چرا جنوبشرق آسیا بر سر غذاها میجنگد—اما نباید، به گفتهٔ کارشناسان

یک نبرد ژئوپولیتیکی در خصوص میوهای که به «پادشاه میوههای گرمسیری» شناخته میشود، میوهای خاردار، بویدار و بحثبرانگیز به نام دوریان، در حال جریان است.
دوریان در غرب شهرت نامطلوبی دارد؛ جایی که آن را «خرابکاری عمیق و مرطوب» توصیف میکنند—که باعث بروز مناظرات دربارهٔ کلیشههای استوریالیستیک در نوشتار غذایی شد—و در سال ۲۰۲۰ با اجبار به تخلیه یک اداره پست در آلمان و امسال با ایجاد هشدارهای کاذب گاز‑برگ در همان کشور سرخط خبرها شد.
اما در جنوبشرق آسیا، این میوه نمادین از ارزش بالایی برخوردار است—به حدی که گروهی نمایندهٔ تولیدکنندگان و سازندگان دوریان میخواهد بهصورت رسمی بهعنوان میوه ملی مالزی شناخته شود. پیشنهاد ارائهشده در ۸ سپتامبر توسط انجمن تولیدکنندگان دوریان مالزی (DMA) همچنین از وزارت کشاورزی و امنیت غذایی درخواست کرد تا ۷ ژوئیه را «روز ملی دوریان» اعلام کند؛ این انجمن امید دارد که این روز از طریق جشنها، نمایشگاهها و بازدیدهای مزرعه گرامی داشته شود.
«دوریان فقط یک میوه دیگر نیست؛ بخشی از هویت ملی ماست»، رئیس DMA، اریک چن، گفت، به نقل از خبرگزاری مالزیایی The Star. «هر مالزی، فارغ از زمینهٔ خود، داستانی دربارهٔ دوریان دارد—یک خاطره، یک سنت. این همان چیزی است که همهٔ ما را به هم متصل میکند.»
اما تعیین دوریان بهعنوان میوه ملی مالزی بهنظر میرسد که تنشهایی در سراسر منطقه به وجود آورده است.
وزیر هماهنگی امور غذا در اندونزی، زولکفی حسن (زولهاس)، روز دوشنبه گفت که اندونزی در واقع ادعای قویتری بر این میوه دارد چون بیشترین تولید را دارد. «من معتقدم دوریان میوه ملی اندونزی است»، زولهاس به نقل از CNBC Indonesia گفت. (در حال حاضر نه مالزی و نه اندونزی میوه ملی ندارند.) «دوریان فقط یک کالا نیست؛ بلکه یک culture و منبع معیشتی برای میلیونها کشاورز است»، او افزوده شد. «هنگامی که به نمادهای ملی میپردازیم، باید توجهمان را بر دادهها و واقعیتها متمرکز کنیم. دوریان اندونزی قدرت ما در آسیا است.»
طبق آمار ادارهٔ آمار اندونزی (BPS)، اندونزی در سال گذشته نزدیک به ۲ میلیون تن مترکیل دوریان تولید کرد که بالاترین سطح در پنج سال گذشته است. جاوا، سوماترا، کالیمانتان و سولاوسی مهمترین مناطق تولید دوریان در این کشور هستند.
در مقابل، مالزی در سال ۲۰۲۳ حدود ۵۹۲٬۰۰۰ تن مترکیل دوریان تولید کرد، بهگفتهٔ وزارت کشاورزی و امنیت غذایی مالزی. با این حال، تولید دوریان مالزی در طول سالها رشد کرده است، زیرا تقاضای جهانی برای دوریانهای مالزی، بهویژه نوع ممتاز موسانگ‑کینگ، افزایش یافته است. (اندونزی نیز افزایش تقاضا از چین برای دوریانهای خود را مشاهده کرده است.)
موسانگ‑کینگ، که عمدتاً در ارتفاعات پاهانگ و برخی نواحی کلنتان و جُهور کشت میشود، دارای وضعیت نشان جغرافیایی در مالزی است؛ این وضعیت توسط شرکت مالکیت فکری مالزی برای ۱۰ سال تا مارس ۲۰۳۴ تجدید شد. این وضعیت مانع از ادعای استفاده از این نام توسط سایر کشورها میشود.
حتی با رشد تقاضای دوریان در خارج، اعلام دوریان بهعنوان میوه ملی مالزی میتواند مزایای تجاری مهمی برای کشاورزان دوریان در مالزی داشته باشد و احتمالاً حمایت ملی بیشتری برای این صنعت بهدست آورد. کشاورزان در پاهانگ بهدلیل یک منازعهٔ مداوم با دولت استان دربارهٔ تخطی از اراضی دولتی—که آنها استدلال میکنند بهصورت غیررسمی بهعنوان بخشی از طرح دولتی در دههٔ ۷۰ برای تشویق جوامع روستایی به تولید غذا با بهرهگیری از زمینهای بیکار مجاز بوده است—مشغول هستند. امسال، دولت استان پاهانگ عملیات اجراییای را رهبری کرد که شامل قطع درختان دوریان چندین دههقدمی شد و بهکشاورزان اخطار تخلیه صادر کرد؛ این موضوع مورد اعتراض کشاورزان قرار گرفت.
سرپرست کل بخش کشاورزی مالزی، نور سام الوی، به The Star گفت که هنوز تصمیم رسمیای در خصوص تعیین دوریان بهعنوان میوه ملی یا اعلام روز ملی دوریان اتخاذ نشده است.
چن به The Star گفت که این پیشنهاد هدفش ادعای مالکیت بر دوریان یا نادیده گرفتن ارتباط دیگر کشورها با این میوه نیست.

بسیاری از کشورهای جنوبشرق آسیا دوریان را تولید و مصرف میکنند؛ تایلند و فیلیپین بهعنوان تولیدکنندگان عمده همراه با مالزی و اندونزی شناخته میشوند. دوریان، بخشی از «فلور مالیزیانا» که به توصیف گیاهان بومی منطقه مالیزیانا میپردازد، نمونهای برجسته از این است که چگونه غذاها توسط مرزهای ساختهشده توسط انسان محدود نمیشوند، میگوید خیر جوهاری، نویسندهٔ غذای مالایهای سنگاپور. «نام این میوه از کلمهٔ duri، یک واژهٔ مالایی به معنای «خار» میآید؛ و با افزودن پسوند به «دورین» تبدیل میشود که به معنای «چیزی که خاردار است»».
در دههٔ ۷۰، مجلات زنان در مالزی به مسألهٔ اینکه آیا کشور باید میوهٔ ملی داشته باشد، پرداختهاند، در حالی که تلاشی برای حمایت بهتر از صنایع میوهٔ بومی صورت میگیرد، میگوید جوآوشا کام، دانشجوی دکتری مطالعات آسیایی در دانشگاه کورنل. او میگوید: «چرا در حال خرید سیبهای وارداتی از خارج هستیم، در حالی که باید به مانگوهای خود و دوریانمان افتخار کنیم؟»
میوهها و گیاهان بومی بهویژه در کشورهای گرمسیری جنوبشرق آسیا حس نزدیکی ویژهای به دل مردم دارند، کام میگوید.
«این میوهها بهگونهای به جنگل، باغ یا مزرعه پیوند خوردهاند»، او میگوید. «این ما را به ایدهٔ میهن باز میگرداند و این ایدهٔ این که خوبیهای طبیعی میتواند از زمین خودمان استخراج شود.»
ارتباطات آشپزی
جدال اخیر دوریان بازتابی از یک مناظرهٔ گستردهتر دربارهٔ غذاهای ملی در سواستناترا است—که بهمعنای مجمعالجزایر مالایی، گسترشیافته در اندونزی، مالزی، سنگاپور، برونئی، تیمور‑لست و فیلیپین است. تلاشهای پیشین برای بهطور رسمی یا غیررسمی شناساندن یک غذا بهعنوان متعلق به یک کشور، اغلب منجر به مناظرههای پرشور آنلاین میشدند.
چندول، دسر یخی با ژلهٔ پاندان و لوبیا قرمز که در سوپ شیر نارگیل و گولای ملکا (شربت قند نخل) شناور است، منبع منازعهٔ همسایگی بین مالزی و سنگاپور شد؛ پس از اینکه CNN آن را در فهرست ۵۰ دسر برتر جهان در سال ۲۰۱۸ قرار داد و بهعنوان «سنگاپوری» توصیف کرد. واژگان تند بین مالزیاییها و سنگاپوریها رد و بدل شد. سپس برخی کارشناسان مداخله کردند و گفتند که این دسر در واقع از اندونزی سرچشمه میگیرد که همچنین انواع بیشتری از آن دارد. در عین حال، تایلندیها، ویتنامیها، کامبوجیها و برمیها نسخهٔ خودشان از این دسر را دارند: لوت چونگ، بانلوت، لات، و مونت لت سونگ.
مناظرههای آنلاین مشابهی دربارهٔ ناسی لمک، غذایی که برنج آن در شیر نارگیل و برگ پاندان پخته میشود و معمولاً با اکان بلیس (ماهی خردل سرخشده)، سامبال (سس فلفلی)، برشهای خیار، بادامزمینی و تخممرغ آبپز سرو میشود؛ همچنین دربارهٔ بککت ته، سوپ معطر با ریشههای گیاهی و دندهٔ خوک؛ و چیلی کراب، خرچنگهای گِلدار در سس غلیظ و ترش گوجهفرنگی‑فلفل، بهوجود آمده است.
خیر به مجله TIME میگوید که بسیاری از این غذاها، همراه با مواد اولیه و شیوههای آشپزی شکلگیر آنها، پیش از وجود مرزهای مدرن شکل گرفتهاند. «آنها از یک جهان فرهنگی مشترک میآیند، نه از دولتهای ایزوله»، خیر میگوید. «مردم بهآزادانه بین جزیرهها و سواحل حرکت میکردند؛ تجارت میکردند، در خانوادههای یکدیگر ازدواج میکردند و مواد اولیه، ابزارها و ایدههای آشپزی را بههمراه خود میبردند.»
کام موافق است: «غذا اغلب پیش از کشورها به وجود آمده است. غذاهایی که ما بهاشتراک میگذاریم، معمولاً همراه با مردمی بودهاند که پیش از وجود مرزها و پاسپورتها در حال حرکت بودند.»
بسیاری از کشورهای جنوبشرق آسیا توسط تاریخچهٔ طولانی مهاجرت و تجارت شکل گرفتهاند؛ این امر بهویژه در جوامع چندنژادی مانند اندونزی، مالزی و سنگاپور صادق است. بهعنوان مثال، غذاهای متفاوتی مانند سامبال، رندانگ و ماهی تخمیری از فرهنگ مالایی سرچشمه میگیرند، اما جابجایی مردم مالایی بین سواحل باعث شده این غذاها از مرزهای ملی مدرن عبور کنند، به گفتهٔ فناندا شلیه، دانشجوی دکتری تاریخ در دانشگاه اندونزی.
منطقه جنوبشرق آسیا نیز در طول زمان مرزهای خود را تغییر داده است، بهویژه بهدلیل مرزهای تحمیلشده توسط قدرتهای استعماری. بهعنوان مثال، پیمان انگلیسی‑هلندی سال ۱۸۲۴، حوزههای نفوذ استعماری را برای تجارت ترجیحی برقرار کرد؛ منطقهٔ کنترل بریتانیا شامل شبهجزیره مالایا و سنگاپور شد، در حالی که هلند کنترل جزایر ریاو‑لینگگا در جنوب تنگهٔ مالاکا را بهدست آورد.
«استعماریگری قرن نوزدهم مرزهای ژئوپولیتیکی را ایجاد کرد که میراثهای آشپزی مرتبط را مختل کرد، در حالی که احساسات ملیگرایانه تقویت شد»، فادلی رحمان، تاریخدانی غذا از دانشگاه پادجادجاران اندونزی، در پژوهش خود برای مؤسسه پژوهشی آسیا نوشت.
تغییرات بیشتری پس از بهدستگیری استقلال کشورها پس از جنگ جهانی دوم رخ داد. سنگاپور در سال ۱۹۶۳ پس از پایان حکومت مستعمرات بریتانیا بهعنوان بخشی از مالزی پیوست؛ این ادغام همچنین شامل ایالات شرقی مالزی، صباه و سارواک بود. دو سال پس از آن، این ادغام پایان یافت و سنگاپور مستقل شد.
با توجه به این تاریخ، «اینگونه مناظرهها دربارهٔ مالکیت و میراث میتواند کوتاهبین باشد»، روزنامهنگاران فنگ لی می و کرستن هان برای رسانهٔ مستقل مالزیمحور «ناراتیف» نوشتند. «اگر فراتر از ساختارهای مصنوعی مرزهای دولتی نگاه کنیم، مردم طولانیمدت سنگاپور و شبهجزیره مالایا را بهعنوان منطقهای میبینند که در آن جوامع، فرهنگها، سرمایه و بله، غذاها، حرکت میکنند.»
همچنین شباهتهای میان سنتهای آشپزی «کپی نیستند»، خیر میگوید، بلکه «نتیجهٔ فضایی سیال است که طی قرنها با هم رشد کردهاند».
غذا در ملیگرایی
غذا میتواند نقش مهمی در ساختن ملت و شکلدادن به تصویر ملی ایفا کند، بهویژه در جوامع چندنژادی که «غذا تبدیل به زبانی مشترک میشود که تمام گروهها این حس را میدهند که “ما یکی هستیم”،» شلیه میگوید.
در همانزمان، خیر میگوید مناظرههای دربارهٔ مالکیت یا ادعای یک غذا «بهدلیل تغییر حس ما از منطقه بهصورت جغرافیایی» بروز میکند. «برچسبهای مانند غذا ملی اغلب بهسوءتفاهم منجر میشوند، زیرا مردم فراموش میکنند که مرزهای ژئوپولیتیکی کنونی چگونه شکل گرفتهاند»، خیر میگوید. «وقتی کشوری بر مالکیت انحصاری یک غذا که همسایگانش نیز تهیه میکنند اصرار میکند، این نشانگر فراموشی فرهنگی است.»
در تاریخ، مردم جهان دریایی را از طریق دریاها و رودخانهها میفهمیدند، خیر میگوید. «حرکت بین جزیرهها زندگی عادی بود، نه استثنا. مردم در هر جایی که میرفتند، پژواک خود را میدیدند.» غذاهای مشترک «گواهی بر پیوستگی» بودند، او اضافه میکند.
امروزه، «دریاها و گذرگاههایی که پیش از این ایدهها و مواد اولیه را منتقل میکردند، دیگر در مرکز تخیل ما نیستند. در نتیجه، کشورها خود را بهعنوان واحدهای فرهنگی جداگانه میبینند»، خیر میگوید. «آنها بر آنچه آنها را متمایز میکند تمرکز مینمایند نه بر آنچه آنها را به همسایگان و منطقهشان پیوند میدهد.»
این تنشها زمانی که بهدستآوری بینالمللی میرسند، بیشتر شعلهور میشوند، کام میگوید، که اغلب از طریق فهرستهای «بهترینها» سنجیده میشود. چون این فهرستها به گردشگری یا منافع تجاری دیگر نیز مرتبط هستند، بهطبع رقابتیاند — و اغلب بهصورت سیاسی در میآیند، او اضافه میکند.
رسانه، گردشگری و بازاریابی ملی تنها ملیگرایی آشپزی را تقویت میکنند، زیرا کشورها از غذا بهعنوان «ابزاری برای برندینگ ملی» استفاده میکنند، شلیه میگوید.
این مسأله زمانی واضح شد که سنگاپور فرهنگ غروبفروشهای خیابانی خود را برای فهرست میراث فرهنگی ناملموس بشریت یونسکو در ۲۰۱۸ نامزد کرد؛ که باعث نارضایتی مالزیاییها شد که استدلال میکردند این فرهنگ در جاهای دیگر هم یافت میشود. (فرهنگ غروبفروشهای سنگاپور — که جزء یک مدل اجتماعی‑تجاری منحصر بهفرد و برنامهریزیشده توسط دولت است …)
اما خیر میگوید مدل بهتری وجود دارد. در سال ۲۰۲۰، الجزایر، مراکش، تونس و موریتانی موفق شدند «کوسکوس» را برای وضعیت میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت کنند. «آنها تصمیم گرفتند که یک ارث مشترک را بهجای جنگ بر سر آن به رسمیت برسانند»، او میگوید. «این اقدام نشان میدهد چه چیزهایی ممکن است وقتی کشورها تاریخ عمیقتر پشت یک سنت غذایی را به رسمیت میشناسند.»
در همان سال، اندونزی و مالزی بهصورت مشترک و موفقیتآمیز «پانتون»، یک قالب شعری شفاهی مالایی، را برای وضعیت یونسکو نامزد کردند. همچنین، در سال گذشته، «کبابایا»، پوشش سنتی پوشیده شده توسط زنان، پس از نامزدی مشترک مالزی، اندونزی، سنگاپور، تایلند و برونئی نیز به فهرست یونسکو اضافه شد.
«این مدرکی است بر اینکه آداب فرهنگی در جنوبشرق آسیا—چه زبان، ادبیات یا غذا—تاریخی دارند که واقعاً از مرزهای ملی عبور میکند، اما همچنان بهعنوان «میراث مشترک» شناخته میشود، نه مالکیت انحصاری یک کشور»، شلیه میگوید.
«کسی که میپزد، کسی که میفروشد، کسی که تبلیغ میکند—همه نقش دارند تا شکلگیری آنچه «اصیل» محسوب میشود را تعیین کنند. بنابراین، وقتی یک غذا به کشورهای مختلف میرسد، تعریف اصالت آن بهطور خودکار انعطافپذیر و چندمحلهای میشود»، او اضافه میکند.
شلیه، که اهل اندونزی است، به یاد میآورد که در سفری به سنگاپور، اوایل امسال، دوریان خورده است. «این همان نزدیکی عاطفی و فرهنگی را داشت که وقتی در جپار دوریان پتروک میخوردم.»