چه انتظاری میتوان داشت اگر این چرخه اقتصادی مشابه سال ۲۰۰۱ باشد

بازار سهام در حال رشد پرسر و صدا است؛ مدیران عامل پیشبینی میکنند فناوریهای نوین بهرهوری عظیمی را بههم میرسند؛ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) مستحکم است، اما افزایش مشاغل در حال کاهش است.
- این وضعیت در سال ۲۰۰۰ بود و امروز نیز همینگونه است، که تنها با فروش سهامهای بزرگنام این چرخه در چند روز اخیر تشدید شده است.
نگاهی کلی: نگاهی دقیق به آنچه در آن چرخه تجاری انتهای قرن روی داد میتواند روشنکنندهٔ آنچه ممکن است در چند سال آینده رخ دهد باشد، زیرا شرکتها پیشرفتهای هوش مصنوعی صرفهجوییکننده در نیروی کار را در تمام عملیات خود بهکار میگیرند و سرمایهگذاران با بازارهای دارایی که برای کامل بودن قیمتگذاری شدهاند، مواجه میشوند.
- در آن دوره، رشد تولید ناخالص داخلی تقریباً مستحکم باقی ماند، حتی در حالی که حباب داراییها در حال ترکیدن بود. هزینهٔ مصرفکنندگان ثابت ماند. اما بازار کار سالها ضعیف بود.
نگاهی به گذشته: شاخص S&P 500 در مارس ۲۰۰۰ به اوج رسید پیش از آنکه یک بازار خرسی طولانی آغاز شود. رشد مشاغل در اوائل ۲۰۰۱ بهصورت پیوسته منفی شد.
- اقتصاددانانی که این پیشبینیها را انجام میدادند، نهایتاً به این نکته رسیدند که در سال ۲۰۰۱ یک رکود کوتاه رخ داد؛ اما این نوع رکود خاص بود — و در بهترین حالت یک تصمیم مرزی محسوب میشد.
- تولید ناخالص داخلی هرگز برای دو دورهٔ سهماهه متوالی کاهش نیافته بود. در سال ۲۰۰۱ بهنحوی اندک (۰٫۲٪) رشد کرد و در سال ۲۰۰۲ به رشد مستحکم بازگشت. این رکود در تولید ناخالص داخلی ناشی از سقوط سرمایهگذاری در تجهیزات مخابراتی بود.
- مصارف شخصی مصرفی، بزرگترین محرک کل فعالیت اقتصادی، در هر دورهٔ سهماههٔ این چرخه مثبت بود — که با کاهش مالیاتها در سال ۲۰۰۱ و کاهش نرخ بهرهٔ فدرال تقویت شد.
بله، اما: تولید ناخالص داخلی بهسرعت بهبود یافت، اما بازار کار همانطور پیشرفت نکرد. برای کارگران، این یک بهبود طولانیمدت بدون شغل بود.
- پس از از دست دادن ۱٫۷ میلیون شغل در سال ۲۰۰۱، کارفرمایان در سال ۲۰۰۲ ۵۱۸٬۰۰۰ شغل دیگر را قطع کردند. رشد شغلی سالانه تا نوامبر ۲۰۰۳ همچنان منفی بود، دو سال کامل پس از پایان فنی رکود.
- در پایان سال ۲۰۰۳، اشتغال کل کمتر از سطح آن در انتهای سال ۱۹۹۹ بود — در حالی که تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ۱۰٪ بالاتر بود.
در پشت پرده: این ترکیب رشد مستحکم تولید ناخالص داخلی و ادامهٔ از دست دادن مشاغل نشانگر بهرهوری سرشده است.
- شرکتهای آمریکایی سرانجام پس از سالها سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات، بازده ملموسی بهدست آوردند. موجی از برونسپاری و تولید در خارج — که توسط پیشرفتهای فناوری و جهانیسازی امکانپذیر شد — این امکان را فراهم کرد تا با ساعت کاری کمتر نیروی کار آمریکایی، خروجی اقتصادی را افزایش دهند.
- بهعبارت دیگر، رشد بالای بهرهوری میتواند جامعه را در درازمدت ثروتمندتر کند، در حالی که دورهای دردناک از سازگاری برای کارگران ایجاد میکند — یا حداقل با آن همزمان است.
بررسی واقعگرایانه: ممکن است اصلاحی برای سهامهای بزرگنام این نسل پیش آید یا نرسد، و هوش مصنوعی مولد نیز ممکن است به وعدههای طرفداران بزرگ خود برسد یا نشود.
- اما تجربهٔ اوایل دههٔ ۲۰۰۰ نشان میدهد که حتی اگر وجود دارد یک بازآرایی قابلتوجه در اقتصاد پیش روی ما، لزوماً منجر به رکود نمیشود، یا حداقل بهیک رکود شدید تبدیل نخواهد شد.
- با این حال، دورهٔ سازگاری برای کارگران احتمالاً سرگرمکننده نخواهد بود، صرفنظر از اینکه حسابهای ملی درآمد و تولید چهطور بهنظر میرسند.