سردترین زمستان اوکراین

0

با به خطر افتادن دونباس، اروپا باید فوراً به روسیه فشار آورد

جک واتلینگ

جک واتلینگ پژوهشگر ارشد در زمینهٔ جنگ زمینی در مؤسسهٔ خدمات متحد سلطنتی (RUSI) در لندن است.

یک توپ‌انداز اوکراینی در حال شلیک به نیروهای روسی در نزدیکی پکرووسک، اوکراین، اکتبر 2025
یک توپ‌انداز اوکراینی در حال شلیک به نیروهای روسی در نزدیکی پکرووسک، اوکراین، اکتبر ۲۰۲۵
آنتولئی استپانوو / رویترز

روسیه برنامه‌ریزی کرده بود که شهر پکرووسک، یک مرکز لجستیکی در استان دونتسک، را تا نوامبر ۲۰۲۴ تصرف کند. نیروهای آن یک سال از زمان‌بندی عقب مانده‌اند. مدافعان اوکراینی، اگرچه به‌کلی کمتر در تعداد هستند، به‌سختی برای حفظ خط دفاعی دونباس می‌جنگند و ماهانه بیش از ۲۰٬۰۰۰ سرباز روسی را از پا در می‌آورند. اکنون به‌نظر می‌رسد روسیه در آستانهٔ تثبیت کنترل بر خرابه‌های این شهر قرار دارد؛ زیرا بیش و بیش نیروها را به داخل ساختمان‌های ویران‌شدهٔ پکرووسک می‌فرستد و پهپادهای روسی تأمین‌نیازهای دفاعی اوکراینی را قطع کرده‌اند.

پکرووسک نبردی مستقل نیست. نیروهای روسیه به‌تدریج موضع‌های اوکراینی در شمال و جنوب را به «جیب‌های» نظامی تبدیل می‌کنند و در حومهٔ کوستینتوینیکا مستقر هستند. به همان اندازه نگران‌کننده است که روس‌ها از پهپادهای جدید راهنمایی‌شده با سیم و بمب‌های سرایت‌دار برای تخلیهٔ شهرها در محدودهٔ خود استفاده می‌کنند؛ در کراماتورس، شهروندان هدف می‌شوند، همان‌طور که شهر خرسون در جنوب اوکراین نیز خالی شده است. پیشرفت‌های اخیر به سمت شمال در امتداد رودخانهٔ دینپرو خطر فاش شدن مرکز اقتصادی زاپوریژیا را از این تاکتیک‌های تروریستی به‌وجود می‌آورد. اگر دونباس سقوط کند، تجاوز روسیه به دومین شهر بزرگ اوکراین، خارکیف، معطوف خواهد شد.

پایهٔ تلخ این است که در حالی که گفت‌وگوهای بین‌المللی بیشتر به چشم‌انداز مذاکرات و آتش‌بس می‌نگرشند، روسیه شدت درگیری را بالا برده است. در جبهه و همچنین در حملات دوربرد به شهرهای اوکراین، کرمل سعی دارد پشت‌سخت مقاومت اوکراینی را بشکند. اوکراین آمادگی مذاکرات را نشان داده است، اما عدم اعمال فشار کافی توسط شرکایش بر روسیه، به ولادیمیر پوتین این فرصت را داده تا زمان بگیرد و واقعیت‌های میدانی را تغییر دهد.

با نزدیک شدن حملهٔ تمام‌عیار روسیه به اوکراین به سال چهارم، هر دو طرف نشانه‌های خستگی نشان می‌دهند، اما هیچ‌یک آمادهٔ صلح نیستند. با وجود ماه‌ها تماس دیپلماتیک از سوی ایالات متحده، پوتین هیچ‌گونه امتیازی نسبت به خواسته‌های حداکثری خود، که بر این اصل استوار است که روسیه تنها با پرداخت هزینهٔ حاکمیت اوکراین می‌تواند درگیری را متوقف کند، ارائه نکرده است. و چون اوکراین نقش مدافع را ایفا می‌کند، عزم روسیه برای ادامهٔ حمله، گزینه‌ای برای کیف باقی نمی‌گذارد جز ادامهٔ مبارزه.

در واقع، رفتار جامعهٔ بین‌المللی روسیه را تشویق کرده است تا به تهاجم خود ادامه دهد. کاهش کمک‌های فنی‑نظامی آمریکا به کرمل امید داده است که می‌تواند ذخایر مهمات اوکراین را پشت سر بگذارد. در عین حال، تمرکز اروپا بر این‌که پس از آتش‌بس چه خواهد شد — با «ائتلاف داوطلبان» که متعهد به فرستادن نیرو به داخل کشور شده‌اند — باعث شده است که طولانی‌کردن جنگ راهکار اصلی روسیه برای جلوگیری از ادغام اوکراین در ساختار امنیتی اروپا باشد. انواع دیگر فشارها باید بر کرمل اعمال شوند تا او مسیرهای خود را بازنگری کند.

چشم‌اندازهای پوتین

روسیه اکنون هدف استراتژیک خود برای تسلط بر اوکراین را در سه فاز می‌بیند که تنها فاز اول شامل درگیری‌های مستقیم است. در ابتدا، مسکو سعی دارد به‌انداز کافی از سرزمینی اوکراینی را اشغال یا از بین ببرد تا اطمینان یابد که آنچه باقی می‌ماند فقط با رضایت روسیه از نظر اقتصادی قابل‌حیات است. برنامه‌ریزان روسی بر این باورند که این هدف می‌تواند با حفظ چهار استان الحاق‌شدهٔ فعلی و افزودن خرم‌اوِش، میکولایف و اودسا به دست آید؛ در این صورت اوکراین مؤثرانه از دریای سیاه قطع می‌شود. تحت این شرایط، کرمل به دنبال آتش‌بس است؛ زیرا تصور می‌کند می‌تواند فاز دوم را پیش ببرد؛ فازی که در آن با بهره‌گیری از فشار اقتصادی و جنگ‌های سیاسی، به‌پشتیبانی تهدید از تهاجم مجدد، بر کیف تسلط پیدا کند. در فاز سوم، روسیه اوکراین را به‌صورت شبه‌بلاروس به‌محور خود جذب خواهد کرد.

در حال حاضر، هر چند روسیه هنوز به‌دور از دستیابی به فاز اول این برنامه است. ارتش روسیه امیدوار است که اگر بتواند نیروهای مسلح اوکراین را به‌تنهید برساند، پیشرفت‌های سرزمینی‌اش بر میدان جنگ تسریع شود. روسیه به‌مدت دو سال در حالت حمله قرار داشته و فشار بر اوکراین با رقیق شدن نیروهای دفاعی اوکراین، افزایش می‌یابد. تعداد پیاده‌نظام در واحدهای اوکراینی ماه به ماه در حال کاهش است، اگرچه مجموع تعداد نیروهای اوکراین ثابت مانده است.

اما روسیه به‌زودی با چالش‌های خود برای تأمین نیروهای بیشتر مواجه خواهد شد. از میانهٔ ۲۰۲۳، روسیه جنگ را با بهره‌گیری از داوطلبانی که به‌ازای پاداش‌های هنگام‌گرانه و وعدهٔ پرداخت‌های سنگین به خانواده‌هایشان در صورت مرگ، پرورش می‌دهد، حفظ کرده است. در سال ۲۰۲۴ حدود ۴۲۰٬۰۰۰ نفر و در سال ۲۰۲۵ بیش از ۳۰۰٬۰۰۰ نفر جذب کرد؛ این اعداد امکان انجام حملات پیاده‌نظامی سرسخت، هرچند هزینه‌بر، را برای آن فراهم کرده‌اند. اما منبع مردانی که این مشوق‌ها برایشان جذاب است، در حال کاهش است. آمار جذب در پاییز ۲۰۲۵ کاهش یافته و مسکو مجبور شد در برخی مناطق به روش‌های فشاری بیشتر برای جذب رجوع کند. برای حفظ سرعت فعلی عملیات هجومی، کرمل باید یا راهی برای جنگ پیدا کند که جان سربازانش را بیشتر حفظ کند یا مدل جذب جدیدی ایجاد نماید.

رفتار جامعهٔ بین‌المللی روسیه را به ادامهٔ تهاجم خود تشویق کرده است.

در همان زمان، توانمندی دولت روسیه برای ادامهٔ عملیات هجومی به سرمایهٔ کاری موجودش وابسته است. تا زمانی که روسیه بتواند نفت، گاز و سایر مواد خام را بفروشد، توانایی تأمین پول نقد برای خرید تسلیحات و جذب نیروی انسانی را دارد. اما کاهش قیمت نفت در سال ۲۰۲۵ ذخایر روسیه را خالی کرده است. در همین حال، کمپین افزایشی اوکراین در حملات طول‌برد به پالایشگاه‌های نفتی، تأثیر قابل‌توجهی بر پالایش داخلی نفت و در دسترس بودن سوخت داشته است. سؤال این است که ترکیب تحریم‌ها و این حملات تا چه حد در سال ۲۰۲۶ می‌تواند مشکل جریان نقدی برای کرمل ایجاد کند.

تا کنون، سامانه‌های دفاع هوایی روسیه توانسته‌اند تا ۹۵٪ از پهپادهای اوکراینی را نابود کنند و باتوجه به باری کم موشک‌های اوکراینی، تنها حدود نیمی از پهپادهای رسیدنگه به هدف، خسارت قابل‌توجهی وارد می‌کنند. با این حال دلایل خوبی وجود دارد که نشان می‌دهد اوکراین می‌تواند کارایی حملات خود را در سال ۲۰۲۶ بهبود بخشد. از یک سو، روسیه بازدارنده‌های دفاع هوایی بیشتری را نسبت به تولید خود به‌کار می‌گیرد. اوکراین نیز در حال ترکیب ذخیره‌ای از موشک‌های کروز داخلی‌ساز است. این موشک‌ها نه تنها انرژی جنبشی کافی برای آسیب‌رسانی به دسته‌های بیشتری از اهداف نسبت به پهپادهای اوکراینی دارند، بلکه با به خطر افتادن انواع هدف‌های بیشتر، دفاع هوایی روسیه را پراکنده‌تر می‌کند و فواصل بیشتری ایجاد می‌سازد. اگر اوکراین به زیرساخت‌های صادرات نفت روسیه حمله کند، روسیه تحت تأثیر این فشار خواهد بود.

متوقف کردن ناوگان سایه

برای شرکای بین‌المللی اوکراین، سؤال این است که آیا آنها آمادگی دارند فشار واقعی و مقایسه‌پذیری بر زیرساخت‌های نفتی روسیه اعمال کنند که با کمپین اوکراین هم‌خوانی داشته باشد، نه تنها فشار نمایشی. مهم‌ترین نکته هدف‌گیری ناوگان سایهٔ روسیه است: صدها تانکر کهنه که تحت پرچم‌های راحتی اداره می‌شوند و اغلب بدون بیمه یا خدمهٔ ماهر، برای انتقال نفت به هند و چین استفاده می‌شوند. برای این هدف، لازم است ۸۰٪ از صادرات نفتی روسیه که از طریق تنگه دانمارک عبور می‌کند، مسدود شود و تهدید به اعمال تحریم‌های ثانویه علیه بنادر بارگیری این ناوگان نیز صورت گیرد.

تا کنون، اقدامات اروپایی و ایالات متحده در این راستا کم‌اقدام بوده‌اند. کشتی‌ها تحریم شده‌اند، اما اجرای این تحریم‌ها بسیار کم‌اثر بوده است. این امر ناخواسته است. محدود کردن مؤثر ناوگان سایه سریع‌ترین راه برای اعمال فشار واقعی بر کرمل است و این کار بازار بین‌المللی را به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای مختل نخواهد کرد یا شوک قیمتی ایجاد نخواهد کرد، چرا که تولید کشورهای عضو اوپک در حال افزایش است و این کشورها به جایگزینی سهم بازار روسیه اعتراض ندارند.

برخی دولت‌های اروپایی—از جمله دانمارک—به معاهدهٔ کپنهاگ ۱۸۵۷ که یک توافق‌نامهٔ بین‌المللی است و عبور کشتی‌های تجاری از آب‌های دانمارک را بدون عوارض گمرکی تضمین می‌کند، به‌عنوان مانع قانونی برای اقدام اشاره کرده‌اند. اما این بهانه است نه مانع واقعی. کشورهایی که امروز سواحل بالتیک دارند، به‌جز روسیه، می‌توانند بر سر یک معاهدهٔ جدید توافق کنند که کشتی‌ها را ملزم به رعایت استانداردهای خاص بیمه و گواهینامه برای عبور از دریای بالتیک می‌کند؛ به‌عنوان مثال، به دلیل حفاظت محیط‌زیستی. از آنجا که ناوگان سایه شامل کشتی‌های کهنه‌ای است که این معیارها را ندارند، چنین معاهده‌ای ورود آنها به تنگه‌ها را مسدود می‌کند. این اقدام بر اصل عبور رایگان تجاری از آب‌های دانمارک تأثیری نخواهد داشت.

علاوه بر این، از دست دادن دسترسی به تنگه دانمارک مشکلی است که روس‌ها نمی‌توانند به‌سرعت حل کنند. اگرچه روسیه می‌تواند نفت خود را از سواحل شرقی یا از طریق دریای سیاه صادر کند، اما این مسیر می‌تواند توسط وسایل سطحی بدون سرنشین اوکراینی هدف‌گیری شود، در حالی که در سواحل شرقی زیرساخت کافی برای انتقال نفت به بنادر وجود ندارد. مسیرهای زمینی برای ارسال به چین نیز به‌دلیل کمبود زیرساخت محدود هستند. آمادگی کشورهای اطراف دریای بالتیک برای اتخاذ چنین اقداماتی نشانگر جدیت آنها در فشار بر روسیه است.

در حال حاضر، کرمل بر این باور است که می‌تواند به جنگ ادامه دهد. تنها با قرار دادن روسیه بر مسیر واضحی به سمت بحران اقتصادی در بلندمدت—چیزی که در آن خطرات اقتصادی و سیاسی یک درگیری طولانی‌مدت، بیش از سودهای مورد انتظار باشد—شریک‌های بین‌المللی اوکراین می‌توانند پوتین را متقاعد کنند که باید به آتش‌بس رضایت دهد. این استراتژی می‌تواند موفق باشد، اما فقط در صورتی که اوکراین بتواند تا سال ۲۰۲۶ مقاومت کند.

سلاح‌های بیشتر، آموزش بهتر

با نگاه به سرما‌ی چهارمین زمستان جنگ، توانایی اوکراین برای مقاومت در برابر گسترش بیشتر روسیه به سه عامل اساسی وابسته است: تجهیزات، نیروی انسانی و اراده. وظیفهٔ تأمین نیروهای مسلح اوکراین با مهمات لازم برای ادامهٔ مبارزه، اکنون به‌صورت قطعی بر عهدهٔ اروپا است. این مأموریتی است که دولت‌های اروپایی متعهد شده‌اند و وعده‌های رهبران اروپایی دربارهٔ سرمایه‌گذاری در تولید دفاعی، سرانجام از گفتار به عمل تبدیل شده‌اند. تولید گلوله‌ها در حال گسترش است و زیرسیستم‌های موشک‌های کروز، پهپادها و دیگر سلاح‌ها نیز در حال پیشرفت‌اند، هرچند تولید سامانه‌های دفاع هوایی هنوز ناکافی است.

ایالات متحده تقریباً تمام تأمین تجهیزات به اوکراین را متوقف کرده است. سؤال کلیدی این است که آیا دولت ترامپ به‌صورت قابل‌اعتماد امکان خرید سلاح‌های ساخته‌شده در آمریکا را در حوزه‌هایی که همتایان بین‌المللی اوکراین توانایی ندارند، فراهم می‌کند یا نه—به‌ویژه موشک‌های رهگیری پاتریوت، سامانه‌های موشکی پرتاب چندگانه هدایت‌شده، گلوله‌های ۱۵۵ میلیمتری لیزری‑راهنمایی شده و سایر اقلام نظامی خاص مانند قطعات یدکی برای جنگنده‌های F‑۱۶. وضعیت تجهیزات اوکراین در وضعیت حساس است، اما با سرمایه‌گذاری مناسب می‌تواند مدیریت شود.

تخلیه غیرنظامیان از کوستیانتینیوکا، اوکراین، نوامبر 2025
تخلیه غیرنظامیان از کوستیانتینیوکا، اوکراین، نوامبر ۲۰۲۵
آنتولئی استپانوو / رویترز

سردرگمی گسترده‌ای در مورد وضعیت نیروی انسانی اوکراین به وجود آمده است. از یک سو، اوکراین افراد کافی برای ادامهٔ جنگ دارد؛ در سطح کشوری مشکلی در نیروی انسانی وجود ندارد. اما تعداد پیاده‌نظام‌های آمادهٔ نبرد در نیروهای مسلح اوکراین به‌مدت نزدیک به دو سال در حال کاهش است. در نهایت، این عدد به یک سطح خواهد رسید که حفظ خط جبهه برای آن غیرممکن می‌شود، مگر اینکه رویکرد کیف در تولید نیروها تغییر کند.

چالش کمتر مرتبط با جذب افراد از خیابان است و بیشتر دربارهٔ بهبود کیفیت و ظرفیت آموزش و ادغام پیاده‌نظام‌های اوکراینی در یک‌واحدهای رزمی است. امروز تعداد افراد سرویسی که در ارتش اوکراین حضور دارند، بیش از هر زمان دیگری در طول جنگ است، اما ارتش قادر به آموزش کامل این پرسنل برای انجام وظایف میدانی نیست. برای حل این مسأله روبه‌رو، سپاه جدید اوکراین باید چرخش‌های دسته‌ای (دورهای خدماتی) ایجاد کرده و اجازه دهد واحدهای برتر به عنوان مربی برای واحدهای کمتر کارآمد عمل کنند.

این حوزه یکی از زمینه‌های کلیدی است که شریک‌های بین‌المللی اوکراین می‌توانند کمک شایانی ارائه دهند. بسیاری از این شریک‌ها در طول سه‌سال و نیم گذشته به‌طور گسترده در آموزش نیروهای اوکراینی در خارج از کشور مشارکت داشته‌اند، اما این نتایج به دلایل مختلفی ضعیف بوده‌اند؛ زیرا این روش امکان هماهنگی واحدها با فرماندهی تاکتیکی خود را فراهم نمی‌کند و اوکراین تجهیزات کافی برای انتقال ناوگان آموزشی به خارج از کشور ندارد. افزون بر این، مقررات صلح‌زمان در اروپا مانع استفاده مناسب از بسیاری از این تجهیزات می‌شود.

امنیت زودتر

مدلی بهتر برای کمک‌های آموزشی اروپایی وجود دارد—مدلی که می‌تواند زمینه‌ساز آتش‌بس نهایی باشد. تعهدات بعدازجنگی اروپا در حوزه امنیتی تبدیل به مانعی بزرگ برای متقاعد کردن روسیه به توقف جنگ شده‌اند، حتی اگر جنگ به سمت نتیجه‌ای نامطلوب برای کرمل پیش‌رود. روسیه نمی‌خواهد اوکراین به‌سختی در ساختارهای امنیتی اروپا ادغام شود؛ به‌هرحال تهاجم روسیه ریشه در سال ۲۰۱۳ دارد، زمانی که مسکو با فشار بر ویکتور یانوکوویچ، رئیس‌جمهور آن زمان اوکراین، برای امضای توافق‌نامه همکاری با اتحادیهٔ اروپا مانع شد. اگر آتش‌بس منجر به این ادغام شود، همان‌طور که رهبران اروپایی در ائتلاف داوطلبان پیش‌بینی می‌کنند، روسیه انگیزهٔ قوی‌ای برای جلوگیری کلی از آتش‌بس دارد، حتی اگر عملیات‌های جنگی با شدت پایین‌تری ادامه یابند.

بهترین راه برای غلبه بر این مانع آن است که استقرار نیروهای اروپایی در اوکراین را کاملاً از سؤال آتش‌بس جدا کنیم. در عوض، نیروهای اروپایی می‌توانند بلافاصله این فرآیند را آغاز کنند، به‌روش‌های مختلف. برای مثال، لهستان و رومانی می‌توانند از اوکراین درخواست کنند تا اجازهٔ مشارکت در مقابله با تهدیدهای هوایی که در حریم هوایی اوکراین نزدیک به مرز ناتو پرواز می‌کنند، بدهند؛ همان‌طور که اسرائیل پهپادهای شاحد‑۱۳۶ ایران را در حریم هوایی اردن سرنگون کرد. این اجازه بدون اجبار برای لهستان، رومانی و دیگران به هدف‌گیری در حریم هوایی اوکراین، زمینه‌ساز تداخل هوای اروپا با سامانه‌های دفاع هوایی اوکراین می‌شود؛ به این ترتیب ائتلاف اروپایی می‌تواند به‌صورت فوری نیروی هوایی خود را به اوکراین منتقل کند.

آموزش نیروهای اوکراینی در خارج از کشور نتایج ضعیفی به‌دست آورده است.

نقطهٔ مهم این است که کشورهای اروپایی می‌توانند آموزش نظامی داخل کشور را نیز فراهم کنند. با اجازهٔ اوکراین به نیروهای خود برای آموزش بر روی تجهیزات اروپایی، در محیطی که مربیان اروپایی توسط فرماندهان اوکراینی که نهایتاً این سربازان را به‌کار می‌گیرند، حمایت می‌شود؛ این گام مستقیماً به چالش‌های تولید نیروهای اوکراین می‌پردازد. در حقیقت حضور مربیان اروپای

ی در اوکراین هدف جذابی برای روسیه ایجاد می‌کند؛ اما روسیه تا‌به‌حال موفق به هدف‌گیری مؤثر مربیان اوکراینی نشده است؛ بنابراین این ریسک قابل‌مدیریت است و می‌تواند نقش کلیدی در ساختن واحدهایی که اوکراین برای حفظ خط دفاعی‌اش نیاز دارد، ایفا کند.

علاوه بر تقویت پیام برای کرمل مبنی بر این‌که طولانی‌تر کردن جنگ تنها منافع روسیه را مخدوش می‌کند، چنین اقداماتی توسط قدرت‌های اروپایی نه تنها می‌تواند به‌سختی تضمین‌های امنیتی پساجنگی آن‌ها را عملی کند، بلکه روحیهٔ مقاومت اوکراین را امروز تقویت می‌کند و به او اطمینان می‌دهد که در زمان مناسب می‌تواند به توافقی دست یابد. جبهه داخلی اوکراین به دنبال علائم خوشبینی برای مواجهه با سخت‌ترین بخش جنگ تاکنون است.

جبهه سرد

این زمستان می‌تواند نقطهٔ عطفی باشد. روسیه بیش از هر زمان دیگری تعداد موشک‌های تولیدی خود را افزایش داده است، در حالی که شبکهٔ انرژی آسیب‌دیدهٔ اوکراین هنوز قادر به تأمین انرژی تمام کشور نیست. حتی مرکز کیف به‌طور روزانه ساعت‌ها بدون برق می‌ماند. گرمایش در حال کار است، اما دماها در حال کاهش هستند و اوکراین باید برای اختلالات جدی در تأمین خدمات اساسی در ماه‌های سرد آماده شود. اگر روسیه بتواند پیشرفت‌های خود را—احتمالاً از ترکیب تخلیهٔ خطوط دفاعی اوکراین و خالی‌سازی مراکز بزرگ در نزدیکی جبهه—شتاب بخشد، می‌تواند مسیر خود را برای وادار کردن اوکراین به تسلیم در سال ۲۰۲۶ رقم بزند.

اما این نتیجه‌گیری قطعی نیست. اگر اوکراین بتواند همراه با قدرت‌های غربی فشار واقعی بر اقتصاد و زیرساخت‌های انرژی روسیه اعمال کند، آتش‌بس تا پایان سال آینده می‌تواند حاصل شود. با تقویت سیستم آموزشی اوکراین و مواجهه با کاهش درآمدهای صادراتی که به‌دلیل تخریب پالایشگاه‌ها و زیرساخت‌های حمل‌ونقل خود، روسیه ممکن است در نهایت به این نتیجه برسد که مسیر پایانی بدون فشار کافی از سوی اوکراین در دسترس نیست.

واشینگتن باید بپذیرد که آتش‌بس تنها با اقدامات نمادین و امتیازات به مسکو به‌دست نمی‌آید. تغییر درک کرمل از چشم‌اندازهای خودش مستلزم فشار مستمر و انضباط‌پذیری است؛ درک‌های شخصی رهبران به‌تنهایی کافی نیستند. برای اروپا نیز، دیالوگ‌های بی‌پایهٔ بلاغت باید با سیاست‌های دقیق همراه شود. اوکراین هنوز توانایی خرید زمان برای فشار بر روسیه دارد؛ اما نمی‌تواند به‌صورت نامحدود مقاومت کند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.