جنبهٔ تاریک موفقیت چین
پاسخ به «مدل واقعی چین»
نامه به سردبیر

به سردبیر:
Dan Wang و Arthur Kroeber («مدل واقعی چین»، سپتامبر/اکتبر ۲۰۲۵) بهطرز قانعکنندهای ظرفیت صنعتی چشمگیری را که چین در چند دههٔ اخیر بهدست آورده، تشریح میکنند. اما تجزیهوتحلیل آنها بر نتایج توسعهٔ موفق چین متمرکز است، در حالی که اقتصاد سیاسی که این پیشرفت را امکانپذیر ساخته است را نادیده میگیرد: دولتی مستبد که بر پایهٔ نابرابری شهروندی برای مهاجران و استخراج نظاممند ارزش افزودهٔ بهدست آمده توسط کارگران استوار است. «دانش فرآیندی» که Wang و Kroeber نشان میدهند چین برای رشد و نوآوری به آن تکیه کردهاست، رایگان نبودهاست؛ این دانش با هزینهٔ اجتماعی عظیمی همراه بودهاست.
پیشنهاد نویسندگان برای چگونگی رقابت ایالات متحده با چین—که واشینگتن باید به همان شیوههایی که پکن میاندیشد، فکر کند—بر پایهٔ یک اشتباه خطرناک استوار است. ایالات متحده نمیتواند نتایج مدل توسعه چین را بدون اتخاذ نظام سیاسی آن تکرار کند. موفقیت چین بهطور جدانشدنی با قدرت اجبارآمیز حزب‑دولت آن در ارتباط است. تقلید از استراتژی این کشور مستلزم سرکوب مصرف، گسترش یارانههای عظیم به کسبوکارها، پذیرش سرمایهگذاریهای هدر و اجازه دادن به دولت برای تعیین نحوهٔ استفاده از سرمایه خواهد بود. اصلاحات پیشنهادی نویسندگان، مانند تسریع در صدور مجوزها، نادیده میگیرند که چگونگی محافظتهای فرایندی میتوانند ابزارهای اساسی برای پاسخگویی دولت و حفاظت از حقوق فردی باشند.
یک استراتژی مؤثر برای ایجاد یک اکوسیستم صنعتی که به نفع ایالات متحده باشد، باید بر نقاط قوت بنیادین این کشور تکیه کند: جامعهٔ باز، رقابت بازار و شهروندی همگانی. به جای کپیبرداری گزینشی از چین، سیاستگذاران ایالات متحده باید بر پایهٔ روح نوآوری آمریکایی، بازارهای سرمایهٔ عمیق و ظرفیت تولیدی متحدانشان بنا کنند. این رویکرد احتمال موفقیت بیشتری دارد، زیرا با ارزشهای اساسی ایالات متحده همچون آزادی، مالکیت خصوصی و دموکراسی همسو است.
Wu Jieh-min
پژوهشگر برجسته،
مؤسسه جامعهشناسی، آکادمی سینیکا، تایوان