمان و کمیسیون را در دست داشتند. اما اکنون قدرت آنها تحت تهدید است. اگرچه در فرماندهی هستند، اما به‌تدریج در مسیری حرکت می‌کنند که تحت تأثیر افراط‌گری شکل می‌گیرد. میانه‌گراها اکنون با تفویض‌های محدود، ائتلاف‌های نازک و برنامه‌هایی که به سمت نکات ملی‌گرایانه می‌لغزد، اداره می‌شوند.

شوک‌های سال‌های اخیر — جنگ‌ها، بیماری همه‌گیر، تحولات فناوری، موج‌های مهاجراتی — فشارها را تشدید کرده‌اند. رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های جایگزین (تلگرام، X، واتس‌آپی) به جنبش‌های راست‌گرایی مسیرهای جدیدی دادند تا از رسانه‌های سنتی عبور کنند و نارضایتی‌های مربوط به حاکمیت، هویت و مهاجرت را به‌صورت مستقیم منتقل کنند. احزاب اصلی برای سازگار شدن با این تغییرات به‌سرعت واکنش نشان داده‌اند. در دانمارک، چپ‌گرایان قوانین مهاجرتی سخت‌تری را پذیرفتند؛ در فرانسه، رئیس‌جمهور امانوئل مکرون به گفتمان امنیت‑محور متمایل شد. در بروکسل، بلوک‌های میانه برای حفظ قدرت، ائتلاف‌های متغیر را بر پایهٔ همبستگی ترکیب می‌کنند.

نابرابری به «منبع عدم رضایت» میان رأی‌دهندگان کمک می‌کند؛ که به‌تازگی به جرم بحرانی رسیده و راست افراطی را به گزینه‌ای جذاب تبدیل کرده است.

نتایج به‌صورت کشوری متفاوت، واضح بوده‌اند. از سال ۲۰۲۲، رهبران راست‑گرا در اتریش، بلژیک، کرواسی، ایتالیا، مجارستان، هلند، فنلاند، اسلواکی و سوئد انتخابات را برنده شدند. در فرانسه، آلمان، لهستان و بریتانیا، احزاب راست‑افراطی در حال گسترش نفوذ خود هستند. در سراسر اروپا، راست‑افراطی دیگر تنها هدف خود را بر سر قدرت متمرکز نمی‌کند — بلکه کل تصویر را بازنگری می‌کند. آنچه زمانی مرکز بود، اکنون زیر پای رأی‌دهندگان جابه‌جا می‌شود و آنان را مجبور می‌کند تا یک طرف — چپ یا راست — را برگزینند، نه اینکه در میانه بمانند. این نبرد فقط برای تورِه‑پاشِکو نیست…

اما این تنها داستان اروپایی دربارهٔ تغییر ائتلاف‌ها نیست. این بخشی از یک مبارزهٔ بزرگ‌تر و جهانی بر سر آیندهٔ چندفرهنگی و لیبرالیسم است — که خود ایده‌آل‌های دموکراسی برای خدمت به آن‌ها متولد شد. اگر مرکز نتواند پابرجا بماند، سؤال نه فقط دربارهٔ بقاى دموکراسی است، بلکه دربارهٔ دوام جوامع آزاد و بردبار که زیرساخت آن‌هاست.

هویت نوین اروپایی

در ۴ مارس ۱۹۶۴، هتل اینترکانتیننتال در وین اولین میهمانان خود را با درخشش شهری که به دوران نوین می‌گامید، پذیرایی کرد. این هتل که در کنار پارک شهر (Stadtpark) ساخته شد و روبروی پیکرهٔ طلایی یوهان اشتراوس قرار دارد، در آن زمان بزرگ‌ترین هتل اتریش بود — یک تازه‌وارد درخشان که جای خلأ ناشی از هتل متروپل، قدیمی‌ترین هتل وین، را پر می‌کرد. این ساختمان که در سال ۱۸۷۳ ساخته شده بود، در سال ۱۹۳۸ توسط نازی‌ها از صاحبان یهودی‌اش توقیف شد و به مقر وین گستاپو تبدیل شد. در ۱۲ مارس ۱۹۴۵، در هفته‌های پایانی جنگ، بمب‌های متفقین به این ساختمان هجوم آوردند. ویرانه‌های آن در سال ۱۹۴۸ نابود شد.

خط افق وین تا زمان افتتاح هتل اینترکانتیننتال خالی بود. این هتل اولین هتل در تاریخ کشور بود که به زنجیره‌ای بین‌المللی تعلق داشت و تجدید حس شکوه کازموبیتن شهر را به ارمغان آورد. شصت سال پس از آن، در همان دیوارها، جلسه‌ای برگزار شد که نقطه عطف دیگری در تاریخ سیاسی اروپا رقم زد.

در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، سه تن از تأثیرگذارترین چهره‌های سیاست ملی‌گرایانه و پوپولیست راست‑گرا در اروپا — هربرت کیکل، رئیس حزب آزادی (FPÖ) اتریش؛ ویکتور اوربان، رئیس حزب فیدسز (Fidesz) مجارستان و نخست‌وزیر این کشور؛ و آندریج بابیس، رئیس حزب ANO جمهوری چک — با هارالد ویلینسکی، سرپرست هیئت نمایندگان FPÖ در پارلمان اروپا ملاقات کردند. آنها «مانیفست میهن‌پرستانه برای آیندهٔ اروپا» را امضا کردند، زمینه‌ای برای شکل‌گیری بزرگ‌ترین حزب مخالف در پارلمان اروپا «پاتریوت‌های اروپا» فراهم کردند.

در اتاق‌های طلایی یک زنجیرهٔ هتل جهانی، زیر لوسترهای کریستالی، معماران این هویت نوین «میهن‌پرستانه» درصدد بازنگری نقشهٔ سیاسی اروپا بودند. واژه‌های «ملیت» و «ملی» در این مانیفست ۱۵ بار به کار رفته‌اند. آرمان‌های آن واضح است: هویت، سرزمین، محافظت‌گرایی اقتصادی، سنت و موضع سخت‌گیرانه در برابر مهاجرت. متن مانیفست می‌گوید: «تنها از طریق پیروزی و همکاری احزاب میهن‌پرست و حاکم بر حاکمیت در سراسر قاره می‌توانیم وراثت فرزندانمان را تضمین کنیم.»

چند سال پیش از نصب لوسترها و باز شدن درهای هتل اینترکانتیننتال، دیپلمات فرانسوی ژان مونو، مسیر جدیدی برای قاره ترسیم می‌کرد. او پروژهٔ اروپایی را تصور کرد که با قرار دادن زغال‌سنگ و فولاد — ستون‌پایهٔ صنعت و تسلیحات — تحت یک مرجع مشترک آغاز می‌شود و سپس روابط اقتصادی و پولی را به‌هم می‌پوشاند تا در نهایت اتحادیهٔ سیاسی عمیق‌تری را شکل دهد: اتحادیهٔ اروپا.

به مدت هشتاد سال، این اصل پروژهٔ اروپایی بود: اتحادیه‌ای که از ویرانه‌های جنگ زاده شد و هدفش تضمین صلح از طریق دموکراسی، حاکمیت قانون و رونق مشترک بود. دو بلوک سیاسی، دموکرات‌ مسیحی (مرکز‑راست) و دموکرات‌های اجتماعی (مرکز‑چپ)، دولت‌های رفاهی و بازار باز ساختند که کالاها، افراد، خدمات و سرمایه می‌توانستند به‌صورت آزاد حرکت کنند. وعده ساده بود: با هم، اروپا قوی‌تر خواهد شد.

از زمان این بنیان، پروژهٔ اروپا با قدم‌های نابرابر و نازک‌گونه پیشرفت کرده است؛ هر بحران اقتصادی، جبرئیلی نقره‌ای را به‌هم می‌آورد: فرصت یا بهانه‌ای برای لایه‌ای تازه از ادغام به سمت هدف اولیه.

در سال ۲۰۲۴، کشاورزان بیش از ۴,۰۰۰ اعتراض در سراسر قاره برپا کردند تا نارضایتی سیاسی خود را بیان کنند — جاده‌ها و سوپرمارکت‌ها را با تراکتورهای خود مسدود کردند در پاسخ به حذف یارانه‌ها، مقررات زیست‌محیطی و سیاست‌های وارداتی. | AFP از طریق Getty Images

«بسیاری از مردم اتحادیهٔ اروپا را نهاد تکنوکراتیکی می‌دانند که به …

این داستان در شمارهٔ نوامبر ۲۰۲۵ مجله دیزرت ظاهر شده است. بیشتر دربارهٔ نحوهٔ اشتراک‌گذاری بیاموزید.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.