خارپشتهای ناپدید شونده در غرب
دانشمندان به سرعت در تلاشاند تا علت ناپدید شدن خارپشتها از سرزمینهای پیشینشان را کشف کنند.

خارپشتها به راحتی قابل تشخیص هستند اما یافتنشان دشوار؛ آنقدر گریزانند که بهاندازهٔ کمی از مردم تا به حال یکاش را در طبیعت دیدهاند.
امیلیو تریپ، مدیر حیاتوحش و شهروند قبیله کاروک در شمال کالیفرنیا، شاید یکی از خوششانسها بوده باشد. در یک رانندگی شبانه با پدرش در اواخر دههٔ ۱۹۹۰، سایهای شبحمانند از پنجره عبور کرد. او چند دهه پس از آن گفت: «این تنها باری بود که فکر میکردم یک خارپشت را دیدهام». تریپ هنوز نمیتواند مطمئن بگوید که آیا آن kaschiip، واژهٔ کاروک برای خارپشت، بوده است یا نه، اما آن خاطره را همچون یک طلسم نگه میدارد.
مرد ۴۳ ساله هنوز پس از آن، خارپشت دیگری ندیده است. ملاقات با خارپشتها در میان قبیلهاش نادر است و تعداد کمی از شاهدان بهنظر میرسد الگوهای مشترکی دارند: تقریباً همهٔ آنها سالمندان هستند و بهخوشی به فراوانی خارپشتها تا اوایل این قرن یاد میکنند. اکنون، هر مشاهدهٔ جدیدی همچون پژواکی از گذشته طنین میاندازد: لاش بر روی جاده؛ برخورد نیمهشبانه. قبیله نمیتواند از خود سؤال نکند: تمام این خارپشتها کجا رفتهاند؟
“همه نگراناند”، تریپ گفت. “اگر مشاهدات بیشتری بود، ما دربارهٔ آن میشنیدیم.”
“همه نگراناند.”

خارپشتها بالشهای پر سوزن راهرفتیاند. موهای همیشه بینظم آنها در حقیقت دژی محافظ از حدود ۳۰,۰۰۰ سوزن است. اما زرهٔ بدنی آنها نیز میتواند عیب باشد — بهطوری که خارپشتها گاهی بهطور تصادفی خودشان را با سوزنهایشان زخمی میکنند. “آنها بزرگ، احمقوار و آهسته هستند”، تیم بین، بومشناس دانشگاه پلیتکنیک کالیفرنیا که در چارچوب تحقیقات خود، به خارپشتها قلاده زده است، گفت. آنها با قدمهای کجوخم از درختی به درخت دیگر میجوند، معمولاً در شب، تا بر برگها یا لایه داخلی مغذی پوست درخت تغذیه کنند.
اما این جوندگان بزرگ بههیچوجه بهطور کلی دوستداشتنی نیستند. عادات گاز گرفتن درختهایشان باعث آسیب به چوب میشود و صنعت چوبسازی مدتهاست که آنها را بهعنوان آفت میداند. مسمومسازی و کمپینهای شکار گسترده در طول قرن بیستم در ایالات متحده انجام شد. بین سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹، تنها در ورمانت بیش از ۱۰,۸۰۰ خارپشت کشته شد. مقامات خدمات جنگلی در کالیفرنیا در سال ۱۹۵۰ شکار آزاد خارپشتها را اعلام کردند، ادعا کردند که این گونه در نهایت جنگلهای صنوبر را از بین خواهد برد.
اگرچه برنامههای جایزه دولتی تا سال ۱۹۷۹ پایان یافت، جمعیت خارپشتها هنوز بهدست نیاوردهاند. نظرسنجیهای اخیر توسط پژوهشگران در بریتیش کلمبیا، آریزونا، مونتانا غربی و شمال کالیفرنیا نشان میدهد که خارپشتها امروز در این مناطق کمابیش باقی ماندهاند. بهطور تاریخی، جمعیتهای خارپشت بهخوبی نظارت نشدند، بهطوری که دانشمندان نمیتوانند بهطور قطعی بگویند که آیا هنوز در حال کاهشاند یا صرفاً پس از دههها تعقیب، هنوز بهدست نیامدهاند.
اما شواهد انتزاعی از کسانی که بهیاد دارند زمانی که مشاهدهها شایع بودند، برای زنگ زدن زنگ خطر کافی است. الگوهای مشابه بهنظر میرسد در سراسر غرب در حال رخ دادن است: بهعنوان مثال، دامپزشکان حیوانات خانگی پرسوزن کمتری را میپذیرند و ساکنان طولانیالمدت روستایی متوجه شدند که تعداد خارپشتهای پنهان در حیاطهای خانگیشان کمتر شده است. گزارشهای کوهنوردان نشان میدهد که پیدا کردن خارپشتها سختتر از قبل است. برخی از اکوسیستمهای جنگلی در حال نشان دادن اثرات از دست رفتن یک گونه کامل از زنجیره غذایی هستند: در سیره نوادا، یک عضو تهدیدشده از خانواده شاخدار به نام فیشِر، بهدلیل کمبود پروتئینی که زمانی خارپشتها تأمین میکردند، رنج میبرد. بههمین دلیل، فیشِرها نازکتر شدهاند و باروری کمتری دارند؛ در سیره نوادا نسبت به سایر مناطق بچههای کمتری بهدنیا میآورند.

خارپشتها برای قبیله کاروک اهمیت فرهنگی دارند؛ اعضای آنها سوزنها را در اقلام فرهنگی و مراسمی مانند سبدها میبافند. اما امروزه، قبیله بیشتر از آن که سوزنها را جمعآوری کند، آنها را وارد میکند. این مسأله بیش از یک ناراحتی است: ناتوانی در جمعآوری سوزنها بهصورت محلی، یک شکل از قطع ارتباط بین اعضای قبیله و سرزمینهایشان به حساب میآید. «حضور (خارپشتها) در چشمانداز ما مهم است. به همین دلیل است که آنها برای این عنصر مراسمی انتخاب شدهاند»، تریپ گفت.
اریک بیور، بومشناس موسسهٔ جغرافیای خاکی آمریکا، نگران است که ناپدید شدن گستردهٔ خارپشت نشانهای از روند گستردهتر باشد. در سراسر کشور، تنوع زیستی سریعتر از آنچه دانشمندان بتوانند پیگیری کنند، کاهش مییابد. خارپشت ممکن است تنها نمونهای از آن چیزی باشد که بیور آن را «سقوط ساکت فراوانی حیوانات» مینامد. اما هنوز کسی بهدقت نمیداند چه اتفاقی میافتد. بیور گفت: «ما در حال این هستیم که تعجب میکنیم آیا جمعیت این گونه در حال افزایش است یا در حال کاهش، بدون اینکه کسی حتی بداند.»
“حضور (خارپشتها) در چشمانداز ما مهم است. این بخشی از دلیل انتخاب آنها برای این عنصر مراسمی است.”
دانشمندان در حال شتابزدن برای پر کردن این خلا دانش. بین و تیماش صد سال اسناد عمومی را بررسی کردند تا الگوهای توزیع خارپشت در شمال‑غرب خلیجپاسی را نقشهبرداری کنند. پایگاههای دادهٔ جثهکوب (قربانیهای جادهای)، گزارشهای سازمانهای حیاتوحش و مشارکتهای علم شهروندی نشان دادند که خارپشتها در جنگلهای صنوبر در حال کاهشاند اما در زیستگاههای غیرسنتی مانند بیابانها و علفزارها ظاهر میشوند. بیور اکنون مطالعهای مشابه را در تمام غرب ایالات متحده هدایت میکند.
دانشمندان نگران چندین نظریه دربارهٔ اینکه چرا خارپشتها به سرزمینهای پیشین خود بازنگشتهاند دارند. مزارع غیرقانونی ماریجوانا، که اغلب در دل جنگلها مخفی میشوند، از سموم افکونی استفاده میکنند که بسیاری از حیوانات، از جمله خارپشتها، را میکشد؛ در حالی که افزایش حمایتهای بیشتر برای شکارچیان برتر مانند شیرهای کوهستانی ممکن است بهطور ناخواسته کاهش خارپشتها را تشدید کند. علاوه بر این، خارپشتها نرخ تولیدمثل پایینی دارند؛ هر بار تنها یک فرزند بهجای دو یا بیشتر، به دنیا میآورند.
درک توزیع خارپشت آسان نیست. خارپشتها عمومیکار هستند و در انواع مختلفی از جنگلها ساکن میشوند، بهطوری که برای پژوهشگران دشوار است بدانند کجا بهدنبالشان بگردند. بهعنوان گیاهخواران، جذب آنها با طعمه نیز ساده نیست. دانشمندان با استفاده از بلوکهای چوبی که در آبنمک غوطهور شدهاند، کرهٔ بادامزمینی و حتی ادرار خارپشت سعی کردند موجودات محتاط را به سمت دوربینها جذب کنند، اما تنها با موفقیت جزئی مواجه شدند. در طول ۳۴ سال از مطالعات دوربینهای نصبشده با طعمه و بدون طعمه توسط مرکز منابع محیطی سیرا مرکزی در سیرا نوادا، خارپشتها تنها سه بار ظاهر شدهاند.
«این یک معماست»، جان باکلی، مدیر اجرایی مرکز گفت. «ما هنوز نمیفهمیم چرا آنها تولیدمثل نمیکنند و در جایی که تقریباً هیچ اختلالی در زیستگاهشان وجود ندارد، مانند پارک ملی یوسِمیتی، بازنشانی نمیشوند.»

قبیله کاروک مشتاق است تا خارپشتها را بازگرداند. اما ابتدا، قبیله باید دریابد که جمعیتهای سالم ممکن است در کجا وجود داشته باشند. سالها بررسی با دوربینهای تلهای شواهد کمی از حضور این موجود نشان دادهاند؛ منطقهای که تریپ آن را «نقطه داغ» مینامد، تنها یک خارپشت را به تصویر کشیده بود. «این همانقدر نادر هستند»، تریپ گفت. بنابراین زیستشناسان کاروک به روشهای دیگر، از جمله استفاده از سگهای آموزشی برای انجام بررسیهای فضولات، فکر میکنند.
بازگرداندن این گونه نیازمند یک تعادل دقیق است. خارپشتها در حال حاضر کمیاب هستند و واضح نیست آیا جمعیتهای منبع کوچک میتوانند چند عضو را برای انتقال به مناطق دیگر از دست بدهند. با این حال، تریپ احساس میکند زمان اقدام فرا رسیده است، زیرا بومزیست بهتنهایی در حال بهبود نیست. «در طول زندگیام بهنظر نمیرسد اوضاع بهبهتری پیشرفت کند»، تریپ گفت.
اما اعمال او نوعی امیدی پایدار را نشان میدهد. تریپ، همسر و دخترش همچنان بهصورت منظم در برنامههای سبدبافی که شامل سوزنهای خارپشت میشود، شرکت میکنند و برای حفظ سنتهای کهن کاروک که به خارپشت ارج مینهد، نقش خود را ایفا میکنند. این یک عمل کوچک اما ماندگار از امید سرسخت است — این امید که شاید طی چند سال آینده قبیله بتواند خارپشت را به خانهاش بازگرداند.