وینس گیلیگان و ریآ سیهورن درباره معنای واقعی «پلوریبوس»، چرا هالیوود به «قهرمانان بیشتر» نیاز دارد و اینکه چگونه دره سیلیکون «دنیا را به فنا داده»

0
پلوریبوس
اپل تی‌وی

هشدار اسپویلر: این مطلب حاوی اسپویلر برای دو قسمت اول «پلوریبوس» است که اکنون در اپل تی‌وی در حال پخش است.

وینس گیلیگان در کتابخانه دفتر نیویورک مجله واریتی نشسته است. اطرافش ده‌ها هزار آرشیو روزنامه و مجله از سال ۱۹۰۵ به بعد پراکنده است. او از یک کتاب قطور قهوه‌ای‌رنگ که روی جلدش ژانویه ۲۰۰۸ حک شده، می‌خواند. در این کتاب، اولین نقد مجله درباره «برکینگ بد» آمده است.

او نقل می‌کند: «وینس گیلیگان به قسمت آزمایشی، حس و حالی عجیب و غریب می‌بخشد و سریال در ساعات دوم و سوم، غنی‌تر و جذاب‌تر می‌شود. با این حال، اینکه آیا «برکینگ بد» می‌تواند شعله‌ور شود و فراتر از نسخه تلویزیونی یک فیلم مستقل کم‌بیننده باشد، فرمولی گریزان است.»

ریآ سیهورن که بالای شانه‌اش خم شده، ناگهان از خنده منفجر می‌شود.

نه تنها «برکینگ بد» چهار فصل دیگر گرفت و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین سریال‌های تلویزیونی تاریخ تثبیت شد، بلکه اسپین‌آف «بهتر زنگ بزن ساول» را هم به وجود آورد. این اسپین‌آف، شخصیت کمدی اصلی سریال را در یک درام قرار داد که شگفت‌انگیز بود و توانست به اوج‌های نفس‌گیر پیش‌درآمد خود برسد. این دو سریال با هم، گیلیگان را به خالق نادری در تلویزیون تبدیل کردند که هالیوود هنوز به او اعتماد بی‌قیدوشرط دارد. او این اعتماد را با «پلوریبوس» نقد کرد؛ سریالی جاه‌طلبانه، با بودجه بالا و بسیار مورد انتظار. این سریال در ۷ نوامبر در اپل تی‌وی با دو قسمت عرضه شد.

سیهورن که نقش کیم وکسلر را در شش فصل «بهتر زنگ بزن ساول» بازی کرد، ستاره «پلوریبوس» است؛ یک درام علمی-تخیلی اصیل که هیچ ربطی به دادگاه یا کارتل‌ها ندارد، اما در آلبوکرکی آشنای گیلیگان اتفاق می‌افتد. مقدمات «پلوریبوس» بسیار محرمانه بوده؛ با مواد تبلیغاتی رمزآلود و فهرستی طولانی از اسپویلرهای ممنوعه از سوی اپل. خلاصه داستانی خنده‌دار و مبهمش این است: «ناخوشایندترین فرد روی زمین باید جهان را از شادی نجات دهد.»

ریآ سیهورن در «پلوریبوس»
اپل تی‌وی

حالا که دو قسمت اول منتشر شده، خلاصه اصلی این است: گروهی از ناظران فضایی، سیگنال بیگانه‌ای در ۶۰۰ سال نوری کشف می‌کنند که حاوی دستورالعمل یک توالی RNA است. این کشف، ماه‌ها آزمایش روی حیوانات توسط پژوهشگران با لباس‌های محافظ را به دنبال دارد. نشت تصادفی در آزمایشگاه، دانشمندان را به ویروسی آلوده می‌کند که آن‌ها را وادار به بوسیدن یکدیگر و آلوده کردن ظرف‌های پتری با بزاق می‌کند. تا اینکه کل جهان به چیزی به نام «پیوستن» مبتلا می‌شود. خوب، همه به جز ۱۲ نفر که به طور مرموزی در برابر این بیماری مصون هستند، از جمله کارول استورکا، نویسنده رمان‌های عاشقانه-تخیلی بداخلاق و خودنفرت‌ورز سیهورن.

کارول در یک بار نشسته که بقیه جمعیت، از جمله همسرش هلن، شروع به تکان خوردن ناخودآگاه می‌کنند. او در وحشت، هلن را به بیمارستان می‌برد در حالی که شهر در شعله‌هاست، اما دیر شده. همه ناگهان به زامبی‌های دوست‌داشتنی تبدیل شده‌اند. پزشکان و بیماران هم‌زمان می‌گویند: «ما فقط می‌خواهیم کمک کنیم، کارول» — و واقعاً منظورشون اینه. بعداً، یک مقام کاخ سفید، به نمایندگی از «هر فرد روی زمین»، از طریق تلویزیون به کارول اطمینان می‌دهد که این حمله بیگانه نیست. نه دقیقاً ویروس هم هست، بلکه «چسب روانی قادر به اتصال همه ما به هم». چطور کار می‌کند؟ او با لبخند می‌گوید: «دقیقاً نمی‌دانیم. فقط کار می‌کند.»

در حالی که شروع پاندمی‌مانند سریال ممکن است flashbacks травماتیک از «تایگر کینگ» و مهمانی‌های تولد از راه دور به ذهنتان بیاورد، گیلیگان می‌گوید ایده «پلوریبوس» را سال‌ها پیش از کووید به ذهنش رسیده. در اوج نوشتن «بهتر زنگ بزن ساول»، او ناهارهای ۹۰ دقیقه‌ای می‌گرفت و اطراف دریاچه تولوکا قدم می‌زد و تعطیلات ذهنی از دنیای ساول گودمن می‌گرفت.

گیلیگان که برای اولین بار بعد از سال‌ها با کت‌وشلوار شطرنجی و صورت اصلاح‌شده، می‌گوید: «تقریباً ۱۰ سال پیش به این ایده فکر کردم. ابتدا درباره یک مرد بود، چون من معمولاً این‌طور فکر می‌کنم.» او سریالی تصور کرد که با رویدادی جهان‌شکن شروع شود و بعد، کل جمعیت ناگهان «به طور بی‌وقفه مهربان» با قهرمان شوند، «تا جایی که اساساً جانشان را برای این مرد فدا کنند.»

در نهایت، در حالی که به پایان «بهتر زنگ بزن ساول» نزدیک می‌شد، چیزی کلیک کرد: نقش اصلی برای سیهورن بود. او شخصیت را مخصوص او نوشت بدون اینکه به او بگوید. گیلیگان می‌گوید: «نمی‌توانی چشم از او برداری. کاریزمای فوق‌العاده‌ای دارد. می‌تواند هر کاری بکند — بخندانت کند، اشک در چشمانت بیاورد.» عجیب نیست که گیلیگان ابتدا کیم وکسلر را به عنوان عشقی نوشت که ممکن است به فصل دوم «ساول» نرسد، تا اینکه «ریآ خودش را ضروری کرد.» (او بعداً دو نامزدی امی برای بازی‌اش گرفت.)

باب اودنکرک و ریآ سیهورن در «بهتر زنگ بزن ساول»
©AMC/courtesy Everett Collection / Everett Collection

در اوایل ۲۰۲۲، در حالی که تولید فصل نهایی «ساول» را تمام می‌کردند، گیلیگان به سیهورن گفت چیزی برایش نوشته، اما هنوز آماده نبود اسکریپت را بدهد — یا هیچ جزئیاتی. سیهورن به او گفت: «هر چه هست، بله، می‌خواهم انجامش دهم.» در عین حال، گیلیگان آن‌قدر ترسیده بود که پروژه دیگری او را جذب کند، از تهیه‌کننده اجرایی ملیسا برنشتاین خواست اگر چیزی درباره شغل جدید سیهورن شنید، به او خبر دهد.

چند ماه بعد، کل گروه به مرکز همایش‌های آلبوکرکی رفتند تا شهر مجسمه‌های والتر وایت و جسی پینکمن را رونمایی کند. سیهورن در حالی که به این قاچاقچیان نمادین برنزی خیره شده بود — فقط دو هفته قبل از پخش قسمت نهایی «ساول» — شروع به فکر کردن درباره اسکریپت مرموز گیلیگان کرد.

او به یاد می‌آورد: «نمی‌خواستم مطرحش کنم و او را در تنگنا بگذارم، اما هر روز می‌گفتم، ‘آیا این واقعی است؟’» در حالی که به سمت ماشین برمی‌گشتند، گیلیگان او را کنار کشید و انگار ذهنش را خوانده بود، گفت: «اسکریپت را فراموش نکردم.»

در نهایت، وقتی سیهورن با خانواده‌اش در تعطیلات بود، در یک کمپ بزرگسالان در نیوهمپشایر با پوشش سلولی ضعیف، اسکریپت را فرستاد. سیهورن با خنده می‌گوید: «باید در گوشه اتاق خم می‌شدی یا روی درخت بالا می‌رفتی و آنتن روغنی به دست می‌گرفتی تا اینترنت بگیری.» او آن‌قدر «عصبی» بود که اول شوهرش را خواند و صورتش را در حالی که صفحات را ورق می‌زد، بررسی کرد.

سیهورن که امروز اینجا نشسته، نمی‌تواند دقیقاً بگوید چرا مضطرب بود. گیلیگان پیشنهادی می‌دهد: «اگر افتضاح باشد چی؟» سیهورن با ژست دست «آه خدایا» او را رد می‌کند. «می‌دانستم عالی خواهد بود» او می‌گوید و فنجان استارباکس را روی میز می‌چرخاند. «در انتظار چیزی هستی که نمی‌توانی بیشتر از آن هیجان‌زده باشی، اما حالا واقعی شده.»

ریآ سیهورن و وینس گیلیگان در نخستین نمایش جهانی «پلوریبوس»
The Hollywood Reporter via Getty

به جز هم‌آفرینی کمدی-درام کوتاه‌مدت CBS به نام «بتل کریک» در ۲۰۱۵، گیلیگان از سال ۲۰۰۸ به بعد، خارج از دیدگاه مت-و-مرگ‌بار نیومکزیکو نرفته بود. وقتی سرش را دوباره به بازار هالیوود فرو کرد، مطمئن نبود ایده جدید عجیب و اصیلش مورد استقبال قرار گیرد. «نمی‌گویم فشار بود، اما سطحی از انتظار وجود داشت» او می‌گوید. «سطحی از ‘بعدی «برکینگ بد» چیست؟’»

گیلیگان می‌گوید: «ما در جهانی از مالکیت معنوی زندگی می‌کنیم، جایی که امن‌ترین کار، بازسازی چیزی با مخاطب آماده است. می‌خواستم به خودم ثابت کنم یک‌تازی نیستم.» «سخت‌تر از همیشه شده ساخت چیزی که بر اساس فیلم، کمیک یا بازی ویدیویی قبلی نباشد. هر نسلی شایسته داستان‌های خودش است، نه فقط داستان‌های پدربزرگ‌هایش.»

با این حال، «پلوریبوس» اولین جنگ پیشنهادی در کارنامه گیلیگان را برانگیخت، با چند استودیو که برای زنده کردن آخرالزمان خندانش رقابت می‌کردند. این ماجرا برای گیلیگان نوازش‌آمیز، اما کمی ناخوشایند بود. «از آن تجربه خیلی لذت بردم، اما بعد به شکلی عجیب نه» او می‌گوید. «عالی بود که خواسته شوم، اما با این آدم‌های مهربان ملاقات کردم و به برخی نه گفتم، و آن لذت‌بخش نبود.» (به همین دلیل به گیلیگان مهربان‌ترین шоу‌رانر هالیوود می‌گویند.)

او اپل تی‌وی را انتخاب کرد چون قول «دو هدیه اعتماد و زمان» را دادند. این به او آسیب نمی‌زد که مدیران استودیو، زک ون آمبورگ و جیمی ارلیخت، همان مدیرانی بودند که ۱۸ سال پیش «برکینگ بد» را در سونی تأیید کردند.

ریآ سیهورن و وینس گیلیگان در صحنه «پلوریبوس»
Courtesy of Apple

بعد از گذراندن یک دهه و نیم در ذهن یک پادشاه مت و وکیل حقه‌باز، گیلیگان می‌خواست قهرمان بعدی‌اش نیروی خوبی باشد. «هفت سال برای «اکس فایلز» نوشتم و ایده قهرمانان را بدیهی گرفتم. مولدر و اسکالی قهرمان بودند. سعی می‌کردند جهان را نجات دهند. بعد از میلیون‌ها قسمت، فکر می‌کنی، ‘آماده یک ضدقهرمان یا شرور هستم’» گیلیگان می‌گوید. (او «برکینگ بد» را به عنوان داستان مردی که از آقای چیپس به اسکارفیس تبدیل می‌شود، پیشنهاد داد.) «اما در این نقطه تاریخ بشر و جهان، فکر می‌کنم دوباره به آدم‌های خوب بیشتر نیاز داریم. به قهرمانان بیشتر.»

البته کارول قهرمان سنتی تلویزیون نیست. همان‌طور که سیهورن می‌گوید، او یک «هرج‌ومرج احساسی» است که «نمی‌تواند خشمش را کنترل کند»؛ گیلیگان از کلمات «بی‌میل» و «ناتوان» استفاده می‌کند. «افرادی که علی‌رغم ترس، تنهایی و غم، و ترجیح می‌دهند کسی دیگر این بار را بردارد، به صحنه می‌آیند» او اضافه می‌کند، «این‌ها شخصیت‌های جالب برای من هستند.»

تا پایان قسمت اول «پلوریبوس»، واضح می‌شود که «پلوریبوس»، به اصطلاح، می‌خواهند nirvana فرقه‌مانندشان را با ۱۲ نفر باقی‌مانده روی زمین شریک شوند. اما به هر دلیلی، نمی‌توانند یا نمی‌خواهند کارول را مجبور به کاری علیه میلش کنند. در قسمت دوم، نماینده‌ای شبیه باتلر به نام زوسیا (کارولینا ویدرا) را می‌فرستند تا به کارول در هر چیزی کمک کند و توضیحاتی مثل بیانیه مطبوعاتی بدهد که چرا همسرش مرده و فردیت تقریباً از بین رفته. پلوریبوس شبکه عصبی مشترکی دارند که تمام دانش انسانی را جذب کرده، از جمله جزئیات شخصی زندگی کارول. آن‌ها با «ما سلطنتی» حرف می‌زنند و به نظر نمی‌رسد بتوانند دروغ بگویند، چون زوسیا اعتراف می‌کند که «ماه‌ها» با حل چگونگی جذب کارول به آگاهی جمعی فاصله دارند.

اولین درخواست بزرگ کارول، ملاقات با handful بازماندگان انگلیسی‌زبان است. او انتظار دارد ائتلافی علیه کندو تشکیل دهد، اما همنوعانش یا توهم‌زده‌اند — یک زن قبول نمی‌کند فرزندش دیگر فرزندش نیست بلکه دهان میلیارد‌ها نفر است — یا با واقعیت جدید راحت‌اند. یک مرد که ایرفورس وان را جت خصوصی خود کرده و خودش را با مدل‌های سوپر با چاپ شطرنجی یوزپلنگ احاطه کرده، اشاره می‌کند که در جهان جدید، جرم و نژادپرستی وجود ندارد. او از کارول می‌پرسد: «چرا جهان نیاز به نجات دارد؟»

سیهورن می‌گوید: «کارول دور می‌دود و می‌گوید، ‘آیا می‌دانید انبار در آتش است؟’ و همه می‌گویند، ‘آرام باش و بنوش.’» و بنابراین، با عزم کارول برای بازگرداندن آنچه بود، سرنوشت بشر در دست کسی است که به نظر نمی‌رسد زیاد آدم‌ها را دوست داشته باشد.

ریآ سیهورن و کارولینا ویدرا در «پلوریبوس»
اپل تی‌وی

آیا این سریال — با ارتش موجودات همه‌چیزدان و چاپلوس که بشر را می‌بلعند — استعاره‌ای از خطرات هوش مصنوعی است؟

گیلیگان با شانه‌ای نیمه‌خنده‌دار، می‌گوید وقتی «پلوریبوس» را تصور کرد، به AI فکر نمی‌کرد و قبل از ظهور مدل‌های زبانی بزرگ مثل ChatGPT نوشت. «یکی از اشتباهاتم در مصاحبه‌های «برکینگ بد» این بود که به مردم می‌گفتم، ‘این یعنی این! آن یعنی آن!’» او به یاد مکالمات با خبرنگاران و طرفداران می‌افتد که در آن‌ها باور داشت قهرمانش، والتر وایت، در واقع شرور است. «حالا که نگاه می‌کنم، خسته‌کننده بود» گیلیگان می‌گوید. «هر چه مردم بخواهند از این سریال ببرند، ۱۰۰٪ به آن‌ها بستگی دارد.»

گیلیگان به یاد می‌آورد که در ۲۰۰۲ برای «روبری هامساید دیویژن» می‌نوشت و از مایکل مان، تهیه‌کننده اجرایی procedural CBS، درباره تم قسمتش پرسید. «یک دقیقه به من نگاه کرد، نه به شکلی بی‌ادبانه، و فقط گیج شد» گیلیگان می‌گوید. مان به او پاسخ داد: «فقط یک داستان خوب بگو، بگذار مخاطب تم را پیدا کند. این کار آن‌هاست.»

صرف‌نظر از اینکه آیا احساسات خودش به سریال نفوذ کرده یا نه، گیلیگان منتقد صریح هوش مصنوعی بوده. در اعتبارات «پلوریبوس»، پنهان نوشته شده: «این سریال توسط انسان‌ها ساخته شده.» این یادآوری مهمی است در حالی که فناوری بزرگ به هالیوود نفوذ می‌کند و شرکت‌های تریلیون دلاری پشت سریال‌هایی مثل «پلوریبوس» آینده AI را هم هدایت می‌کنند.

گیلیگان با خنده می‌گوید: «از AI متنفرم.» «AI پیشرفته‌ترین و انرژی‌برترین ماشین سرقت ادبی جهان است. فکر می‌کنم احتمال بالایی وجود دارد که این‌ها همه مزخرفات باشند. اساساً گروهی از میلیاردرهای صد میلیاردی هستند که بزرگ‌ترین هدف زندگی‌شان، شدن نخستین تریلیونرهای جهان است. فکر می‌کنم یک کیسه بخار می‌فروشند.»

گیلیگان از اینکه هوش مصنوعی بر کار هنرمندان واقعی چیره شود، نمی‌ترسد — «فر توستر من ناگهان توماس کلر نیست چون پیتزای خوشمزه‌ای گرم می‌کند» — اما مغز علمی-تخیلی‌اش از تهدید قریب‌الوقوع «تکینگی»، یا وقتی AI «حس واقعی» با روح و هویت خودش توسعه یابد، وزوز می‌کند.

«اگر روزی به آن برسند، بحث برده‌داری باید دوباره در مرکز گفتگو قرار گیرد» گیلیگان می‌گوید. «این تریلیونرها می‌خواهند از این موجود آگاه سود ببرند. آیا آن‌گاه برده است؟ آن‌گاه موجودی کاملاً آگاه است و این احمق‌های دره سیلیکون علیه میل خودش تجاری‌اش می‌کنند، درست؟»

او مکث می‌کند و بعد به یاد می‌آورد چرا اصلاً درباره AI حرف زدیم. «این داستانی است که من می‌نوشتم» او می‌گوید. «اما این را تا مرگ نوشته‌اند.»

برای سیهورن، نزدیک‌تر به خانه، هیاهوی اخیر رسانه‌ای درباره یک «بازیگر» AI به نام تیللی نوروود است که ظاهراً آژانس‌های استعداد را درگیر می‌کند. سیهورن می‌گوید: «راحت می‌گویم که فکر نمی‌کنم هیچ آژانسی باید آن بازیگر AI را نمایندگی کند. شرم بر آن‌ها!» (بسیاری از آژانس‌ها و اتحادیه‌های بزرگ هالیوود از آن زمان علیه خلق آن موضع گرفته‌اند.)

وینس گیلیگان و ریآ سیهورن پشت صحنه «پلوریبوس»
Courtesy of Apple

در عین حال، نرم‌افزارهای تولید ویدیو مثل Sora از OpenAI، اجتناب‌ناپذیری ورود محتوای AI به جریان اصلی را نشان می‌دهند. سؤالی که گیلیگان از مخاطبان دارد این است: «آیا می‌خواهید رژیم غذایی آشغال بخورید؟ آیا کالری کافی در رژیم غذایی آشغال برای زنده ماندن وجود دارد؟ جواب بله است، احتمالاً. می‌توانید بخوریدش.»

او ادامه می‌دهد درباره اینکه محتوای تولیدشده توسط AI «مثل گاوی است که علف هضم‌شده‌اش را می‌جود — حلقه بی‌پایان مزخرفات بازپخت‌شده» و اینکه آمریکا در تنظیم فناوری شکست خواهد خورد به دلیل مسابقه تسلیحاتی با چین. او خودش را تا جایی تحریک می‌کند که دوباره می‌خندد و اعلام می‌کند: «ممنون، دره سیلیکون! باز هم دنیا را به فنا دادید.»

او مثل کارول استورکا به نظر می‌رسد که درباره انبار در آتش فریاد می‌زند، قبل از اینکه سیهورن ذره‌ای خوش‌بینی پیشنهاد دهد. بله، می‌توانید AI را وادار کنید پیکاسویی بکشد، اما «حتی اگر کامپیوتری بتواند فکر کنید که کار قلم‌مو impasto آنجا هست، دلیل تأثیرگذار بودن نقاشی، تجربه انسانی است که آن هنر را روی بوم منتقل کرد» او می‌گوید. «این برای من مهم است. فکر می‌کنم برای بیشتر مردم هم مهم است.»

اپل به «پلوریبوس» سفارش دو فصل داد و گیلیگان می‌گوید سری را فراتر از آن می‌بیند. «فکر می‌کنم ایده خوبی از جایی که باید تمام شود داریم» او می‌گوید، اما این به معنای پایبندی به آن نیست. «یکی از مهم‌ترین کارها در اتاق نویسندگان، خیلی حساس نبودن به ایده‌هاست. اگر راه بهتری برای پایان دادن پیدا کردیم، انجام می‌دهیم.»

البته، در اکوسیستم آشفته تلویزیون امروز، هیچ چیز تضمین‌شده نیست و ممکن است «پلوریبوس» به آزمایشی گران‌قیمت تبدیل شود که هرگز جلب توجه نکند. از سوی دیگر، با سابقه‌اش، محتمل‌تر است که گیلیگان و سیهورن دو دهه بعد به این بخش آرشیو نگاه کنند و دوباره بخندند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.