تجارت جهانی در دههٔ ۱۹۹۰ روسیه را نجات نداد. امروز هم این‌کار را نخواهد کرد.

0

تجارت جهانی در دههٔ ۱۹۹۰ روسیه را نجات نداد. امروز هم این‌کار را نخواهد کرد.

جارد کوشنر، استیو ویتکاف و کیریل دیمیتریِو. kremlin.ru

برای روابط بین روسیه و ایالات متحده، دههٔ ۱۹۹۰ دوباره برگشت است.

نه، این به این معنی نیست که رستوران Starlite Diner — محبوب مهاجران و مردم بومی در روزهای نخست — دوباره در کنار ایستگاه متروی مایاکوفسکی شیک‌ شیک‌های سرد و کرمی سرو می‌کند.

اجرای ژئئوپولیتیک امروز «Back to the Future» به‌دست مذاکراتی بین استیو ویتکاف و جارد کوشنر از سمت ایالات متحده و کیریل دیمیتریِو، مدیرعامل صندوق سرمایه‌گذاری مستقیم روسیه، از سمت روسیه به‌دست می‌آید.

در پیش‌دستگیری برای جلسهٔ کرملین روز سه‌شنبه — آخرین تلاش برای پایان جنگ تجاوزی روسیه بر اوکراین — خبرها می‌گویند ویتکاف، کوشنر و دیمیتریِو در میامی بیچ ملاقات کرده‌اند تا دربارهٔ مجموعه‌ای شگفت‌انگیز از معاملات تجاری گفتگو کنند. بر اساس گزارشی در وال‌استریت جرنال، این سه نفر دربارهٔ معاملات احتمالی در حوزهٔ انرژی، مواد کمیاب زمینی، اکتشافات قطبی و حتی یک سفر مشترک به مریخ با مشارکت شرکت SpaceX الون ماسک بحث کردند.

برای ناظران طولانی‌مدت روابط روسیه با غرب، مذاکرات میان این تجار بزرگ، بازتاب دو تصور گسترده اما در نهایت ناکام است که پیش‌تر مدیران تجاری و سیاسی دربارهٔ روسیه داشته‌اند.

اولین این تصور بود که تعامل اقتصادی با روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می‌تواند به توسعهٔ اقتصاد بازاری شفاف و داخلی منجر شود.

دومین این تصور این بود که یکپارچه‌سازی روسیه در اقتصاد جهانی می‌تواند روند تحول آن به سمت دموکراسی را تسریع کند؛ به‌عبارت دیگر، کسب سود باعث می‌شود روسیه رقیب ژئئوپولیتیکی کم‌تهدیدتر شود.

اکنون می‌دانیم این مفروضات و عدم تست کافی آن‌ها ما را به کجا برده‌اند. این به‌صورت واضحی با نگاهی به عقب‌نگری قابل استدلال است، هرچند برخی از مهاجران دقیق مسکو ادعا می‌کنند که از همان ابتدا این را پیش‌بینی می‌کردند.

بدون در نظر گرفتن عناوین شغلی کنونی‌شان، ویتکاف و عزیدادین رئیس‌جمهور، کوشنر، که هنوز از انرژی توافقات ابراهیم می‌لرزد، تجار هستند. آن‌ها نمایندگان یک کاخ سفید متمرکز بر تراکنش‌های تجاری بی‌نظیر هستند.

همتای روسی آن‌ها، کیریل دیمیتریِو، فارغ‌التحصیل هاروارد، سفیر پوتین در میان جامعهٔ تجاری آمریکا است. نقش خاص او این است که فرصت‌های تجاری را پیش چشم افرادی چون ویتکاف، کوشنر و مدیران شرکت‌های آمریکایی که از روسیه خارج شده‌اند ولی ممکن است بازگردند، به نمایش بگذارد. هنوز نه چندان پیش، دیمیتریِو حتی ممکن بود نقش خود را با پیشنهاد ساختن یک تونل بین روسیه و آلاسکا زیر تنگهٔ برینگ، بیش از حد گسترش دهد. اوکراین به‌طور واضحی از این مذاکرات تجاری حذف شده؛ رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، اوکراین را در آوریل مجبور به امضای توافق استخراج معدن کرد.

جلسهٔ دیمیتریِو در جنوب فلوریدا اولین بار او در ایالات متحده از زمان آغاز دومین دوره ریاست‌جمهوری ترامپ نیست. او همچنین در مذاکرات اوائل امسال در ریاض با وزیر امور خارجه مارکو روبیوا، یکی از اولین تلاش‌ها برای بهبود روابط روسیه‑آمریکا، نقش برجسته‌ای ایفا کرد. به‌طرز مشهور، او در آن جلسه گزارشی را ارائه داد که میلیاردها دلاری که شرکت‌های آمریکایی پس از خروج از روسیه به‌دلیل حملهٔ کامل به اوکراین در فوریهٔ ۲۰۲۲ «روی میز» گذاشتند، لیست می‌کرد. بر پایهٔ گزارش وال‌استریت جرنال، آخرین جلسه نقطه اوج استراتژی بود که ابتدا سعی می‌کند رئیس‌جمهور ترامپ و تیمش را از طریق تجارت جذب کند و سپس به سیاست بگذرد.

ما در دوران تفکر جادویی بازگشته‌ایم که کسب‌وکار می‌تواند روسیه را تغییر دهد. پوتین هرگز توسط انگیزه‌های تجاری هدایت نمی‌شد جز آنچه به تقویت دولت روسیه و پر کردن جیب‌های نزدیکانش می‌انجامید. اگر او تا به‌حال همدلی‌ای نسبت به بخش خصوصی داشته باشد، این قطعاً و قاطعانه دیگر برقرار نیست.

به‌جای این، محیط کسب‌وکار روسیه به‌طور چشمگیری در طول جنگی که بسیار طولانی‌تر از انتظارات هر یک از طرفین به طول انجامیده، تحول یافته است. نخبگان تجاری روسیه در حال تغییر هستند؛ قانون‌گذاری تجاری روسیه اصلاح شده است. برخی از مدیران روسی امید دارند همکاران سابق غربی خود را برای همیشه در فاصله‌ای امن نگه دارند؛ به‌نظرشان، کسب‌وکار غربی وقتی اوضاع سخت شد، برگشته و فرار کرد.

البته گروهی از نخبگان روسی در هر دو دنیای سیاسی و تجاری وجود دارند که مشتاقانه می‌خواهند جایگاه خود را دوباره بر سر میز جهانی بازپس‌گیری کنند. برخی از مدیران آمریکایی که در روسیه باقی مانده‌اند، از جمله رئیس اتاق بازرگانی آمریکایی در روسیه، سخت در تلاش‌اند تا همتایان خود را قانع کنند که بازگشت فرصت بزرگی است.

استبدادگرها می‌توانند نظر خود را عوض کنند؛ این همان چیزی است که آن‌ها را استبدادگر می‌کند. اما معاملات تجاری نمی‌توانند تفاوت‌های ایدئولوژیک یا نظامی عمیق را به‌سرعت از بین ببرند. چند دههٔ سرمایه‌گذاری غربی در چین، قدرت حزب کمونیست چین را تضعیف نکرده است؛ پول خارجی شی جین‌پینگ را به‌یک سرمایه‌دار ماجراجو تبدیل نکرده و نقش چین به‌عنوان بزرگ‌ترین رقیب ژئئوپولیتیک واشنگتن را نیز کم‌نکرده است.

شرکت‌های بین‌المللی بی‌شماری در چین میلیاردها دلار درآمد داشته‌اند که به‌طور قابل استدلالی به صعود جهانی چین کمک کرده است. اما به‌نظر می‌رسد روسیه و چین یک اصل اساسی را به‌اشتراک می‌گذارند: وقتی منافع ملی حساس در خطر است، قوانین از بالا گذاشته می‌شود، نه توسط بازار.

گفته می‌شود ویتکاف، کوشنر و دیمیتریِو در حال مذاکره دربارهٔ معاملات احتمالی در بخش‌های برجسته‌ای هستند که برای هر دو سرمایه‌گذار اهمیت استراتژیک دارد. این تعجب‌آور نیست — در واقع این‌ها سخت‌ترین معاملات برای اجرا هستند. آن‌ها در حوزه‌هایی فعالیت می‌کنند که بازیکنان باید دل‌سختی فولادی و پشتوانهٔ سیاسی قابل‌اعتماد داشته باشند.

سابقهٔ غرب در انجام تراکنش‌ها در بخش‌های استراتژیک روسیه به ما می‌آموزد که آرزوها و نتایج می‌توانند به‌طرز چشمگیری از هم دور شوند. پروژهٔ مشترک انرژی روس‑بریتانیایی TNK‑BP، که به‌صورت ۵۰‑۵۰ بود، به دلیل ناسازگاری‌های عمیق تجاری و سیاسی به‌سختی ادامه یافت.

جالب است که تا به‌حال این مذاکرات به‌نظر می‌رسد بخش‌هایی مانند خرده‌فروشی، داروسازی، خودروسازی و رسانه را از خود کنار گذاشته‌اند. بر اساس گزارش‌ها، کوشنر و ویتکاف امیدوارند مذاکراتشان با دیمیتریِو تأثیر تجاری گسترده‌ای داشته باشد. در حالی که اکثر شرکت‌های آمریکایی دربارهٔ برنامه‌های خود در روسیه سکوت می‌کنند، فهرست شرکت‌هایی که مایل به بازگشت هستند، از آنچه تصور می‌کنید، بلندتر است.

در سایهٔ صلح‌نامهٔ آمریکایی و محیط ژئئوپولیتیک ثابت، سرمایه‌گذاری بین‌المللی توانایی تغییر کشورها را داشت. برای دهه‌ها، جهانی‌سازی مردم، سرمایه و دانش فنی را در سراسر جهان جابجا کرده بود، که عمدتاً به نفع همه بوده است. به‌صورت کنایه‌آمیز، دولت ترامپ این نظم ژئئوپولیتیک را تحت فشار عظیمی قرار داده است.

شاید کاخ سفید ترامپ هیچ‌گونه توهمی دربارهٔ آنچه می‌تواند در مثلث ناممکن ایالات متحده، روسیه و اوکراین (با اروپا که سعی می‌کند وارد صحنه شود) به‌دست آورد، نداشته باشد. این می‌تواند منجر به نتیجهٔ ماندگار و ناخوشایندی شود: واشینگتن کاملاً اوکراین را رها می‌کند، دولت ترامپ با مسکو همکاری می‌کند و جامعهٔ تجاری ایالات متحده، حتی به‌صورت جزئی، به این مسیر پیوند می‌خورد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.